bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۹۴۷
تاریخ انتشار: ۵۹ : ۱۳ - ۲۰ شهريور ۱۳۹۴
روز گذشته 18 شهریورماه مصادف با یک حادثه مهم تاریخی برای فارسی‌زبانان جهان بود. در این روز احمدشاه مسعود فرمانده نظامی ائتلاف شمال افغانستان و از مجاهدان مبارزه با اشغالگران شوروی تنها دو روز پیش از حملات 11 سپتامبر توسط تروریست‌های القاعده به شهادت رسید.

اینکه چرا این فرمانده شجاع افغان در این بازه زمانی به شهادت رسید، حکایت از یک برنامه منظم و منسجم میان تروریست‌های القاعده‌ای به رهبر اسامه بن لادن داشت. آنها که دو روز بعد می‌بایست برج‌های دو قلوی تجارت جهانی واقع در محله منهتن شهر نیویورک را هدف قرار می‌دادند، باید هدیه‌ای مناسب به سران گروه افراطی طالبان می‌دادند که با حمایت‌های بی‌دریغ سازمان‌های اطلاعات پاکستان و انگلیس و دلارهای سعودی و اماراتی بر بخش‌های بزرگی از افغانستان حکم می‌راندند تا پس از شروع جنگی که انتظار آن را داشتند، از این کشور اخراج نشوند.

احمد شاه مسعود، در واقع شهید راه حقیقت و واقعیت بود، او از جمله مجاهدان افغانستانی بود که علاوه بر عشق به کشورش، در بند افراط و تفریط نیفتاد و تا آخرین روزهای حیات خود برای پاسداشت آنچه کرامت انسانی بود، تلاش کرد. آشنایی نگارنده با این فرمانده افغانستانی، به مانند بسیاری دیگر از ایرانی‌ها یک آشنایی با واسطه است، اما با این تفاوت که در مورد او بیشتر مطالعه کرد و جستجویی گسترده‌تر داشته‌ام.

گروه تروریستی القاعده که در دوران اشغالگری شوروی در افغانستان و توسط سازمان‌های اطلاعاتی عربی – غربی تشکیل شد، خروجی نهایی مدارس دینی عربستان بود که در جای جای پاکستان فقیر و پرجمعیت با یک وعده نهار نیرو جذب می‌کردند. بسیاری از اعضای این گروه در دروان جهاد همراه احمدشاه مسعود و دیگر رزمندگان افغانستانی بودند اما پس از فتح کابل، دولتی که به ریاست برهان‌الدین ربانی تشکیل شد، با گروه جدیدی بنام طالبان مواجه گردید که همان طلبه‌های دینی مدارس علمیه پاکستان بودند.

این سوال تاکنون پاسخ روشنی داده نشده است که چرا ناگهان طلبه‌ها مانند مور و ملخ از خط دیوراند گذشتند و کابل را تصرف کردند؟ به باور نگارنده، دولت مجاهدین که در کابل تشکیل شده بود، با یک درخواست مهم از طرف سازمان‌های جاسوسی غربی به‌خصوص انگلیسی‌ها مواجه شد و آن هم تغییر نام افغانستان به خراسان بود. نامی که خود به‌خود مدعی بخش‌های بزرگی از خاک ایران و حتی آسیای مرکزی می‌شد و چون برهان‌الدین ربانی با آن مخالفت کرد، زنبورهای طالب از مدارس بیرون ریختند تا منویات سران لندن را عملیاتی کنند.

ادعای ارضی نسبت به خاک ایران آن هم از سمت شرق کار جدیدی نبود و انگلیسی‌ها در زمان شاه سلطان حسین هم میرویس پشتون را علیه ایران تحریک می‌کردند تا آنکه پسرش محمود ایده حمله به پایتخت کشور را عملی کرد تا به زعم انگلیسی‌ها مانع از گسترش روابط اصفهان و پاریس شود.

در این مورد می‌توان مطالب و مسائل بیشتر و عمده‌تری را گفت، اما فارغ از تمام این مسائل روح بلند شیر دره پنج شیر است که در قلب هر پارسی‌ زبانی جای دارد و او را به‌عنوان نماد بزرگی و انسانیت می‌شناسند.... روحش شاد

برچسب ها: کریم جعفری
نام:
ایمیل:
* نظر: