کندوکاوی در تبارشناسی معنایی یک اصطلاح
کد خبر: ۹۶۴۶
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۲۰ - ۲۱ مهر ۱۳۹۶

کندوکاوی در تبارشناسی معنایی یک اصطلاح

بسیاری از پژوهشگران و حافظ‌شناسان «فراز» را جزء اضداد به شمار می‌آورند و آن را هم باز و هم بسته معنا می‌کنند، این در حالی است که استاد خرمشاهی در خصوص فعل فراز کردن معتقد است که فراز از اضداد نیست و در نمونه‌های بسیاری به معنای بسته به کار رفته است.
هدی خرم‌آبادی:
معاشران گره از زلف یـــــــار باز کنید
شبی خوشست، بدین قصه‌اش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان یکـــــــــاد بخوانید و در فراز کنید

بسیاری از پژوهشگران و حافظ‌شناسان «فراز» را جزء اضداد به شمار می‌آورند و آن را هم باز و هم بسته معنا می‌کنند، این در حالی است که استاد خرمشاهی در خصوص فعل فراز کردن معتقد است که فراز از اضداد نیست و در نمونه‌های بسیاری به معنای بسته به کار رفته است. وی که فراز را در 30 متن منظوم و منثور جست‌وجو کرده در ادامه گفته است: در دهخدا نیز که این واژه با توضیح اضداد آورده شده همه مثال‌ها به معنای بسته است و تنها یک نمونه در معنای باز آمده که آن هم اشتباه است و آن بیت: سفره جود ورا تا باز گستردند شد/بخل را ز آژنگ ابرو چهره چون سفره فراز (خرمشاهی، 1385: 823). 

خطیب‌رهبر ذیل بیت «حضور خلوت انس است و دوستان جمعند/ و ان یکـــــــــاد بخوانید و در فراز کنید» آورده است: محفل امن و آرامش برپاست، و ان یکاد خوانده و در را ببندید. ان یکاد بخشی از آیه 51 سوره قلم است: و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لمّا سمعوا الذکر و یقولون إنّه لمجنون: ای پیامبر نزدیک بود که کافران چشم زخم به تو رسانند، آنگاه که قرآن بشنوند و از رشک گویند همانا وی دیوانه است. نکته نخست این بیت آن است که اصولا اغیار و نامحرمان جایی در محفل دوستان ندارند و نکته دوم این است که خواندن آیه چشم زخم برای دفع بلاست، اگر قرار است که در بسته شود، چه نیازی به خواندن آیه و ان یکاد است؟ وردهای چشم زخم زمانی خوانده می‌شود که روزنه آسیب باز باشد و اینک که قرار است درها بسته شود، این چشم زخم برای دوستان و محرمان و انیسان جان خوانده می‌شود؟ معنای بیت با توجه به نحو جمله تغییر متفاوت است. 

اگر «در فراز کردن» را عبارت فعلی در نظر بگیریم، می‌توانیم بیت را با توجه به رسمی که از دیرباز وجود داشته و همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد معنی کنیم. رسم است که پس از خواندن ورد آن را در هوا فوت می‌کنند تا دفع بلا شود و معنای بیت این‌گونه می‌شود: محفل آرام یاران و دوستان برپاست، پس ان یکاد بخوانید و آن را در هوا فوت کنید تا موجب دفع بلای حسودان و اغیار شود. اگر بیت «رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند/ که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید» برای اثبات لزوم بسته شدن در از سوی موافقان این معنی شاهد آورده می‌شود، به هر حال بلند بودن بانگ رباب و چنگ از پشت در بسته هم به گوش اغیار می‌رسد.  

به جان دوست کــــــــــــه غم پرده بر شما ندرد
گر اعتمــــــــــــــــــاد بر الطاف کارساز کنید
میــــــــــــان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نمـــــــــــــــــــاید شما نیاز کنید
نخست مــــــــوعظه پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتـــــــــــــــراز کنید
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نمـــــــــــــــاز کنید
وگر طلب کند انعامی از شما حــــــــــــــافظ
حوالتش به لب یار دلنــــــــــــــــــواز کنید

در ادامه شاهدمثال‌هایی آورده می‌شود که بیانگر کاربرد واژه فراز به معنای «بسته» است، بنابراین همان‌طور که استاد خرمشاهی می‌گوید فراز نمی‌تواند از اضداد باشد. 

بدگمانی کــــــــــــــــــردن و حرص‌آوری
کفر باشد پیش خـــــــــــــــوان مهتری
زان گدارویان نـــــــــــــــــــادیده ز آز
آن در رحمت بریشان شد فراز = در رحمت بر ایشان بسته شد. (مولوی/دفتر اول)

صوفی از ره مـــــــــانده بود و شد دراز
خواب‌ها می‌دید با چشم فـــراز = با چشم باز خواب می‌دید. (مولوی/دفتر دوم)
غالب آمـــــــــــد خنده زن شد دراز
جهد می‌کــــــــــرد و نمی‌شد لب فراز = لبش بسته نمی‌شد. (مولوی/دفتر پنجم)
صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل در معنی فـــــــراز کرد = در معنی را بست (حافظ/غزل 133)

تا دوست بر دلــــــــــم در عالم فراز کرد = تا در را بست
دل را به عشق خویش ز جــان بی‌نیاز کرد (عطار/غزل 201)

آن در که بسته بــــــــــــــــــــــاید تا چند باز دارم
کامروز وقتش آمد کــــــــــــــــــــــان در فراز دارم = آن در باید بسته شود. (عطار/ غزل 511)

جگرم خــــــــــــــــــــــــــون گرفت از غم آن
که مبادا کـــــــــــــــه در فــــــــــــــراز کنی = مبادا در را ببندی. (عطار/ غزل 820)

گر گنه کردی، در توبه‌ست بــــــــــــــــــــاز
توبه کن کین در نخواهد شد فــــــــــــــــــراز = این در بسته نمی‌شود. (عطار/منطق‌الطیر)
در صومعه چون راه ندادند مـــــــــــــرا دوش
رفتم به در میکده، دیدم کــه فـــــــــراز است = دیدم در میکده بسته است. 
از میکده آواز برآمد که: عـــــــــــــــــــراقی
در باز تو خود را، کـــــــــــه در میکده باز است (عراقی/ غزل 25)
من چــــــــــــــــــــو حلقه بمانده بر در تو
کرده‌ای در به روی بنده فــــــــــــــــــــراز = در را به روی بنده بسته‌ای. (عراقی/عزل 133)
قمارخانه دل را همیشه در بــــــــــــــازست
نکـــــــــــرد هیچ‌کس این در به روی خلق فراز= هیچ‌کس این دل را به روی خلق نبست. (سنایی/غزل 181)

همان‌طور که مشاهده شد، کلمه فراز در مثال‌های بالا به جز یک مورد، به معنای بسته است، بنابراین باید در اضداد بودن آن شک کرد. با وجود آن‌که بسیاری گمان می‌کنند آثار کلاسیک جایی برای تحقیق و پژوهش نگذاشته‌اند اما حافظ آنچنان رندانه با کلمات بازی کرده که محققان و مفسران بایست سالیان سال لابه‌لای کتاب‌ها در جست‌وجوی رموزی باشند که او بر صفحه مانای تاریخ حک کرده است. آری! ثبت است بر جریده عالم دوام «تو» ... .

نظرات بینندگان