روز گذشته امام جمعه موقت تهران که به کرمان رفته بود در جمع نمازگزاران شهر رفسنجان اعلام کرد: «خدا اجازه نمیدهد که از بودجه بیتالمال برای کنسرتهایی که در آنها خدا فراموش شود، خرج شود؛ بنابراین ما نیز مخالف برگزاری کنسرتهایی هستیم که از بودجه بیتالمال استفاده میشود.» بعد هم فتوا دادهاند که «کنسرتهای موسیقی جریان نفوذ است.»
هنوز برای من مشخص نیست که حجت الاسلام احمد خاتمی از کجا متوجه شده که خدا اجازه نمیدهد که از بودجه بیتالمال برای کنسرتها خرج شود و او نیز در چه جایگاهی است که اجازه ندهد که چنین کنسرتهایی برگزار شود! واقعیت این است خواندن این خبر مو را بر تنم راست کرد، شک ندارم که حضرت ایشان یا از کشور خبر ندارند یا اینکه خبر دارند و راه را بهگونه دیگری میروند. به عنوان سرمقاله روزنامه قصد ورود به مباحث خاص را نداریم، اما این را از مسوولیت خود میدانیم که نسبت به برخی مسائل واکنش نشان داده و از کشور، نظام و رهبر انقلاب دفاع کنیم.
رهبری با تسلطی که برای امور دارند به مقامات هشدار دادند که مراقب نفوذ دشمن باشند اما این هشدار رهبری که مانند پدر ملت هستند، با برداشتهای نه چندان مناسب توسط عدهای به حاشیه میرود و شامل قاعده تقدم فرع بر اصل میشود. ربط دادن خدا، بودجه، بیتالمال، موسیقی، کنسرت و نفوذ به هم واقعاً هنر میخواهد و اینکه چرا در طول چهار دهه گذشته کسی نتوانسته از طریق کنسرتها نفوذ کند، سوالی است که باید از آقای احمد خاتمی پرسید.
بهنظرم وی نمیداند که جوانان کشور در چه وضعیتی بهسر میبرند و چه اندازه مشکل دارند، امثال وی در طول چند دهه گذشته فقط در فکر محدود کردن جامعه بوده و هستند و نمیدانند در برابر نهیهای صورت گرفته چه به دست جوانان این کشور داده که این روزها در پردهای از افسردگی بهسر میبرند و یکی از غمگینترین کشورهای جهان را تشکیل دادهایم. قصد ورود به مصادیق را ندارم، اما باید دعا کرد که برداشتهای شخصی و جریانی از ایدهها و دیدگاههای رهبری نشود و گروهی با استفاده از جایگاه خود عرصه را بر صاحبان هنر تنگ نکنند که آنها هم راه کوچ از کشور را در پیش بگیرند و ایران را از هنر تهی کنند. میتوان در این باره بیشتر نوشت، اما تا این اندازه کافی است و بقیه بماند برای بعدها.