داشتم فکر میکردم که بعضیها چقدر اعتماد بهنفس دارند که تو خودشون رو دیدن که وارد گود انتخابات بشن. طرف چهارتا دوست برای خودش نگه نداشته، به قول خودش وارد عرصه شده تا از حق و حقوق مردم دفاع کنه و در مقابل فساد هم ایستادگی کنه، حالا مشخص نیست که کی میخواد از حق و حقوق مردم در برابر خودش دفاع کنه.
مثلا یه عده چهرههای شناخته شدهای که اگر دست من بدنشون بُز دستشون نمیدم – بُز به دلیل اینکه خیلی زرنگ و فرز هستش از دست این جماعت فرار میکنه – دو تا میش بیحال بهشون میدم تا با هم بشینن طبیعت و تماشا کنند، تو این یه هفته رفتن ثبتنام کردن. خودم که کلا یه طرف هنگ کردم، بقیه دوستام هم موندن و ول معطل که چه خبره این وسط و بعضیها چه اعتماد به نفسی دارند.
من که هیچ، آشیخ احمد جنتی هم این وسط کلا متعجب شده و فرمودند: «متاسفانه آمار ثبتنامیها مدام در حال افزایش است، آمار ثبتنام کاندیداهای خبرگان رهبری بالا رفته است، آمار ثبتنامیهای مجلس هم بالا رفته و همچنان در حال افزایش است؛ این موضوع برای بنده بسیار مبهم است، آیا واقعا افرادی که در انتخابات خبرگان رهبری ثبتنام کردند، خودشان را مجتهد میدانند؟ آیا بین خودشان و خداوند معتقدند که اجتهاد دارند؟»
آیتالله جنتی خودشان به صراحت و به متانت و البته با بزرگواری تمام در ادامه دلیل این «ابهام» را برشمردهاند و از آنجایی که کلامشان در این یک مورد با خانعموی ما یکی است و حرفشان هم تا اندازهای درست، گفتهاند: « برخی از این کاندیداهای خبرگان رهبری اگر یک عبارت عربی به دستشان بدهید، نمیتوانند آن را درست بخوانند حتی نمیتوانند قرآن را هم به درستی بخوانند، اگر یک کتاب عربی بهدست این افراد بدهید نمیتوانند آن را بخوانند. بنابراین چرا در انتخابات ثبتنام و برای ما زحمت درست میکنند؟»
حالا حکایت ماست، حکایتی از آن دست روایتها که در کار خودمان ماندهایم و عدهای پیغام و پسغام میدن – حتی دست عموجان – که بیا و از ما حمایت کن. وقتی دبیر محترم شورای نگهبان از زحمت به وجود آمده ناراضی هستند، مگر ما جرات میکنیم از کسی حمایت کنیم. البته به نظر ما همه انسانها و کسانی که ثبتنام کردهاند آدمهای خوبی هستند و شهروند جمهوری اسلامی ایران هستند، اما ما هنگ کردهایم.
خان عمو تماس گرفته که تو استان 80 نفر ثبتنام کردهاند، چه میکنی؟ گفتم: هیچ، یه گوشهای نشستم در حال تماشا هستم که غولو میبره یا زاغو؟ تازه دیگ یه آدم پیلداری هم افتاده پی یه بچی و رفته ثبتنام کرده، ینه نمیفهمم کجی دلم بیلم. به قول گناوهایکو، دلم ایخه سر وِ بیابون بیلم.