کریم جعفری:
کشور درگیر مشکلات و مسائل بسیاری است که برای نجات آن، راهکارهای متعددی پیشنهاد شده و میشود، با این حال مشخص نیست که آیا این راهکارها خود کارشناسی هستند یا نه. در طول سه دهه گذشته باوجود ادعاهای بسیاری که داشتهایم، فاصله میان مردم و مسوولین به شدت زیاد شده و مردم بهنوعی دولتگریز و حاکمیتگریز شدهاند و کسی هم نمیداند و نمیتواند دقیقا این مساله را باید چگونه درمان کند.
با این حال، دولتها در طول 30 سال گذشته همواره از مشکلاتی رنج بردهاند که بدون آنکه بخواهند آن را حل کنند، به دولت بعد حواله داده و این تسلسل تا امروز نیز ادامه دارد. به باور بسیاری از کارشناسان، مشکل اصلی کشور در حوزه اقتصاد، مشکل ساختاری است که باعث شده تا هر دولتی که در بستر آن قرار میگیرد دچار بحران شده و نتواند خود را نجات دهد. متعدد بودن نهادهای اقتصادی، دخالت نظامیان در کار اقتصاد و سیاست، سیاستمدار شدن نظامیان و عدم شفافیت در مباحث مالیاتی، ورود غیرقانونی انواع و اقسام کالاها به داخل کشور بدون درنظر گرفتن منافع کشور و پرداخت نکردن عواض گمرکی، لابیگری و رانتینر شدن اقتصاد ضعیف و بالاتر از همه این مسائل تک محصولی بودن در حوزه صادرات و اتکا به نفت بهعنوان مهمترین منبع درآمد کشور از جمله این مشکلات ساختاری است که برای عبور از آنها باید یک تصمیم کلان گرفته شود، بهعبارتی دولتها هیچ کاری نمیتوانند سر خود صورت دهند.
در ایجاد مسائل و مشکلات کشور علل و عوامل گوناگونی سهم دارند و نمیتوان برای مشکلات اقتصادی و هجمههایی را که به دولت وارد میشود، تک علتی در نظر گرفت. به طوری که برخی دیدگاهها به نقش جریانسازیهای و دستهای پشست پرده خارجی در بازار متلاطم اتقصاد ایران باور دارند. برخی از کارشناسان در این مورد دیدگاههای خاص خود را دارند، آنها به تاثیر خروج آمریکا از برجام و نقش این کشور در مسائل اقتصادی این روزهای کشور اشاره کرده و میگویند:
بعد از خروج آمریکا از برجام ما در یک شرایط بحرانی به سر میبریم و آمریکا در تلاش است تا از نظر اقتصادی ما را دچار مشکل کند بنابراین، بخش عمدهای از این ماجرا به سیاست خارجی و حرکت ترامپ برمیگردد و اکنون نیز در تلاش است تا اروپا را قانع کند تا از برجام خارج شود.
با توجه به دیدگاههای موافق و مخالفی که در خصوص نقش موثر دولت در مدیریت کشور به ویژه در حوزه اقتصاد مطرح است میتوان گفت که در نوسانات اقتصادی اخیر علاوه بر بر دستهای پشت پرده داخلی که در ملتهب کردن بازار نقش دارد، تخصیص بودجه و نقدینگی کشور در بخش دولتی و نهادهای خارج از کنترل دولت تاثیرگذار بوده است و همین مساله چالشها و محدودیتهای بسیاری برای دولت ایجاد کرده و به نوعی دست دولت را در حل و گرهگشایی از مشکلات کشور بسته است. از طرف دیگر برخی اعتقاد دارند که دولت در 5 سال اخیر تمام هم و غم خود را در سیاست خارجی گذاشته است و از سیاست داخلی و مشکلات کشور غافل شده است. البته نمیتوان نقش عوامل خارجی و شاید مزدوری برخی سرسپردگان وطنی را نیز در این چالشها بیتاثیر دانست.
مشکلات کنونی نه فقط مشکل دولت و بخش اقتصاد که کلیت نظام و موجودیت کشور را هدف قرار داده است و از این رو دامن زدن به مشکلات و مقصریابیها، اتهامزنی و توطئه و تخریبها نه تنها علاج دردهای کنونی نیست، بلکه روز به روز بر بار مشکلات میافزاید. آنچه امروز نیاز است آشتی ملی و دست یاری همه جناحها، نهادها و بهطور کلی دولت و نظام برای بازگرداندن قطار انسجام و اعتماد به ریل ثبات و تعادل است.