نیمهشب جمعه بهوقت محلی زیرنویس شبکههای خبری بینالمللی بهناگهان به یک انفجار در قلب پاریس پایتخت فرانسه اشاره کرد که با توجه به حجم آن، بلافاصله در صدر خبرهای جهان در آن ساعت از شب قرار گرفت که تقریبا 10:30 به وقت اروپای مرکزی و غربی و تقریبا ظهر به وقت آمریکای شرقی بود.
در حالی که خاورمیانه همه در میان دود و خون و باروت بهسر میبرند و کشورهای اروپایی و آمریکا بهزعم خود در حال تصمیمگیری برای این کشورها که سران بیعرضه و بیخاصیتِ وابستهای دارند، حوادث پاریس نشان داد که هر کس «باد بکارد، توفان درو خواهد کرد». فرانسویها که پس از قدرت گرفتن راستگراها عملاً تغییر سیاست 180 درجهای داده و به سیاستهای مستقل گرایانه «گُلیسیم» پشت کردند، در مسیر یکی از سختترین دهههای خود پا گذاشتند که نتیجه نهایی آن را میتوان در حوادث دو شب پیش ملاحظه کرد.
واقعا جای تاسف، تالم و ناراحتی دارد که عدهای انسان بیگناه توسط گروهی جزماندیش، احمق و خودبزرگپندار اینگونه کشته شوند. اما در پشت این ابراز تاسف نکات بسیار مهم دیگری نهفته است که نمیتوان بهسادگی از کنار آن گذشت. شاید برای خواننده ایرانی تکرار مکررات باشد اما باید بر ای واقعیتها تاکید کرد تا ملکه ذهن شود. دو روز پیش از این حادثه، در جنوب بیروت سه تروریست داعشی با منفجر کردن خود میان مردم 47 انسان بیگناه را کشته و نزدیک به 200 نفر را مصدوم کردند. همین گروه تروریستی در همین فاصله زمانی در افغانستان سر هفت زن و مرد و کودک هزاره افغان را بریدند و بر اساس برخی شایعات نیز میگوید که در هواپیمای مسافربری روس بر فراز صحرای سینا هم بمب کار گذاشته و آن را منهدم کردند، که البته این کار داعش نبود.
اما باید دید که نحوه برخورد رسانههای غربی – عربی که از گروههای تروریستی حمایت میکنند با این حملات چگونه بوده است. شبکههای خبری اروپایی در وحشت بمب و باروت و گلولههای سربی ماندهاند اما مردم آسیای جنوب غربی سالهاست به دلیل سیاستهای غلط حکام این کشورها با این واژهها آشنا هستند. رسانههای غربی کشتار مردم یمن توسط جریان تکفیری – وهابی سعودی را فراموش کردهاند و اشغال بحرین توسط نظامیان آلسعود را بایگانی کرده و گروههای تروریستی احرار الشام و جبههالنصره را بهعنوان گروههای میانهرو بهخورد مخاطبان خود میدهند و حزبالله لبنان، جهاد اسلامی فلسطین و گردانهای قسام را تروریست میخوانند.
نتیجه این نگرش، تدام حملات کور داعش است و دیگر گروههای تروریستی است که توسط سازمانهای اطلاعاتی همین کشورها شکل گرفته و مورد حمایت قرار گرفتند. وقتی سارکوزی رئیسجمهور وقت فرانسه از اعزام جوانان فرانسوی به سوریه برای پیوستن به گروههای تروریستی ممانعت نکرد و با دخالت بیجای خود در بحران لیبی نقش مهمی در شکلدهی به خطرناکترین گروههای تروریستی با تفکر تکفیری شد، باید انتظار این روزها را میکشید.
ی
اما تاسف نگارنده از این است که هموطنان ما چرا وقتی در جنوب بیروت 47 زن و کودک و پیر و جوان مسلمان و شیعه لبنانی توسط تروریستهای بیوطن به شهادت رسیدند چرا یادشان نبود با شمع به سفارت لبنان رفته و تسلیت بگویند، نه اینکه خون فرانسویها و کلاً غربیها از ما رنگینتر است؟