الهام بهروزی
تئاتر، یکی از قدیمیترین و باسابقهترین هنرهای جهانی است
که بهواسطه زندهبودن در میان مردم از محبوبیت بالایی برخوردار است. این هنر
دربردارنده موتیفها و موضوعاتی است که با زیست آدمیان در هم تنیده شده است و
بسیاری از پژوهندگان عرصه تئاتر، به این نتیجه رسیدهاند که تئاتر از آیینها
برخاسته است؛ آیینهایی که برآیندی از زیست و اندیشه و اقلیم و تفکر ملتها و
اقوام مختلف و شکلی از معرفت و تعلیم هستند که بهمانند اسطورهها بر اساس تجسم
دریافت یک قوم از جهان پدید آمده و بهدنبال تعریف رابطه انسان با جهانند.
بدیهی است ایران بهواسطه تمدن کهن و فرهنگ غنی که دارد
سرشار از آیینهای ناب و دیرینهای است که هر کدام بعد نمایشی قوی و ماهیتی نمادین
و استعاری دارند. البته در این میان، برخی از پژوهشگران هم سرچشمه تئاتر را داستانسرایی
میدانند که این نظر هم بیراه نیست، چون آنها بر این باورند که «گوش کردن و رابطه
برقرار کردن با قصهها عمدهترین خصیصه انسان است» و در این راستا، الگویی را پیشنهاد
میکنند که در آن الگو تئاتر از افسانهسرایی نشأت میگیرد.
به هر روی، تئاتر هنری است که هم میتواند مأخوذ از آیینها
باشد و هم برخاسته از داستانسراییها و افسانهها. این هنر در ایران تاریخی
طولانی دارد و سبکی از آن در تعزیه نمود مییافته، اما اغلب در نمایشهای روحوضی و
سیاهبازی و ... عینیت پیدا میکرده است. این هنر در ایران مسیر پرفراز و نشیبی طی
کرده تا به شکل امروزی و مدرن در عصر کنونی به روی صحنه میرود. هنری که با روایتی
زنده بازتابدهنده معانی و مفاهیم و حقایق زیست انسانی است و با دو هدف «تعلیم و
پرورش شهروندان» و «لذت و تفریح و سرگرمی» جان میگیرد تا تماشگران آن ضمن درک و
دریافت حظ هنری، از پیامهای آموزنده و فرهنگساز و آگاهیبخش آن بهرهمند شوند.
تئاتر در بوشهر نیز تاریخ قابل تاملی دارد؛ چه آن زمان که
در کسوت تعزیه و اجرای نمایشهای کمدی رواج داشته و چه آن زمان که در پی زایش
روشنفکری در ایران تئاترهای فرنگی راهشان در نمایشخانهها و سالنهای نمایش باز شد.
این هنر در این جغرافیای فرهنگمند، با حضور هنرمندان و کارگردان خوشذوقی رشد
یافت و قطعا آثاری چون «قلندرخونه» به نویسندگی و کارگردانی ایرج صغیری سهم بسزایی
در ترقی تئاتر بوشهر داشت و همین اثر موجب شد که آوازه تئاتر بوشهر فراتر از
مرزهایش برود و نام ایرج صغیری و قلندرخونه، کلیدواژههای ماندگاری برای رسیدن به
ژرفنای تئاتر بوشهر شود.
در دهههای بعد با ظهور نسلهای جدید، این هنر رو به تکامل
رفت و با حضور احمد آرامها، رمضان امیریها، حسین دهقانیها و ... شاخ و برگ
بیشتری گرفت تا در یکی دو دهه متاخر، با حضور کارگردانهای جوانتر که اغلب
تحصیلات آکادمیک در حوزه هنر نمایش داشتند، آثاری به سبکهای متفاوتتر که گوشهچشمی
به جذب مخاطب و گیشه هم داشتند شکل گرفتند. آثاری که گاه متاثر از آیینها و متون
ایرانی بودند و گاه نیز برخاسته و برگرفته از متون نمایشی جهان با روایتی ایرانی و
متناسب با ذائقه مخاطب امروز بودند. در دولت یازدهم و دوازدهم بر مبنای سیاستهای
تئاتری کشور، انجمن هنرهای نمایشی استان بوشهر با ریاست جهانشیر یاراحمدی، هنرمند
و پژوهشگر ادبیات نمایشی، تئاتر به سمت اجراهای عمومی کشانده شد؛ یعنی در کنار
برگزاری رویدادهای تئاتری، کارهای شاخصی برای اجرای عموم صرفا تولید میشدند و بین
10 تا 15 روز در یکی از پلاتوهای تئاتر شهر بوشهر روی صحنه میرفتند.
بسیاری از این کارها چنان با استقبال مواجه میشدند که گاه
برای چند روز دیگر تمدید میشدند و به روی صحنه میرفتند. در این دوره، در جریان
جشنوارههای استانی تئاتر فجر، شاهد حضور و اجرای گروههای موفق تئاتر کشور در
بوشهر بودیم و همین امر ضمن اینکه زمینه تبادل تجربیات تئاتری به هنرمندان بوشهر
را فراهم میکرد، سلیقه و ذائقه مخاطب را در این هنر رشد میداد و به آنها کمک
کرد تا به راحتی کار باکیفیت را از کار کلیشه و ضعیف تشخیص دهند. همین امر موجب شد
که تئاتریهای بوشهر بکوشند کارهایی در تراز ملی و پرمحتوا بسازند.
همپای رشد تئاتر در بوشهر، در شهرستانها با ظهور کارگردانهای
خلاق و کاربلد، کارهای باکیفیت و منحصربهفردی خلق شد و برخی از این کارها نه تنها
در بوشهر، بلکه در تهران و جشنوارههای گوناگون تئاتری به روی صحنه رفتند. بدیهی
است تئاتر در دولتهای یازدهم و دوازدهم از جمله هنرهایی بود که با رشد محسوسی
مواجه شد و در همه ایام سال و در مناسبتهای مختلف در تئاتر شهر بوشهر به روی صحنه
میرفت. در این دوره چندین کار از تهران نیز در این مجموعه به روی صحنه رفت که
مخاطبان بوشهری به شدت از آن استقبال کردند.
همچنین در این دوره، ما در کنار رشد تولید کارهای فاخر،
شاهد ظهور نسل جدیدی از نمایشنامهنویسان مستعدی بودیم که بسیاری از کارهای آنها
نه تنها از سوی کارگردانان بوشهری، بلکه از سوی کارگردانهای دیگر استانها
استفاده میشد. کارهایی که در باب موضوعات مختلفی نظیر بازنمایی مسائل اجتماعی،
آیینها و جنگ و ... نوشته شدند و داستانهایی را روایت کردند که شنیدنشان برای
مخاطب تازگی داشت.
به هر روی تئاتر بوشهر تقریبا فرایند روبه رشدی را طی کرد
تا دولت سیزدهم به روی کار آمد. دولتی که عنوان مردمی را یدک میکشید. از این رو،
انتظار میرفت این هنر که هنری مردمی و زنده شناخته میشد و در نهادینه کردن
بسیاری از فرهنگها و خردهفرهنگها نقش شگرفی را ایفا میکرد، مورد حمایت ویژه
قرار بگیرد اما در این دوره با تغییر و تحولاتی که در عرصه مدیریتی انجمنهای
هنرهای نمایشی و سیاستهای تئاتری کشور ایجاد شد با یک سکته مواجه شد. به طوری که
این هنر در استان بوشهر به یکباره از اجراهای عمومی رخت بربست و صرفا حیاتش به
جشنوارههای تئاتری گره خورد. این یعنی همه تلاشهایی که در سالهای قبل برای
جشنوارهزدگی آن صورت گرفته بود، نقش برآب شد و اجراهای عموم کمرنگ و کمفروغتر
شدند.
همین مساله بر کمیت و کیفیت کارهای تولیدی تئاتر بوشهر در
دو سه سال اخیر تاثیر زیادی گذاشت، البته در این زمینه در کنار تغییر و تحولات
مدیران و سیاستها، درگیری چهارساله کشور با کرونا و شرایط اقتصادی هنر که تحت
تاثیر تورم و گرانیهای سرسامآور پیچیده و بغرنج شده بود، مزید علت شد تا این هنر
به یکباره از تحرک باز ایستد و دست به عصا به جلو بیاید و بیشتر در جشنوارههای
تئاتری خلاصه شود.
البته در این دوره، بوشهر پذیرای رویدادها و جشنوارههای
مهم تئاتری در سطح ملی، منطقهای و استانی بود ولی این جشنوارهها صرفا بعد رقابتی
این هنر را تقویت کردند نه جنبه مردمی و مخاطبگرای آن را. امید میرفت که این هنر
در دولت سیزدهم از مسیر توسعهای خود بازنماند و در کنار برگزاری جشنوارههای مهم
تئاتری از تولید کارهای فاخر و پرمحتوا برای اجراهای عمومی غفلت نمیشد. البته از
دید متولیان امر، تئاتر بوشهر در دولت سیزدهم در حال پوستاندازی بود و بیشک این
هنر دوباره با ظهور هنرمندان و کارگردانان تازهنفس به روزهای روشن خود بازخواهد
گشت. حال باید دید که در آینده چه اتفاقاتی برای هنر تئاتر بوشهر میافتد! آیا
بستر مناسب با نگاهی عدالتمحور برای حضور هنرمندان با هر سلیقه و جناح فکری و
سیاسی در تئاتر بوشهر هموار میشود و بودجه کافی برای تولید کارهای فاخر بر مبنای
نیاز و سلیقه مخاطب امروز تامین میشود؟