روزنامهنگاری یکی از مشاغل سخت امروز جهان بهشمار میرود، شغلی که ورود به آن سخت و خارج شدن از آن هم سختتر است. کسانی که تجربه کار تهیه خبر و گزارش را دارند، میدانند که نگارنده در این مورد چه میگوید. تجربه ما در استان بوشهر در طول 352 شمارهای که تاکنون منتشر شده، درستی این برداشت را نشان داده است. روزی نیست که بامداد جنوب در استان خبرساز نشود. بر خلاف آنهایی که فکر میکنند بامداد جنوب خریدار مردمی ندارد اما بحثها و مجادلههایی که هر شب در مورد آن در فضای مجازی پیش میآید، بیانگر آن است که ما در شانزدهمینماه حضورمان در عرصه رسانهای استان، موفق عمل کردهایم و این را مدیون مردم هستیم.
در عرصه رسانه واقعیتهای بسیاری نهفته است. ما بر خلاف باور غلط بسیاری نه وابسته به فرد، جریان، گروه یا نهادی هستیم – کافر همه را به کیش خود پندارد – و نه میخواهیم از رسانه کاسبی کنیم. نه در فلان جا شغل جعلی داریم که از قِبَلِ آن بخواهیم خودروی صفر کیلومتر سوار شده و مدعی کار رسانهای شویم و نه هم در کار سیاسی آن اندازه بیچارهایم که بخواهیم از مسیری که تعهد دادهایم، عدول کنیم.
بامداد جنوب برخلاف عدهای که در کار رسانه بیاخلاقی میکنند، شفاف است، به آنچه اعتقاد دارد میپردازد و از همان روز نخست هم میدانست که این شفافیت برای گروهی سنگین تمام میشود و بدون شک صاحبان قدرت نمیتوانند استقلال آن را برتابند. شاید منابع مالی عدهای هنوز هم مشخص نباشد اما خود به عهدی که بستهایم واقف هستیم. بامداد جنوب توسط زن و فرزند و خواهر خانم و برادرخانم و فلان فامیل اداره نمیشود، تحریریه بامداد جنوب از آن همه استان زرخیز و فلکزده بوشهر است که این روزها در فلاکت و بدبختی میسوزد و از فامیلبازی و دوست و رفیقبازی و آمارهای مَندرآوردی میسوزد و کسی هم تمنای دَم برآوردن ندارد.
در این وانفسا است که بامداد جنوب باید حرف مردم را بزند، چون حرف میزند و این جسارت را دارد که بدون تعارف حرفهای مردم را منتقل کند، مورد هجوم اسباب قدرت قرار میگیرد و حتی تهدید به پروندهسازی و... میشود. خبرنگاران بامداد جنوب با مردم ارتباط دارند و برای مردم مینویسند و از همینرو است که از میان صدها اشتراکی که دارد بیشتر آنها متعلق به همین مردم است.
کافی است تلفنهای خبرنگاران بامداد جنوب را ببینید و اندکی در دفتر روزنامه حاضر باشید که مردم چه نمیگویند و چه نمیخواهند. درد آنها قانونگریزی و پارتیبازی است که این روزها دامن استان را گرفته و صدایی هم از کسی در نمیآید. بهعنوان مثال همین روز گذشته چند نفر در دفتر روزنامه حاضر شدند و از حیف و میلی که در یکی از نهادهای اقتصادی استان شده است، ناله سرداده و از اینکه گوش کسی هم بدهکار نیست و نهادهای نظارتی هم صدایشان در نمیآید مینالیدند و از ما میخواستند بهعنوان صدای رسای مردم به این مساله بپردازیم که البته بهزودی با اسناد و مدارک متقنی که در اختیار ما قرار گرفته همه چیز را بازگو خواهیم کرد.
در این میان البته نکتهای بسیار مهم وجود دارد، روزنامهنگاری بهعنوان رکن چهارم دمکراسی وظیفهای بسیار مهم و حیاتی دارد، اینکه عدهای میخواهند از روزنامهنگاری و یا خبرنگاری کاسبی کنند، بهخودشان مربوط است اما تا جایی که به ما در روزنامه مربوط میشود، تلاش خواهیم کرد که از حریم مردم دفاع کرده و اگر بیقانونی میشود، آن را اطلاعرسانی کنیم.
ما از چند نکته متاسف هستیم: نخست آنکه مسوولان در استان ما هنوز یاد نگرفتهاند که رسانه وظیفه شفافسازی و اطلاعرسانی را بر عهده دارد و قرار نیست مجیزهگوی کسی شود. رسانهای که پرتال خبر فلان اداره شد، رسانه نیست و در حد یک بولتن خبری عمل میکند.
دوم: آنکه آقایان مسوول باید یاد بگیرند که رسانهها با کسی پدرکشتگی ندارند. اگر نقدی را مطرح میکنند هدف غایی آنها کمک بهخود آنهاست. مردم ما آن اندازه بزرگ شدهاند که خوب و بد را تشخیص دهند و سره را از ناسره تشخیص دهند.
سوم: برای ما جای تاسف است که حتی گروهی از دوستان خبرنگار ما هم در برخی موارد باوجود آنکه میدانند فلان اقدام غیرقانونی است، در انتشار آن به ما خرده میگیرند که از شما بعید بود!
چهارم: اگر کسی فکر میکند بامدادجنوب قرار است با پول فلان اداره و سازمان اداره شود، سیدمالک حسینی و کریم جعفری به جای روزنامهنگاری، چاپلوسی و مجیزهگویی را پیشه میکردند. ما خوشحال هستیم که مجیز مردم را میگوییم، چراکه ما از جنس همان مردم هستیم.
در پایان لازم است بار دیگر تاکید کنیم اگر فرد، افراد و یا کسانی فکر میکنند با سبکسری و تحریک عدهای تازه بهدوران رسیده بامداد جنوب از رسالتش عقب مینشیند، ره به ناکجاآباد برده است. همانگونه که پیش از این هم گفتهایم بر عهدمان با مردم میمانیم.