بامداد جنوب:
عود (رود) یا بربط سازی زهی زخمهای است که از قدمتی پنج هزارساله برخوردار بوده و خاستگاهش ایران باستان است. این ساز امروزه یکی از سازهای اصلی موسیقی عربی به شمار میرود اما در برخی از نواحی ایران نظیر جنوب کشور و همچنین منطقه کردستان نیز کاربرد دارد. این ساز هرچند نتوانست در موسیقی کلاسیک ایران جایگاه محکمی برای خود بیابد اما با با وجود این، موسیقدانانی در این زادبوم سربرآوردند و کوشیدند با نواختن عود ملودیها و نواهای گوشنوازی را متناسب با ذائقه مخاطب بیافرینند. یکی از این نوازندگان حسین بهروزینیا است که در واقع نخستین دانشآموخته رسمی این ساز در کشور است و بیش از 40 سال از عمر گهربارش را نثار نوازندگی و آموزش عود کرده و توانسته با بداههنوازی منحصربهفردش نواختن آن را به سبک سازهای ایرانی باب کند که این هنر فقط از عهده این هنرمند برآمده است.
حسین بهروزینیا ۳۱ خرداد ۱۳۴۱ در تهران به دنیا آمد. وی از سن ۹ سالگی وارد هنرستان موسیقی ایران شد و زیر نظر رضا وهدانی نواختن تار را آغاز کرد. بهروزینیا همچنین نواختن عود را نزد منصور نریمان فرا گرفت و ردیف موسیقی ایران را از محمدرضا لطفی آموخت. سرعت و کیفیت یادگیری این موسیقیدان به اندازهای بود که در سن ۱۷ سالگی از وی دعوت شد، در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران به کار و تدریس بپردازد. در نهایت وی مسوولیت تولید و آموزش آن مرکز را پذیرا شد.
بهروزینیا همواره در زمینه آموزش بربط و تربیت هنرجویان همت گمارده و سفرهای زیادی به سراسر اروپا، آسیا و شمال امریکا داشته و کنسرتهای زیادی را برگزار کرده است. وی همچنین با گروهها و ارکسترهای برجسته ایرانی مانند ارکستر مضرابی «ایران»، گروه «عارف»، «مولانا» و... همکاری داشته و بهعنوان نوازنده بربط با گروه «دستان» همکاری مستمر داشته است. این ردیفدان، نواپرداز و نوازنده عود در طی این سالها با تعدادی از خوانندگان برجسته از جمله محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علیرضا افتخاری، همایون شجریان و سالار عقیلی همکاری داشته است. نکته قابل توجهای که در خصوص نوازندگی بهروزینیا باید به آن اشاره شود، این است که وی تنها نوازندهای است که بربط را به شیوه ایرانی مینوازد و این وجه تمایز او با دیگر عودنوازان عرب یا ایرانی است که به شیوه عربها عود مینوازند. این موسیقیدان اکنون دو دهه میشود که در خارج از کشور بهسر میبرد و بهتازگی به ایران سفر کرده است. ما این فرصت را مغتنم شمردیم و با همکاری علیرضا رمضانی یکی از موسیقدانان و پژوهشگران هماستانی گفتوگویی را با حسین بهروزینیا، عودنواز مطرح ایرانی صورت دادیم که شما را به خواندن ماحصل این گفتوگو در ادامه دعوت میکنیم.
با توجه به اینکه ساز عود در برخی موسیقی نواحی ایران استفاده میشود از نظر شما این ساز در موسیقی نواحی ایران چه جایگاهی دارد؟
با توجه به اینکه عود یکی از سازهای مهم کشورهای عربی بهحساب میآید اما در بعضی از نقاط کشور خودمان از جمله شهرهای جنوبی ایران، همینطور کردستان از ساز عود بهعنوان ساز اصلی استفاده میشود.
اینک دو دههای میشود که در خارج از کشور اقامت دارد؛ با وجود این فاصله جغرافیایی ارتباط شما با موسیقی نواحی ایران چگونه است؟ آیا این ارتباط در سبک نوازندگی یا تنظیم برخی قطعات شما تاثیرگذار بوده است؟
بله. من ۲۰ سال است که خارج از ایران زندگی میکنم. پیش از مهاجرتم، حدود 30 سال پیش آلبومی را با عنوان «کوهستان» عرضه کردم که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت. در این آلبوم از موسیقیهای مناطق خراسان، فارس، کردستان و مازندران استفاده شده بود و ملودیهایی که جنبه خاطرهانگیز داشت، در هرکدام از این مناطق برای ساز عود تنظیم و اجرا کردم. پس از آن در خارج از کشور هم در زمینه موسیقی محلی بسیار فعال بودهام و با دوستانی از مازندران، کردستان و مناطق دیگر در خارج از ایران کنسرتهایی را برگزار کردم.
نظر شما پیرامون سبک نوازندگی امروزی عود در موسیقی فولکلور سواحل و جزایر خلیج فارس چیست؟ آیا کاربرد این ساز را در موسیقی نواحی صحیح میدانید؟
بله این ساز در کشورهای حاشیه خلیج فارس، همچنین در شهرهای جنوبی ایران جزء سازهای اصلی محسوب میشود؛ چراکه ساز اصلی مردم این مناطق است.
با توجه به جایگاه و سابقه حضور شما در موسیقی ایران زمین و همچنین اهمیت موسیقی نواحی، از نظر شما چه اقداماتی میتواند در معرفی و شناخت گونههای موسیقایی جنوب با قابلیت اجرائی با ساز عود تاثیرگذار باشد؟
مدتهاست به فکر این هستم که یک آلبوم جداگانه با ساز عود با سبک و سلیقه خودم را که بیشتر کلاسیک ولی بر اساس موسیقی مناطق حاشیه خلیج فارس و شهرهای جنوبی ایران باشد، بتوانم منتشر کنم.
برای شناخت صحیح مخاطبان خاص موسیقی نواحی از ساز عود در اجرای قطعات محلی مناطق مختلف، آیا برنامه خاصی پیرامون ضبط یا اجرای آثاری از موسیقی سواحل و جزایر خلیج فارس دارید؟
حقیقتش این است که جایگاه ساز عود در موسیقی کلاسیک ما آنچنانکه باید و شاید خودش را نیافته است. این ساز از ایران به کشورهای عربی برده شده و تقریبا حدود 50 سال میشود که به روی این ساز بهصورت جدی دارد کار میشود. حدود ۴۰ سال است که خود من به روی این ساز دارم کار میکنم. برای اولین بار در ایران این ساز به همت من بهصورت تخصصی در هنرستان انتخاب شد و توانستم اولین مدرک تخصصی عود را کسب کنم. پس از تلاشهای من و جوانترها رفتهرفته این ساز در موسیقی کلاسیک و دستگاهی ما جایگاه خودش را یافت. البته این ساز هنوز جای کار زیاد دارد. امیدوارم که متخصصان در حوزه موسیقی محلی و مناطق هم از این ساز بیشتر بهره ببرند؛ بهخصوص جنوب ایران که پتانسیل ویژهای دارد.
با توجه به خلاقیت و توانایی شما در نوآوری و هنچنین بداههنوازی در موسیقی ایرانی با ساز عود، آیا گونههای موسیقایی جنوب قابلیت استفاده در چنین سبک نوازندگی با ساز عود را دارند؟
بله، ساز عود قابلیت این را دارد که اجراهای خوبی از آن حاصل شود. امیدوارم که نوازندگان عود بتوانند روی این ساز به ملودیهای نابی دست بیابند. اگر افراد تحقیق و پژوهش بیشتری بکنند در زمینه بداههنوازی هم میتوان به جنبههای بکری رسید.
با توجه به علاقهای که از مردم بوشهر به ساز عود سراغ دارید، آیا در آینده تصمیم ندارید برنامهای را در قالب کنسرت، کارگاه (ورکشاپ) و یا سفر به این خطه بهمنظور شناخت و پژوهش میدانی موسیقی جنوب داشته باشید؟
از زمانی که من به ایران برگشتهام -که کمتر از یک سال میشود- فعالیتم را بیشتر معطوف به شهرستانها کردهام. دو بار به شیراز، دو بار به سنندج و به کرمانشاه رفتم و بهزودی به شهرهای مختلف هم سفر خواهم کرد. شهرستانهای فسا، بهبهان، اراک، زنجان و... شهرهایی هستند که من بهزودی به آنجا برای اجرای کنسرت، وُرکشاپ و کلاسهای آموزشی و تخصصی عود و بربط سفر خواهم کرد. اگر در شهرهای جنوبی ایران همانند بوشهر یا بندرعباس هم استقبال خوبی صورت بگیرد، حتما در آنجا هم حضور خواهم داشت.
با توجه به سفرتان به ایران، آیا در این مدت برنامه اجرائی نظیر کنسرت یا سفر به مناطق مختلف یا ضبط آثار موسیقایی را پیش بینی کردهاید؟
مدتی که در ایران ساکن هستم یک آلبوم با نام در «سکوت آفتاب نیمهشب» با تنظیم محمدرضا درویشی منتشر کردم که با اجرای ارکستر سمفونیک اجرا شده؛ آلبوم دیگری به نام «سهنوازی در آرامش» است که از یک موسیقی ملایمی برخوردار است و با سازهای بربط، سنتور و نی اجرا شد و بهتازگی هم در ایران منتشر شده است؛ امیدوارم بتوانم کارهای جدیدتری را در مدتی که در ایران ساکن هستم، منتشر کنم.
وضعیت امروز موسیقی سنتی ایران و همچنین موسیقی نواحی را در داخل و خارج از کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
تقریبا چهل سالی میشود که هنرمندان رشتههای مختلف به خارج از کشور مهاجرت میکنند. با این رفت و آمدها و تعاملات جایگاه موسیقی ایرانی ارتقا پیدا کرده است و باعث بهتر معرفی شدن این نوع موسیقی میشود هم در بین غیر ایرانیهای و هم در بین مخاطبان ایرانی که در خارج از مرزهای کشور زندگی میکنند. کنسرتهای موسیقی مناطق مختلف ایران هم هر از گاهی در خارج از کشور اجرا میشود. هرچند این نوع اجرا نسبت به سبکهای دیگر کمتر بوده اما خارج از کشور، جا برای ارائه هر نوع موسیقی بهخصوص موسیقی مناطق بسیار باز و بسیط است. باید از سوی دولت حمایتهای بیشتری صورت بگیرد تا بتوانیم این نوع موسیقی را بیشتر در خارج از مرزهای ایران اشاعه و معرفی کنیم.
با توجه به اسامی و ملودیهای گوشهها و آوازها در ردیف موسیقی ایران آیا موسیقی نواحی ایران در شکلگیری و تثبیت این رپرتوار موسیقایی که امروزه به نام ردیف آن را میشناسیم، تاثیرگذار بوده است؟
بسیاری از ملودیهایی که در دستگاه موسیقی کلاسیک ما است از موسیقی مناطق محلی و جنوب گرفته شده است اما متاسفانه یکی از مشکلات موسیقی دستگاهی ما این است که کمتر از ملودیهای مناطق بومی جنوب استفاده میکند. امروزه اکثریت هنرجویان مجبور هستند بسیاری از ملودیهایی را که بهصورت بسیار کلاسیک درس داده میشود، یاد بگیرند و آن را حفظ کرده و اجرا بکنند. در حقیقت موسیقی دستگاهی ما از آن اصالت ملودیهای مناطق مختلف ایران تا حدود زیادی به دور مانده و فقط یکسری ملودیها و گوشههای محدودی با ضریب بالایی در حال اجراشدن است. خب، این یک اشکال است! امیدوارم یک روزی بیاید که ما بتوانیم مثلا موسیقی مازندران با تمامی اسامی گوشههایش یا مثلا موسیقی کردستان با موسیقی جنوب ایران با همه مقامها و پتانسیلهایی را که دارند، وارد موسیقی دستگاهی کلاسیک خودمان بکنیم و در یک کلیت از آن بهعنوان موسیقی ملی استفاده و معرفی شود.
در پایان این گفتوگو یادآوری میشود، وجود موسیقدانو ردیفدان مطرح و صاحب سبکی چون حسین بهروزینیا غنیمتی برای موسیقی اصیل ایرانی است که به رشد و توسعه آن کمک میکند اما تجربه نشان داده است ما در سود جستن از این هنرمندان سهلانگاری کرده و میکنیم؛ این در حالی است که موسیقی سنتی و همچنین موسیقی مناطق ما که سخت تحت سیطره موسیقی پاپ قرار گرفته، نیاز به نوآوری و بازشناسی دارد تا مخاطب به شکل مطلوبتری گوشههای ناشناخته آن را بشناسد و درک کند که این مهم در سایه آموزش و اجرای هنرمندان بزرگی چون بهروزینیا و... میسر میشود. امید که بیش از اینکه دیر شود از این سرمایهها در زمینه ارتقا و اشاعه موسیقی ناب سرزمینمان بهره بگیریم.