سلیمه کهنسال: امروز یعنی 27 اردیبهشت روز ارتباطات و روابط عمومی است. آن زمان که در دانشگاه درس میخواندیم به ما میگفتند که روابط عمومی آیینه تمام نمای سازمان است و روابط عمومی حلقه واسط میان مسوولان و مخاطبان سازمان است. روابط عمومی آن زمان که درس میخواندیم خیلی مهم بود. استادانمان میگفتند که روابط عمومی قرار نیست مجیزگو باشد، قرارنیست دوربین به دست باشد و از روبان پاره کردن و لبخندهای روسایش عکس و تصویر بگیرد، قرار نیست بنر بزند و تبریک و تسلیت بنویسد و خیلی بایدها و نبایدهای دیگر.
آن زمان خیلی چیزها میگفتند و ما پیش خودمان فکر میکردیم که چه کار مهمی است کار روابط عمومی و چه مهم است کسی که شغلش مدیر یا کارشناس روابط عمومی است. آن زمان که ما این درسها را میخواندیم فقط چند سازمان و نهاد خاص روابط عمومی به شکل روابط عمومی داشتند و بقیه یا اصلا چنین واحدی نداشتند و یا خیلی خیلی تشریفاتی بود و در حد رئیس دفتر مدیر. بعد که درسمان تمام شد اتفاقا روزگاری بود که روابط عمومی داشت کم کم جای خود را باز میکرد و برای کسانی که فارغاتحصیل شدند، خوب شد و توانستند جذب بازار کار شوند. آنها رفتند و با روابط عمومی در محیط آشنا شدند نه در جزوه و کتاب، جزوه و کتابهایی که درسهای دیگران را میخواستند به ما بدهند فارغ از این که اینجا، آنجا نیست.
حالا چندین سال از روزهایی که همکلاسیهای من وارد شغل روابط عمومی شدند گذشته است. در این مدت اتفاقهای خوبی به واسطه گسترش دانش روابط عمومی و توسعه این رشته دانشگاهی افتاده است. کسان خوبی هم در روابط عمومیها تلاشهای خوبی کردهاند اما هنوز به روابط عمومی آن طور که باید توجه نمیشود. شاید یک بخش این بی توجهی مربوط به کم دانشی کسانی باشد که در این حوزه کار میکنند اما بیشترش مربوط به مسوولانی است که باید روابط عمومی داشته باشند. باید بدانند که روابط عمومی کارش این نیست که کمبودهای سازمان را رفع و رجوع کند، سر خبرنگاران را گرم کند، یا جواب سربالای مدیر را از زبان خودش نه آقا و خانم رئیس به افراد بدهد.
در دورانی که اطلاع رسانی نقش موثر و مهمی ایفا میکند و دیگر زمان پنهان کاری به سر آمده، نقش روابط عمومیها در اطلاع رسانی بیشتر شده است. به ویژه در موافع بحران. بارها و بارها پیش آمده که اتفاقی رخ داده و هیچ کس پاسخگو نبوده است. روابط عمومی که اینجا باید نقش خودش را ایفا کند و آن طور که در تعریفش آمده سخنگویی سازمان را به عهده بگیرد، یا به طور کل پاسخ نمیدهد و در دسترس نیست یا پاسخ خوبی ندارد. البته تقصیر مدیر روابط عمومی نیست، مقصر مدیری است که اجازه پاسخگویی به او نمیدهد و فکر میکند پاسخ ندادن و سکوت کردن بحران را از سرش میگذراند. نمیداند که وقتی پاسخ داده شود، جلوی شایعات گرفته میشود.شایعاتی که اگر منتشر شوند دیگر جمع کردنش کار هر کسی نیست و آن وقت است که همان رئیس دست به دامان روابط عمومی بخت برگشته میشود که بیا و درستش کن. بعضی روابط عمومیها حتی برای نوشتن یک عدد و رقم اجازه ندارند و رئیسی که باید روابط عمومی را مشاور خود بداند، گوشش بدهکار توجیه منطقی کارهای او را نیست.
در استان ما هم روابط عمومیها مشکلاتی دارند. بعضیهایشان خودشان کارشان را درست نمیدانند و از سازمانشان اطلاع درستی ندارند و بعضیها هم که میدانند کارشان چیست مدیرانشان کار آنها و وظایف خودشان را در برابر روابط عمومی نمیدانند. سازمانهایی که در مرکز یعنی تهران روابط عمومی قوی دارند، در استان ما هم روابط عمومیهایشان بهتر از دیگر سازمانها عمل میکنند اما آنهایی که روابط عمومی در سازمانهای مرکزیشان جایگاه خوبی ندارند، خودشان هم خوب عمل نمیکنند.
در پایان اما تشکر میکنم از روابط عمومیهایی که همیشه پاسخگو هستند حتی وقتی که اجازه پاسخگویی به آنها نمیدهند.