bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۲۱۸۶
تاریخ انتشار: ۰۴ : ۱۵ - ۱۷ آذر ۱۳۹۴

روز دانشجو به پایان رسید، روزی که متعلق به دانشجویان است و بس، دانشجوهایی که به مدد بی‌کاری، دانشگاه‌های رنگارنگ و شاید هم عشق به پیشرفت به جاهایی می‌روند بنام دانشگاه. در طول دو سه روز گذشته هم از آزادی در دانشگاه سخن گفتند و اینکه فضای دانشگاه امنیتی شده است، اینکه دانشجو آزادی ندارد و اینکه دانشجویان دچار هزار و یک مشکل در حوزه آزادی هستند.

اما در این روز کسی را ندیدم که به نکته مهم‌تر، عمیق‌تر و شاید هم راهبردی‌تر در حوزه دانشجویی و دانشگاه توجه کند و آن هم اینکه دانشگاه و دانشجو نه از آزادی، بلکه از بی‌سوادی در حال مردن هستند. نگارنده کاری به آمار رشد علمی در کشور ندارم – هر چند این رشد هم به مدد همان دو سه دانشگاه مطرح و قدیمی کشور است – اما نکته‌ای که قابل توجه است تعمیق بی‌سوادی در دانشگاه‌ها است.

در طول یک دهه گذشته با گسترش فله‌ای دانشگاه‌ها که هر ناکجاآبادی با پیگیری فلان نماینده مجلس و اهدای زمین توسط فلان خیر دارای دانشگاه شد، میزان بی‌سوادی هم گسترش یافت. در طول چند سال گذشته در یکی دو دانشگاه متفاوت تدریس کرده‌ام و شاید آنچه باعث شد تا ادامه ندهم میزان بی‌سوادی دانشجویانی که هیچ رغبت و انگیزه‌ای برای خواندن نداشتند و تنها به‌فکر آن بودند که دوره دانشجویی را به هر شکل ممکن تمام کنند.

البته این بی‌سوادی مربوط به دانشگاه‌های شهرستان‌ها نیست، بلکه در دانشگاه‌های دولتی و در شهرهای بزرگ هم مصیبت اندک نیست، بارها و بارها با دانشجویانی برخورد کرده‌ام که دوره کارشناسی ارشد فلان دانشگاه بوده‌اند اما هنوز نوشتن یک فرضیه یا طرح سوال هم بلد نسیتند و همین افراد با گرفتن یک مدرک ارشد مدعی استادی دانشگاه می‌َشوند فرداروز باید فرزندان ایران را تربیت کنند.
البته خیانت بزرگ را دولت مهرورز در حق دانشگاه‌های کشور کرد، وقتی پای صحبت‌های رئیس پیشین دانشگاه صنعتی شریف که روز گذشته میزبان رئیس‌جمهور بود می‌نشستید آه و حسرت می‌خوردید که چرا باید سرنوشت نخبه‌ترین دانشجویان کشور دست چنین فردی بیفتد که در بی‌سوادی شهره آفاق است و بلایی سر دانشجویان این دانشگاه درآورد که بسیاری از آنها فرار را بر قرار ترجیح دادند.

مشکل دانشگاه‌های ما تزریق هزاران فرد بی‌سواد به حوزه هیات علمی دانشگاه‌های کشور بود تا به‌زعم آنها دانشگاه را کنترل کنند تا نسل آینده مانند خودشان فکر کنند. به شخصه شاهد بودم افرادی که بلد نبودند نامشان را درست بنویسند، بدون کنکور دانشجوی دکتری شدند و همین افراد الان در صف تربیت دانشجویان و فرزندان ایران هستند.
بدون شک وجدان‌های بیدار افرادی را که قصد بی‌سواد و احمق بار آوردن فرزندان ایران را داشته و دارند، نخواهد بخشید، تاریخ قاضی خوبی خواهد بود که آنهایی که کیلویی دوستان و هم‌فکران کم خرد و کم سواد خود را وارد دانشگاه کردند چه خیانتی به این ملک و این مملکت کردند.
در پایان این نوشته آرزو می‌کنم ای کاش دانشجویان ما بیشتر و بیشتر مطالعه کنند و استادانی که دل در گرو کشور دارند برای تربیت نسل آینده بیشتر وقت بگذارند تا در افق 1404 بتوانیم رتبه یک علم را در منطقه از آن خود کنیم وگرنه جهل که برنامه‌ریزی نمی‌خواهد. 

نام:
ایمیل:
* نظر: