الهام بهروزی
روز گذشته فرصتی دست داد تا به همراه یکی از دوستان سری به
کوچه حاجرئیس و برخی از معابر بافت تاریخی بوشهر بزنیم. بافتی که در سینه خود بخش
اعظمی از تاریخ و فرهنگ شفاهی این منطقه را جای داده و همچنان زیست سنتی مردمان
این خطه دیرینه را به نمایش میگذارد و روزی نماد مدارا و زندگی مسالمتآمیز اقوام
گوناگون با دین و رسوم متفاوت در کنار یکدیگر بوده است.
طبیعتا ارزش و جایگاه بافت تاریخی بر همگان روشن و مشخص است
و بهجرات میتوان گفت، در تمام این سالها، بافت روایتگر راستگو و واقعگویی برای
نمایاندن هویت تاریخی و فرهنگی این بندر کهن بوده است. معماری منحصربهفرد بناها و
طراحیهای کوچههای پیچدر پیچ و باریکش که با شناشیرهای خسته و منتظر و پنجرههای چوبی مزینشده با گرهچینی و شیشههای
رنگی در اشکال هندسی مختلف در سایهسار درختان کویر و گلهای کاغذی، انقلابی از رنگها
و زیباییهای بکر بر پا کرده، عجیب در دید و دل دوستدارانش مینشیند و آنها را
ناخودآگاه به روزگارانی میبرد که اینجا هنوز زندگی در اسارت مدرنیته و تلویزیون و
اینترنت درنیامده بود.
در این گشت و گذار با وجود اینکه برخی از کوچهها سنگفرش و
سیستم فاضلاب هم اجرایی شده اما بوی مشمئزکنندهای در سرمان میپیچد و چهرهمان را
در هم مچاله میکند. انگار آبهای سطحی و فاضلابهای خانگی در همان جا ماندهاند
تا آن همه زیبایی را در نگاه رهگذران کمرنگتر کنند. بارانهای پیدر پی سال جاری
هم مزید بر علت شده تا بوی ماندگی رطوبت در بیشتر گذرهای بافت جاخوش کند، بویی که
اگر با فاضلاب عجین نمیشد، چه بسا قابل تحملتر بود. البته این بوی نامطبوع ظاهرا
عمری دیرینهای دارد، چون پیش از این سیدقاسم یاحسینی، نویسنده و مورخ برجسته جنوبی
در بخشی از کتاب «سال آزارو» به این بوی بد اشاره کرده است؛ ولی ماندگاری این بو
در قسمتهای از بافت تاریخی قطعا رونق این بخش شهر را در آینده هم تحت شعاع خود
قرار خواهد داد.
کوچههای تنگ و باریک بافت را یکی پس از دیگری پشت سر میگذاریم،
بازسازیها در برخی از معابر انجام شده اما همچنان بسیاری از کوچهها به همان شکل
سابق که دیگر ظاهری بدقواره به خود گرفتهاند، باقی مانده است و این ظاهر اصلا
زیبنده بافت تاریخی نیست که تا قرن گذشته پذیرای تعداد مهمی از کنسولگریهای دول
بیگانه و تجارتخانههای بازرگانان نامدار جنوب کشور بوده و در بده و بستانهای
سیاسی، فرهنگی و اقتصادی کشور با دولتهای خارجی سهم پررنگی داشته است.
هر چند در این میان، ادارهکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و
گردشگری استان بودجه قابل تاملی را برای مرمت و بازسازی آن گرفته اما اینکه چرا
روند بازسازی بافت کند پیش میرود و محصور قسمتهای خاص آن شده، همچنان سوالبرانگیز
است. اینکه آیا میراث فرهنگی استان بهعنوان متولی بافت تاریخی راهی برای کنترل
بوی بد برخی از معابر بافت یافته یا خیر! آیا طرح تفصیلی بافت را نهایی کرده یا
خیر! آیا شهرداری بافت را ملزم به همراهی در ساماندهی این مجموعه نفیس تاریخی در
سال جاری کرده یا خیر! برای تکمیل سیستم روشنایی بافت و همچنین بهبود و تکمیل
سیستم فاضلاب آن آیا امسال هم توانسته دستگاههای متولی را پای کار بیاورد؟! که
اگر بله، پس چرا در وضعیت بافت نسبت به سال گذشته چندان تغییری ایجاد نشده است؟!
این در حالی است که بافت تاریخی یک ظرفیت بسیار مستعد برای
رونق گردشگری استان بهویژه شهر بوشهر بهشمار میرود و با بازسازی آن میتوان با
کمترین تبلیغات، نگاه گردشگران خارجی و داخلی زیادی را برای بازدید از این میراث
کهن جذب کرد ولی متاسفانه در نقشهراه گردشگری استان، سهم بافت تاریخی بسیار ناچیز
است که اگر نبود، بیشک امسال با ساماندهی و بازسازی قسمت بیشتر بافت روبهرو میشدیم.
در حین بافتگردی، از یکی از اهالی بافت تاریخی که بیش از
50 سال از عمرش را در این محدوده شهر گذرانده، نظرش را در خصوص کارهای مرمتی صورت
گرفته در بافت جویا شدیم، وی در این باره به بامداد جنوب گفت: دست مسوولان درد
نکند که توانستهاند بودجه خوبی برای مرمت بافت جذب کنند؛ اما این بودجه کجا و بهچه
شکلی دارد استفاده میشود؟! صرفا یک گذر یا یک مسجد یا یک بنا را مرمت کردن که نمیتواند
کار بزرگی باشد! وقتی این مسوولان توانستند در یک سال تمرکز خود را روی ساماندهی و
مرمت بافت بگذارند و با کار اصولی شکل و ظاهر آن را به همان شکل تاریخی و اولیه
خود باززندهسازی کنند و کار بازسازی بافت را به امروز و فردا نسپارند، خوب دل به
کار بدهند و نگذارند که کار بهدلیل کمبود بودجه یا عوامل دیگر متوقف شود، آنوقت
میتوان گفت که مسوولان کار کردند، آن هم کارستان!
وی به آسیب بخشهایی از بافت تاریخی در اثر بارندگیهای
شدید هفتههای اخیر اشاره و تصریح کرد: متاسفانه بسیاری از کوچهها در دفع آب
باران و آبهای سطحی با مشکل جدی مواجه شدند، برخی از خانههای قدیمی در اثر خیسخوردگی
و رطوبت بالا دچار ریزش شدند، برخی از مسوولان هم برای بازدید آمدند؛ اما طبق
معمول، با جملات قشنگ و دهانپرکنی مثل «بافت تاریخی شناسنامه بوشهر است»، «بافت
تاریخی هویت تاریخی و فرهنگی شهر را در خود دارد که باید حفظ شوند» و... از کنار
این خرابیها گذشتند! اگر واقعا مسوولان عزم راسخی به بازسازی بافت تاریخی دارند،
خب با تعریف طرحهای جدید، بازسازی بخشی از آن را به بخش خصوصی بسپارند؛ چون این،
امری بدیهی است که ساماندهی و بازسازی کامل آن از سوی دولت بسیار پرهزینه است و
بدون مشارکت بخش خصوصی کار ممکنی نیست!
به گفته این شهروند، تجربه نشان داده که بخش خصوصی در
پویایی و رونق و همچنین باززندهسازی عمارتهای شاخص بافت تاریخی، بسیار کارامد
ظاهر شده و با فعال کردن این بناها با کاربریهای جدید مثل بومگردی، کافههای سنتی
و مغازههای هنری و... ظلمات و فراموشی را از کوچههای بافت زدودهاند. نمونه بارز
آن کافه مهندس کولیوند (کافع کهن) بود که برای نخستینبار با برپا کردن یک کافه
سنتی با بافتاری تاریخی پای مردم بهویژه گردشگران را به اینجا باز کرد؛ اما این
کار را کافه حاجرئیس با برپایی یک رویداد ملی موسیقایی اوج داد تا جایی که الان
کوچه حاجرئیس به یک برند بدل شدهاست، هرچند برخی کافههای دیگری از سوی افرادی
در بافت باز شده؛ اما چون طرح و برنامهای خلاقانه نداشتند، تنها به مکانی برای
کنسرت بدل شدهاند!
وی با بیان اینکه انگار مسوولان میراث فرهنگی استان اهتمامی
برای ساماندهی کامل بافت تاریخی ندارند، افزود: چون غیر از جذب اعتبار که اخبار آن
را در سایتها میخوانیم و مرمت و ساماندهی برخی از مکانهای بافت، کار خاصی از آنها
در این مدت ندیدهایم! بیشک اگر هر کدام از کشورهای خلیجی که از یک خلأ بزرگ در
حوزه برخورداری از بافت تاریخی رنج میبرند، چنین بافت تاریخی را میداشتند، الان
آن را نه تنها باززندهسازی کرده بودند، بلکه از آن گلستانی برای رونق گردشگری
تاریخی و فرهنگی خود ساخته بودند؛ اما متاسفانه ما که چنین گنجینه بزرگی که میتواند
فرصت مغتنمی برای درآمدزایی و رونق گردشگری استان باشد، در اختیار داریم، همچنان
در زندهسازی و مرمت آن کجدار و مریز ظاهر میشویم. از اینرو، همیشه این حسرت را
میخورم که چرا هیچکدام از مسوولان به جان بافت نمیرسند! حتما باید بیشتر از این
ویران شود تا به خود بیایند!
این شهروند یادآور شد: متاسفانه این خوشایند نیست که همچنان
شاهد به سرقت رفتن اجزای بناهای شاخص تاریخی بافت باشیم، یک روز در و پنجره و روز
دیگر کوبههای درهای تاریخی که قدمتی طولانی دارند، میبرند و بدتر از آن، این است
که اشیا سرقتشده یا هرگز پیدا نمیشوند یا اگر هم پیدا شوند، دیگر به مکان اولیه
خود باز نمیگردند. این مساله دردناک است، چراکه تک تک این اشیاء، المانهای
فرهنگی هستند که در ساختار معماری رایج در بافت خودنمایی میکنند.
به گفته وی، کوبههای درهای خانههای تاریخی نمایهای
از فرهنگ اصیل ایرانی هستند که در فرمهای شکیل و مزین به نقش و نگارهای زیبایی
ساخته شدهاند. اغلب از جنس برنج هستند و در دو نوع زنانه و مردانه ساخته شدهاند
که کوبههای مردانه صدای بم و کوبههای زنانه صدای ریزی دارند و این کوبهها امروز
جدای از زیباییهای بصری که دارند، بهعنوان یک شی تاریخی ارزشمند شناخته میشوند
و متاسفانه از دستبرد سارقان در امان نماندهاند و امیدوارم مسوولان و مردم با
احساس مسوولیت بیشتری از این داشتههای تاریخی مراقبت کنند.
از این شهروند تشکر میکنیم و به راهمان ادامه میدهیم.
همینطور در راه ذهنم درگیر صحبتها و گلایه این شهروند دوستدار و ساکن بافت است
که از کودکی تا میانسالی خود را در کوچههای بافت گذرانده و روزهای زیبای آن را
بهتر و بیشتر دیده و اینک در حسرت کار بزرگی برای نجات آن از خطر ویرانی و فراموشی
است. امید او به بخش خصوصی برای باززندهسازی این مجموعه تاریخی بیش از بخش دولتی
بود، شاید چون سالهای زیادی است که وعدههای مسوولان را برای مرمت بافت میشنود،
اما این وعدهها کمتر روی عمل به خود دیدهاند!