بیش از یک قرن از حضور صهیونیسم در تاریخ منطقه و جهان نمیگذرد، اما این اصطلاح آنچنان امروز در ادبیات سیاسی و فکری ایران و جهان جا باز کرده است که بدون آن نمیتوان خاورمیانه پرآشوب را بررسی کرد.
صهیونیستها از زمانی که با اشغال فلسطین جای پایی در آسیای جنوبغربی پیدا کردند، تلاششان بر آن بود تا به زعم خود از نیل تا فرات را با ستاره داوود پر کرده و اسرائیل «بزرگ»! را تشکیل دهند، آنها برای رسیدن به این منظور علاوه بر در پیش گرفتن سیاستهای میلیتاریستی و جنگهای متعدد با همسایگان، برای یافتن پشتیبانانی در جهان مسیحیت تلاش بسیاری کردند.
صهیونیستها با استفاده از اصل مظلومنمایی و استفاده از احساسات انسانی پس از جنگ جهانی دوم، به دوشیدن و سرکیسه کردن کشورهای اروپایی بهویژه آلمان، در راستای کسب منابع ثروت اقدام کرد. آنها علاوه بر ابعاد اقتصادی و تبلیغی، تلاش کردند تا در بعد فکری هم در میان کشورهای اروپایی جایگاه خود را مستحکم کنند. حضور در اندیشکدههای متعدد و همچنین تلاش برای بهدست آوردن دل کلیسا، در همین راستا ارزیابی میشود.
«مسیحیت صهیونیستی جریانی است که به تدریج با رویکردهای نو انجیلی و با تلفیق باورهای مسیحیت و یهودیت شکل گرفت و توانست نقش بسیار ممتازی در شکلگیری رژیم صهیونیستی ایفا کند. بهطوری که حتی در حمایت از اسرائیل از یهودیان نیز تندروتر عمل میکند.»
صهیونیستهای مسیحی در حالی در طول سالهای گذشته وارد عرصههای مختلف اجرایی در سیاستهای غرب شدهاند، که سران صهیونیسم جهانی همین تلاش را در دو دهه گذشته برای ورود به جهان اسلام صورت دادهاند. در حالی که صهیونیستهای مسیحی همه تلاش خودشان را برای دفاع از صهیونیستها صورت میدهند، در جهان اسلام هم گروهی وجود دارند که مدافع رژیم صهیونیستی بوده و عملاً آن را متحد بالقوه خود میدانند.
هر چند از زمان تشکیل رژیم اسرائیل بسیاری از کشورهای مسلمان روابط دیپلماتیک با آن برقرار کردند، اما اینکه دفاع از این رژیم بهعنوان یک اصل شناخته شود، مسالهای مضموم به شمار میرفت، امروز بهنوعی اتحاد نوشته و نانوشته با آن رسیده است. کشورهای عرب حوزه خلیجفارس پیشتاز صهیونیستهای مسلمان! هستند. اگر مسیحیت در قلب یهودیت بهوجود آمد،
اسلام در جایی شکل گرفت که ارتباط مستقیمی با آن نداشته باشد، اما چه شده است که در جهان اسلام امروز شاهد شکلگیری سیاست نزدیکی به رژیم صهیونیستی هستیم؟ اصولاً صهیونیستهای مسلمان دنبال چه هستند؟ این تفکر راه بهکجا خواهد برد.
اینها سوالاتی است که پاسخدادن به بخشهایی از آن ممکن و بخشهای دیگر نیاز به گذشت زمان دارد. رژیم صهیونیستی بر پایه اختلافات میان مسلمانان اسب مراد میراند و با حاکمیت «احمقها» در جهان عرب که در تفکر آنها «جنگ با مسلمانان واجبتر از جنگ با دشمن صهیونیستی» است، این «اسب تروا» تا چند سال آینده بر سیستم تصمیمگیری اعراب هم اثرگذار خواهد شد.
نزدیکی بیش از پیش آلسعود – که در پیشینه یهودیت آنها مستنداتی وجود دارد- حکام قطر، مجمعالجزایر بحرین، امارات، مراکش و اردن به تلآویو و همپیمانی آنها علیه دیگر کشورهای اسلامی، نوید روزهای خوبی را نمیدهد و تخریب بیش از پیش دنیای اسلام را در پی خواهد داشت، مانند آنچه اینروزها در سوریه، یمن، عراق و حتی فلسطین در جریان است.