با ظهور پدیدههای جدید ارتباطاتی شاهد شکلگیری رویکردی جدید به نام «دو فضایی» در تحلیل رویدادهای مختلف به ویژه اجتماعی هستیم. یک فضا که همان فضای حقیقی و بستر تعامل فیزیکی انسانهاست که در قالب گفتوگوهای موازی و یا گروهی میان دو یا چند انسان در محیطی عینی و قابل لمس شکل میگیرد و دیگری محیط مجازی یا همان سایبرنتیک است.
درباره این فضای جدید یا همان سایبرنتیک باید گفت؛ «سايبرنتيک به مجموعهای از نظريهها و پژوهشها اشاره میکند که توجه خود را به انسانها، ارگانيسمهای ديگر و ماشينها معطوف کردهاند.«بهواقع فضای مجازی در هر تعبيری و با هر تعريفی، قلمرويی وسيع، بديع و بکر است که براي ساکنان خود امکانات، آزادیها، فرصتها، دلهرهها، آسيبها و محدوديتهای نوينی را به همراه دارد، محیطی که انسانها در ان حضور فیزیکی ندارند اما تعاطی اندیشه و یا احساس در بستر نوشتار معنا پیدا میکند.
اهميت اين قلمرو تا حدی است که امروزه برخي انديشمندان صحبت از دو جهانی شدن دنيای معاصر میکنند. حال این روزها چه در آن فضای حقیقی و چه در این فضای مجازی وضعیت هشداردهندهای خودنمایی میکند و آن هم کاهش معنادار آستانه تحمل انسانها در فرایند تعامل بهویژه تعاملات چالشی است. «عصبانیت» به عنوان نماد عینی کاهش آستانه تحمل موضوعی است که متاسفانه بسیاری از ما این روزها به مراتب بیش از یک یا چند دهه گذشته در برخورد با دیگران یا مشکلات از خود بروز میدهیم.
هرچند نمیتوان با استناد به یک پژوهش آن هم پژوهش موسسهای غیرایرانی نتیجهگیری قاطعی کرد اما برای نمونه به نظرسنجی اخیر موسسه معروف گالوپ اشاره میکنم که حدود دو ماه پیش توسط این موسسه آمریکایی انجام شده است. گزارش منتشره توسط موسسه گالوپ نشان میدهد که، مردم عراق، ایران و کامبوج بالاترین میزان تجربههای منفی روزانه را دارند. 49درصد از ایرانیها و عراقیها در نظرسنجی گالوپ گفتهاند که بهتازگی عصبانی شدهاند. این نمونه در کنار تجارب شخصی نگارنده به عنوان یک ناظر فعال در فضای مجازی و گفتوگوهایی که در قالب شبکههای اجتماعی شکل میگیرد به همراه حوادثی که روزانه با آن مواجه هستیم به ما این پیام را میدهد که آستانه تحملمان به شدت در حال کاهش است.
فارغ از دلایل احتمالی این پدیده که البته بررسی دقیقتر آن نیاز به کار پژوهشی منسجم دارد باید نسبت به شیوع این نوع رفتار، یعنی عصبانیت در تعاملات چالشی، حساسیت بیشتری به خرج دهیم و درباره آن بیشتر اندیشه کنیم. ما باید بیش از گذشته نسبت به واکنشها و رفتار خود مراقبت بهخرج دهیم. به نظر میرسد جدای از مشکلات اقتصادی که میتوان آن را از عوامل اصلی گسترس چنین پدیدهای دانست باید چالش جدید «کمتر فکر کردن» یا نگرش، استفاده از تولیدات آماده به جای جستوجو در واقعیت پدیدههای پیرامونیمان، را نیز مورد بررسی قرار داد. واقعیتی که به ما اجازه نمیدهد درباره «چرایی» و «چگونگی» رفتارمان در برابر افراد، اندیشهها و مسائل روزمره زندگی بیشتر و عمیقتر بیندیشیم. باور کنیم در وضعیت خطرناک سقوط آزاد آستانه تحمل قرار گرفتهایم و اگر در این باب بیشتر از این تامل نکنیم بازگشت به وضعیت پیشین شاید تا حدودی غیرممکن شود.