گرفتن بدنه اجتماعی از دولت و ناامیدکردن مردم از وعدههای رئیسجمهور، یکی از اهداف جریانهایی است که برای دلسردکردن حامیان دولت اعتدال از هیچ کوششی فروگذار نمیکنند.
این مسالهای نیست که بدنه دولت تدبیر و امید از آن بیاطلاع باشد و بدونشک این را هم میداند که اگر بخواهد همین روش ادامه بدهد تنها، مسیر افراطیون را برای رسیدن به هدفشان تقویت کرده است.
آقای روحانی! انتخاب دولت تدبیر و امید، در واقع پسزدن افراط و تفریط، رادیکالیسم، اجرای قانون و... بود، بنابراین مردم انتظار ندارند که شما به جنگ تن به تن با این جماعت برخیزید و شمشیر به دست بگیرید، اما انتظار هم نداریم که انفعال را با اعتدال اشتباه بگیرید. این انفعال، بهخصوص در سیاستهایی که در حوزه فرهنگ و هنر گرفته میشود، بهشدت آشکار است. آقای روحانی! قفل امید اهالی فرهنگ و هنر، چشم بهراه کلید تدبیر است. شنیدن این جمله که «باید به قانون عمل کنیم و بهدنبال اجتهاد شخصی نباشیم»، از زبان شما، البته هرگز اشک شوق به چشم ما نمیآورد.
سال 92 به هنرمندان و نويسندگان قول آزادي فعاليت دادید، اما الان وضعیت هنرمندان و فعالان فرهنگی چگونه است؟ محمدرضا شجریان، استاد مسلم موسیقی چرا هنوز نتوانسته برای از سرگیری فعالیت هنریاش در کشور، مجوز بگیرد؟ فضا چنان بر سرمایه هنری همچون کلهر تنگ میشود که برای همیشه از اجرای کنسرت در کشورش استعفا میدهد،
کانون کارگردانان سینمای ایران در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور نسبت به وضعیت فرهنگ و هنر و بهخصوص سینما ابراز نگرانی کرده و میگویند: «این روزها نگرانیم …، نگران امنیت صنف و حرفهمان که از جوانب مختلف گرفتار هجمه گروههای اندکی شده است که دیدگاههای سلیقهایشان را قانون میشمارند و نگاههای متفاوت از خود را برنمیتابند و برای اهالی سینما، با وجود رعایت همه چارچوبهای قانونی، هر روز سد و قائلهای در راه ارتباط با مخاطبین حرفه فراهم میکنند. موج فراگیر احساس عدم امنیت حرفهای را در اقشار مختلف همکارانمان میبینیم و نگرانیم چراکه خطر تبدیل تدبیر و همراهی را به بیعملی و بیتفاوتی و امید گشایش فرهنگی را به یاس و انفعال و گم کردن مسیرِ تعالی، در گذشته و در این مسیر مشترک به تجربه دریافتهایم.» و .... .
نمیخواهم با این نوشتار گرد ناامیدی بپاشم، چراکه هنوز زود است، ناامیدشدن از دولتی که تنها دو سال از عمرش میگذرد و وارث سیاستهای سلیقهایی، دولت پیشین بهویژه در حوزه فرهنگ و هنر است، اما بیمایه فطیر است! توسعه فرهنگی با دست خالی نمیشود. سهم بخش فرهنگ و هنر در بودجه سالیانه آنقدر اندک است که ادارهکلها در استانها نمیتوانند جوابگوی بسیاری از هنرمندان و خلاقیتهای آنان باشند.
یکی از وظایف ذاتی حوزه فرهنگ، فراهمکردن زمینههای فکری و رشد این قشر برای بروز خلاقیت و توسعه فرهنگی است و این مهم، مستلزم اختصاص بودجه قابل توجه به این بخش است. سهم بودجه اختصاصی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از کل بودجه فرهنگی کشور، کمتر از 20 درصد برآورد شده است. حال آنکه این وزارتخانه بهعنوان متولی اصلی فرهنگسازی در کشور باید نسبت به تمامی فعالیتهای فرهنگی، میزان تاثیرگذاری آنها در جامعه و افزایش سطح فرهنگ عمومی کشور در راستای مبانی و اصول انقلاب، پاسخگو باشد.
در واقع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با بودجه محدودی که در اختیار دارد، تنها میتواند بر کار معاونتها و نهادهای زیرمجموعه خود نظارت داشته باشد. هفت معاونت اداری، مالی و امور استانها، معاونت امور سینمایی و سمعی و بصری (سازمان سینمایی)، معاونت امور فرهنگی، معاونت امور هنری، معاونت برنامهریزی و توسعه، معاونت حقوقی و امور مجلس، معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی. ضمن اینکه این وزارتخانه باید بودجه مورد نیاز ادارهکلها استانها و شهرستانهای کشور را نیز پرداخت کند، با این حال با توجه به سهم بالای هزینههای جاری در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و از سوی دیگر، سهم اندک آن از بودجه فرهنگی کشور، این وزارتخانه باید پاسخگوی عملکرد همه بخشها در حوزه فرهنگ باشد.
حضور شما در صدر قوه مجریه و شعارهای انتخاباتیتان مبنی بر لزوم آزادیهای اجتماعی بهویژه در حوزه فرهنگ و ادب، باعث افزایش امیدها در اهالی هنر شد و البته گامهایی هم در جهت بازشدن فضا برای هنرمندان برداشته و باعث افزایش موج امید و نشاط در میان اقشار مختلف هنری و فرهنگی شد، اما با این سهم اندک از یکسو و از سوی دیگر برخوردهای غیرقانونی و سلیقهایی با حوزه فرهنگ و هنر و فعالیتهای آنها اعم از فیلمها، کتابها، موسیقی و... و رصد عملکرد دولت بهویژه وزارت ارشاد، اینگونه مینماید که گویا دولت توان مقابله با برخی جریانها را ندارد و در بسیاری از مواقع تسلیم آنها میشود.
آقای روحانی! نگذارید، «باید به قانون عمل کنیم و بهدنبال اجتهاد شخصی نباشیم» در حد شعار باقی بماند.