الهام بهروزی
18 تیر، مصادف است با سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، نویسنده
برجسته حوزه کودک و نوجوان؛ این روز بهدلیل نقشآفرینی این نویسنده فقید در حوزه ادبیات
کودک و نوجوان بهنام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است. شاید برای
بسیاری از مخاطبان امروزی این سوال پیش بیاید، مگر آذریزدی که بود و چه کرد که این
روز به نام وی در تقویم رسمی کشور گره خورده است؟!
از دید بسیاری از چهرههای ادبی، آذریزدی برجستهترین
بازنویس و بازآفرین ادبیات کودکان در ایران است. برجستگی بازنویسی یا بازآفرینیهای
او یکی به اقبال مخاطبان و روند زنده و جاری انتشار کتابهای او بعد از بیش از 60
سال باز میگردد و دیگر توانایی ویژه او در شکل دادن به زبان کودکانه در ادبیات
کودکان. در این باره حسین مسرت، یزدشناس برجسته و از نزدیکترین افراد به آذریزدی
در دوره سالمندی او گفته است: «مهدی آذریزدی به کمک واژهها، طلسم دروازه رویاهای
سرکوب شده کودکیاش را گشود و با بازتولید ساحرانه آن، کودکان ایرانزمین را به
قلمرو قلب خود فراخواند.»
معروفترین و مشهورترین کتاب آذریزدی، دوره هشت جلدی «قصههای
خوب برای بچههای خوب» است. این مجموعه دربردارنده قصههای فاخر متون ادبی و دینی
ایرانزمین است که عبارتند از: قصههای کلیله و دمنه (25 قصه؛ کلیله و دمنه کتاب
بسیار معروفی است که اصل آن تقریبا در حدود دو هزار سال پیش به زبان هندی نگارش یافته
است. این کتاب مربوط به گروه سنی پایان دبستان و دوره راهنمایی است.)
قصههای مرزباننامه (بیست و یک قصه از قصههای خیلی خوب
کتاب مرزبان نامه انتخاب و بازنویسی شدهاند که از میان آنها می توان به قصههای
«آواز بزغاله»، «پیاده و سوار»، «شغال خرسوار»، «مرغ آتش خوار»، «روباه و خروس» و
«الاغ سواددار» اشاره کرد)، قصههای سندبادنامه و قابوسنامه (جلد سوم از مجموعه
قصههای خوب برای بچههای خوب شامل 13 داستان از سندبادنامه و دو داستان از
قابوسنامه است. قابوسنامه و سندبادنامه دارای انشا قدیمی و بسیار دشوار هستند که
نویسنده سعی کرده این داستانها را در قالب ساده بیان کند.)
قصههای مثنوی (این جلد برای گروه سنی «ج» (چهارم و پنجم
دبستان) و «د» (دوره راهنمایی) و شامل 24 داستان کامل و مجزا، برگرفته از حکایتهای
شیرین و آموزنده «مثنوی مولوی» است. داستانها چنان ساده و شیرین نوشته شدهاند که
هر چند بار هم که آنها را خوانده و شنیده باشیم، باز هم از خواندن آنها بسیار
لذت میبریم و میآموزیم.)
قصههای قرآن (این کتاب جلد پنجم از مجموعه قصههای خوب برای
بچههای خوب است که دارای 18 قصه قرآنی است. این قصهها بیشتر شامل قصههای پیامبران
است.)، قصههای شیخ عطار (این کتاب از مجموعه قصههای خوب برای بچههای
خوب دارای 21 داستان برگزیده از آثار شیخ عطار است که به بیان ساده و قابل فهم برای
کودکان نوشته شده است.)، قصههای گلستان و ملستان (این کتاب که جلد هفتم از مجموعه قصههای
خوب برای بچههای خوب است، دارای داستانهایی از گلستان سعدی و مجموعههایی که بعد
از گلستان نوشته شده و بسیار شبیه گلستان سعدی است، در بر میگیرد.) و قصههای
چهارده معصوم (جلد هشتم از مجموعه قصههای خوب برای بچههای خوب شامل قصههایی از
زندگانی چهارده معصوم (ع) است که از کتب مختلفی جمعآوری شده است.)
از دید زبانشناسان، زبانسازی در مجموعه «قصههای خوب برای
بچههای خوب» سبب شده که چند نسل از کودکان ایرانی با خواندن این داستانها، نه
تنها با ادبیات آشنا شوند که گونهای از الگوی زبانی را که ویژگیهای تازهای داشت،
تجربه کنند. این پدیده تنها و تنها با این مجموعه به واقعیت درآمدهاست، بنابراین
تنها با این آزموده میتوان جایگاه آذریزدی را در روند پایهگذاری ادبیات کودکان ایران
تحلیل کرد.
آذریزدی برای رسیدن به قطعههای گمشده وجودش که سرآمد آن
کودکی گمشده خودش بود، زبانی را برگزید تا شاید بخشی از این گمگشتگی را سامان دهد.
بهگونهای که خود به روشنی میگوید: «گفتم حالا باید قصه بنویسم، خوبش را هم بنویسم
تا کودکانی که مانند من قصه نداشتند، بتوانند از این به بعد کتاب داشته باشند.»
این در حالی است که آذریزدی هرگز ازدواج نکرد ولی پسری را
بهمنظور حمایت از وی به فرزندخواندگی قبول کرد. با وجود این، او همواره دغدغه بچهها
و کودکان این سرزمین را داشت. مهدی آذر یزدی سال 1301 در محله خرمشاه یزد متولد
شد، او خواندن و نوشتن را در خانه از پدر و قهدی آذریزدی (آذر خرمشاهی) یاد گرفت.
افزون بر این، از كودكی همراه پدرش كشاورزی و باغبانی میكرد، در مدرسه خان یزد مقدمات
صرف و نحو را خواند و دو سال نیز شاگرد كتابفروشی بود و از سال 1321 به تهران آمد
و همچنان شاگرد كتابفروشی و كارگرچاپخانه باقی ماند.
وی بیشتر تصحیح كتابهای در حال چاپ را انجام میداد، از روی
كتاب نیز عكاس را آموخت و مدتی هم این حرفه را پیشه كرد اما دوباره به دنیای كتاب
برگشت. در سال 1336 نخستین اثر وی با عنوان «قصههای خوب
برای بچههای خوب » منتشر شد، آثار دیگری نیز در حوزه كودك و نوجوان از وی به چاپ
رسید و درسال 1345 جایزه یونسكو را از آن خود كرد. درسال 1347 نیز جایزه بهترین
كتابهای سال را گرفت.
«قصههای خوب برای بچههای خوب»، «قصههای تازه از كتابهای
كهن»، «گربه ناقلا»، «گربه تنبل»، «مثنوی» (برای بچهها)، «مجموعه قصههای
ساده» و تصحیح «مثنوی» مولوی (برای بزرگسالان) از جمله آثار این نویسنده كودك و
نوجوان است. زندهیاد آذریزدی از پرتیراژترین نویسندگان تاریخ
ادبیات كودك و نوجوان ایران است كه بیش از 20 عنوان كتاب برای كودكان نوشته است. وی در 18 تیرماه
سال 88 و در سن 87 سالگی بر اثر بیماری جان به جانآفرین تسلیم كرد.
حسرت مسرت در خصوص این نویسنده برجسته گفته است: «بیگمان
نقشی که آذر یزدی در پیریزی نثر روان و کودکانه در نثر معاصر از لحاظ آشنایی
کودکان و نوجوانان با ادب غنی و پربار پارسی داشته، انکارناپذیر است. بیشک سخن گفتن
درباره نقش استاد مهدی آذریزدی در رشد و شکوفایی ادبیات کودکان آن هم در زمانی که
بهجز چند چهره عاشق انگشتشمار، کس دیگری نبود، نه درحد بضاعت و تخصص ناچیز من است
و نه درحد حوصله این گفتار که بیگمان دیگرانی که در این باره تخصص دارند، بهتر و
کاملتر از نگارنده، واقف بدین امر هستند و بدان اشاره کردهاند و خواهند کرد و
تنها بدین نکته اشارت میشود که پیریزی «قصههای خوب برای بچههای خوب» آن هم در
زمانی که کارهایی جدی برای کودکان انجام نمیشد، نشان از شناخت دقیق استاد آذریزدی
به نیازهای کودکان و نوجوانان آن روز ایران میداد.»
آذریزدی سبک خودش را در نویسندگی داشت؛ سادگی، پرهیز از
خودنمایی و تسلط بر جوهر نویسندگی از مهمترین ویژگیهای سبکی او بود. زمینههای
اخلاقی و تربیتی بیشترین رویکرد و درونمایه آثار آذریزدی را تشکیل میدهد. آذریزدی
با بازنویسیهای خود از قصههای عرفانی تصویری متفاوت به وجود آورد و توانست آفرینش
تازهای را در این زمینه رقم بزند.
آذریزدی در نگارش قصههایش در افق پیش روی خود به موضوعی به
نام کتاب کامل اشاره میکند که در آن نه تنها داستانهای آسیبرسان به فضای شکننده
کودک و نوجوان وجود ندارد، بلکه از نقل داستانهایی که به عقیده او هیچ سودمندی
ملموسی برای او ندارد نیز خودداری میکند. نکتهای که حتی در تدوین آذریزدی از
داستانهای قرآنی به خوبی میتوان آن را مشاهده کرد.
آذریزدی بیان سینه به سینه بسیاری از افسانهها را به شیوه
موجود در زمانه نگارش قصههایش، رواج خرافهپرستی و هذیان دانسته و شیوه بیان آنها
را اساساً فاقد هرگونه تازگی و انتخاب مناسب میداند. بنابراین او در انتخاب
داستانهای کلیله و دمنه با حفظ اصالت امانتداری از اصل داستان سعی دارد تا با
استفاده از شیوههای ساده نویسی و ایجاد کششهای منطقی در نگارش برای مخاطبان خود
داستانی ماندگار و مفید فراهم آورد.
باید اشاره کرد متون بازنویسی شده آذریزدی در حیطه زیباشناسی
و به کار بردن آرایههای ادبی، کامل و پر از شگفتی است. بهخصوص آرایه تمثیل که
فراوان در بیشتر داستانها استفاده شده است و ذهن خواننده را نوازش میدهد.
آذریزدی از آرایههای کنایه، تلمیح، تشخیص، مبالغه و ... به
فراوانی استفاده کرده است و همین باعث شده که خواننده به آثار او جذب شود. از دید
منتقدان ادبی، او از هر ترفندی برای سادهتر و قابل فهمتر شدن محتوای داستانهای
متون قدیم بهویژه کلیله و دمنه استفاده کرده است. گاهی مستقیم نقل قول کرده، گاهی
برای شیرینی و جذاب کردن آن، مطلبی در رابطه با موضوع به آن افزوده است بدون اینکه
به اصل داستان کوچکترین لطمهای بخورد و حتی گاهی از اصطلاحات و تعابیر محلی
استفاده کرده که الحق و الانصاف در به ثمر رساندن این بازنویسی از همه بابهای ادبی
گلی چیده و در سبدی به نام «قصههای خوب برای بچههای خوب» گردآوری کرده است.
بهویژه آنکه در آن روزگار شاید یکی از دغدغههای مردمی که
تازه با فراگیر شدن آموزش عمومی فرزندان خود را به مدرسه میفرستادند و بهشدت پایبند
آداب و رسوم و اعتقادات خود بودن، پیدا کردن کتابی برای سرگرمی و وسعت بخشیدن به
گنجینه دانش و معلومات آنها کار دشواری بود و مرحوم آذریزدی این بار سنگین را از
دوش این قشر از مردم برداشت و به شکلی خود را به عنوان پدر داستاننویس
معاصر ایران به جامعه معرفی و پیوندی عمیق بین ادبیات کهن و ادبیات معاصر ایجاد کرد.
این امر در جایی اهمیت خود را نشان داد که در عین سادگی تقریباً تمام اصول امانتداری و زیباشناسی را در
آثار خود رعایت کرده و نه تنها پیامهای نویسنده در
هر داستان را به خوبی به خواننده القا کرده است، بلکه با استفاده از انواع فنون
ادبی به ویژه شخصیت بخشی به حیوانات و عنصر خيال و بهرهگیری از طبیعت، پیامهای
اخلاقی متناسب با آن روزگار را به آن افزوده است. بدون آنکه خللی در درونمایه و هدف اصلی داستان ایجاد کند و راهنما و پیشگام دیگر
نویسندگان و داستانسرایان و بازآفرینان پس از خود شود تا خدمتی ماندگار به شیفتگان
و دلدادگان به آثار مکتوب داستانی ادبیات غنی و قدیم فارسی کرده باشد و جالب اینکه
با زیرکی خاصی بسیاری از خرافات را که در آن روزگار رواج داشته است، هذیان و
نامناسب معرفی کرده و با این کار اثر خود را برای همیشه نو و با طراوت نگه داشته و
توانسته است در میان قصهها و داستانها دستورهای اخلاقی
و رازهای زندگی خوب را بگنجاند.