bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۸۱۰
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۱۳ - ۲۰ آبان ۱۳۹۴
هر سال با فرا رسیدن 19 آبان‌ماه همزمان با تیرباران دکتر حسین فاطمی دلم می‌گیرد و بیاد مظومیت مردی می‌افتم که نه تنها روزنامه نگار، سخنگوی دولت، وزیر امورخارجه  و یکی از نزدیکترین و وفادارترین  افراد به نخست‌وزیر دولت ملی بود بلکه به گواهی دکتر مصدق، ایده اولیه ملی شدن نفت هم از او بوده است، ایده‌ای که تا آخرین لحظات زندگی پایش ایستاد و در آخر هم جانش را بر سر آن گذاشت. دکتر فاطمی با قیافه‌ای جذاب و چهره‌ای همیشه خندان، هرچند لهجه صحبت کردنش به فرانسه نشان می‌داد این زبان را در سنین میانسالی آموخته، اما از آنجایی که دشمنان ایران در سال‌های ملی‌شدن نفت اصرار داشتند از ایران و ایرانی چهره‌ای زشت و خشن در مجامع بین‌المللی ترسیم کنند او به عنوان سخنگوی دولت ملی، با دانستن این زبان و با حاضر جوابی و شوخی‌های بجایش در کنفرانس‌های مطبوعاتی همواره چهره‌ای لطیف و مبادی آداب از ما نزد روزنامه‌نگاران اروپایی عرضه می‌کرد.

دکتر فاطمی تا زنده بود آماج کین و لعن و حسادت دشمنان و حتی دوستانش بود، فدائیان اسلام شکمش را دریدند، بارها و بارها تحت عمل جراحی قرار گرفت بطوری‌که دوستانش به شوخی می‌گفتند بهتر است در شکم او زیپ کار بگذارند تا دکترها هر بار مجبور نشوند شکمش را پاره کنند، آری از دکتر فاطمی سخن می‌گویم مردی که پس از دستگیری و در فاصله بازداشتگاه تا زندان دچار نیش چاقوی‌دار و دسته شعبان جعفری شد و اگر خواهرش سلطنت خانم در آخرین لحظات خود را روی جسم نحیف او نمی‌انداخت قبل از اینکه پایش به دادگاه برسد این الواط همانجا تکه تکه‌اش کرده بودند. دکتر حسین فاطمی به‌گمان من یکی از شخصیت‌های مظلوم تاریخ معاصر محسوب می‌شود چرا که  کمتر اتهام و نسبت ناروایی را می‌توان نام برد که دشمنانش لااقل یکبار درباره او بکار نبرده باشند.

 اتهامات از همان روزهای اول تحصیلش در اروپا شروع شد «او اوقاتش را در پاریس به یَللی تَللی گذرانده و اصلا مدرک دکترا ندارد» بعد گفتند مامور خارجی‌ها‌ در دولت ملی دکتر مصدق است، دکتر مصدق دستخط داد که فکر ملی کردن نفت از فاطمی بوده اما باز دشمنانش او را بیشتر متهم کردند که نعل وارونه می‌زند و مردم را گمراه می‌کند. چند بار زندان رفت، بدنش با گلوله و کارد ریش ریش شد اما باز مخالفانش این نغمه را ساز کردند که «به بهانه معالجه به انگلستان رفته تا با ماموران انگلیس ملاقات کند» بعد از کودتای 28 مرداد از ترس جانش مدت کوتاهی نزد توده‌ای‌ها مخفی شد دشمنانش شایعه کردند از همان اول توده‌ای بوده و الان هم در سفارت شوروی پنهان است. هر روز عده‌ای ادعا می‌کردند که او را در یکی از خیابان‌های تهران دیده‌اند، بعضی‌ها می‌گفتند پنهان شدن فاطمی برای رد گم کردن است او در اصل جاسوس است، به این بهانه با مخالفان تماس می‌گیرد و آنها را لو می‌دهد. 

در چنین شرایطی که حتی نزدیک‌ترین دوستان فاطمی در جبهه ملی نیز به او شک کرده بودند و با خود می‌اندیشیدند لابد یک چیزی هست، فاطمی چکاری جز به استقبال مرگ رفتن می‌توانست انجام دهد؟ دکتر حسین فاطمی تا روزی که زنده بود به مصدق و آرمان‌های جبهه ملی پشت نکرد هر چند در فاصله روزهای 25 تا 28 مرداد سال1332 تندروی‌هایی هم داشت مثلا ضمن مقالات تند و بی‌پروایی که در این سه روز در روزنامه «باختر امروز» نوشت در میدان بهارستان و در خلال سخنرانی‌هایش خواستار برچیده شده سلطنت و برقراری جمهوری شد حتی وقتی که شاه از مملکت فرار کرده بود و بیوتات سلطنتی بی‌صاحب مانده بود قرار شد دکتر فاطمی به همراه هیاتی کاخ‌های سلطنتی را مهر و موم نماید. 

مرحوم فاطمی در این مورد هم کمی بی‌مبالاتی به خرج داد مثلا همان زمان عکسی در نشریات منتشر شد که او را در حال وارسی کمد لباس ملکه ثریا اسفندیاری نشان می‌داد (از بدشانسی فاطمی عکس زمانی گرفته شده بود که یکی از لباس‌های زیر ملکه به نوک عصای او گیر کرده بود. دادستان بعدها به استناد همین عکس تقاضای حکم اعدام او را کرد) با همه اینها، ایراد چند سخنرانی آتشین، کمی تندروی و گشتن لای لباس‌های زیر ملکه کشور جرمش هر چه بود اعدام نبود آنهم با آن وضع فجیع. 

با اینکه اعدام دکتر فاطمی  پس از چندین روز اعتصاب غذا و در حالی‌که تن رنجورش 40 درجه تب داشت و به‌روایتی فاصله آمبولانس تا جوخه اعدام را روی برانکارد طی کرده بود، لکه ننگی است که تا ابد بر دامان دادگاه‌های نظامی محمدرضا شاه پهلوی باقی خواهد ماند، اما شاید حق با کسی بود که با شنیدن خبر تیرباران فاطمی گفته بود «با این شایعات ویران کننده‌ای که درباره فاطمی بر سر زبان‌ها بود، او فقط با مرگ خود می‌توانست ثابت کند که در کارها و گفته‌های خود صادق است».  خوشبختانه این شانس را دشمنانش به او دادند، در واقع در آبان‌ماهی که در آن به‌سر می‌بریم ماه عجیبی است، ماهی که در آن اتفاقات بسیاری افتاده که سرنوشت این مملکت را رقم زده است، از محاکمه مصدق تا اعدام فاطمی که این آخری یکی از تلخ‌ترین حوادث تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌رود که ذهن مغشوش تاریخ این کشور را تا همیشه به‌خود مشغول خواهد داشت. 

روحش شاد و یادش گرامی باد که سالیان سال باید بگذرد تا صدیق مردی همچون دکترحسین فاطمی در شوره‌‌زار سیاست ایران زمین یکبار دیگر جان بگیرد، بروید و رشد کند؛

سال‌ها باید که تا یک سنگ اصلی ز آفتاب
لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن
عمرها باید که تا یک کودکی از روی طبع
عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن
قرن‌ها باید که تا صاحبدلی پیدا شود
بوسعیدی در خراسان یا اویس اندر قَرَن

نام:
ایمیل:
* نظر: