bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۲۷۴۵
تاریخ انتشار: ۲۴ : ۱۸ - ۰۱ مهر ۱۳۹۷
آرتیمس مسعودی در گفت‌وگو با بامداد جنوب:
قبلا فکر می‌کردم همه ‌چیز سیاه ‌و سفید است و هر جرمی باید مجازات شود... کیتی دروغ‌گو بود. او فردی فریبکار، دزد و شاید حتی مسموم بود اما از طرفی یک زن جوان بدبخت و آسیب‌پذیر بود که سرنوشت با او بازی وحشتناکی کرده بود. از طرفی هم می‌دانستم که او می‌توانست مهربان، دلسوز و صمیمی باشد.
هرگز نمی‌توانیم بی‌نیاز از ترجمه باشیم!بامداد جنوب - وندیداد امین:
«قبلا فکر می‌کردم همه ‌چیز سیاه ‌و سفید است و هر جرمی باید مجازات شود... کیتی دروغ‌گو بود. او فردی فریبکار، دزد و شاید حتی مسموم بود اما از طرفی یک زن جوان بدبخت و آسیب‌پذیر بود که سرنوشت با او بازی وحشتناکی کرده بود. از طرفی هم می‌دانستم که او می‌توانست مهربان، دلسوز و صمیمی باشد. شاید او برای برخورد با ماجراها از راه اشتباهی واردشده بود اما از کجا معلوم که اگر من جای او بودم، طور دیگری عمل می‌کردم؟» (وقتی خاطرات دروغ می‌گویند، چاپ دوم، ص 338).

آرتمیس مسعودی دانش‌آموخته کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد زبان‌شناسی همگانی است. وی مترجمِ چندین رمان از جمله «ما تمامش می‌کنیم»، «الینور آلیفنت کاملا خوب است» و «وقتی خاطرات دروغ می‌گویند» است. همچنین کتاب‌هایی در حوزه روانشناسی خودیاری و شاد بودن، راه‌حل‌های عملی برای مقابله با استرس و افزایش آگاهی هیجانی کودکان را در کارنامه خود دارد که از آن جمله می‌توان پروژه شادی را نام برد. با این مترجم ادبی در رابطه با ادبیات و مسائلی در خصوص جامعه‌شناسی ادبیات گفت‌وگویی صورت دادیم که در ادامه می‌خوانید.

خانم مسعودی، از زمان تاسیس دارالفنون در دوره ناصری، پروسه ترجمه چه روند کیفی‌ را به دنبال داشته است؟
از سال 1230 شمسی که امیرکبیر اقدام به افتتاح مدرسه دارالفنون کرد، به‌تدریج ترجمه کتاب‌های علمی، فنی و تاریخی از فرانسه به فارسی شروع شد اما رفته‌رفته آثار ادبی هم توجه مترجمان را به خود جلب کرد. با وجود آن، مترجمی هنوز شغل به‌حساب نمی‌آمد و در صورت نیاز، بیشتر همان مدرسان و دانشجویان دارالفنون اقدام به ترجمه می‌کردند. تا پایان دوره حکومت ناصرالدین‌شاه در سال 1313، بیش از شصت رمان به فارسی برگردانده شد. البته، این کار به دست مترجمانی که با دریافت دستمزد، آثار سفارشی را ترجمه می‌کردند، انجام نشد، بلکه بیشتر به همت مترجمانی انجام شد که به ادبیات فرانسه آشنا بودند و هدفشان معرفی آثار خوب آن روزها و رشد افکار عمومی بود. در این دوره، ترجمه آثار نویسندگانی چون مولیر و الکساندر دوما موجب ایجاد تحول در نثر فارسی و رواج ساده‌نویسی و حتی ایجاد تحول در ماهیت مطبوعات نیز شد. در دوره حکومت پهلوی نیز به علت تدریس زبان فرانسه در مکان‌های مختلف و تاسیس دانشگاه‌های متعدد، تعداد مترجمان حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای به‌طور چشمگیری افزایش پیدا کرد و با تاسیس موسسات انتشاراتی، انبوهی از ترجمه‌ها با تیراژ بالا وارد بازار شد. 

در این دوره، با این‌که اغلب ترجمه‌ها کیفیت پایینی داشتند، مترجمانی هم بودند که کم ‌و بیش پایبند اصول ترجمه بودند و آثار نویسندگان بزرگی مانند سارتر، بالزاک و آلبرکامو را ترجمه کردند؛ طوری که تا سال 1357، بیش از پنجاه نویسنده فرانسوی برای نخستین بار در ایران مطرح شدند. در دهه‌های بیست و سی، ترجمه‌ها کیفیت مناسبی نداشت اما پس‌ از آن، با ظهور مترجمان زبده‌تر و حرفه‌ای‌تر، کیفیت آثار ترجمه به‌مرور زمان بهتر شد. در حال حاضر، به علت وجود منابع فراوان، دوره‌های آموزشی متعدد و فضای مجازی، کیفیت ترجمه‌ها افزایش پیداکرده است؛ البته، مترجمان دوره‌های قبل، حق زیادی بر گردن نسل معاصر دارند اما مشکلی که در حال حاضر وجود دارد، افزایش ترجمه‌های موازی است که به علت رقابت در انتشار زودهنگام یک اثر و شتاب‌زدگی، دقت کار پایین می‌آید و حتی گاهی بخش‌های قابل‌توجهی از یک اثر حذف می‌شود. این در حالی است که آثار بسیاری از نویسندگان بزرگ دنیا هنوز به مخاطب ایرانی معرفی نشده‌اند.

در انتخابِ آثاری که ترجمه کرده‌اید، وجه یا شاخصه خاصی را مدنظر داشته‌اید؟
هدفم آن است که داستان، حرفی برای گفتن داشته باشد و تا حد امکان مخاطب را به فکر وادارد. بیشتر رمان‌هایی انتخاب می‌کنم که تم روانشناسی داشته باشد و به روانکاوی لایه‌های زیرین وجود آدمی بپردازد. چون به این مقوله علاقه زیادی دارم. دوست دارم داستانی که انتخاب می‌کنم به جنبه‌های مختلف یک موضوع پرداخته باشد و ملموس و در عین‌حال تفکر برانگیز باشد. البته، می‌دانیم که جنبه لذت بردن هم در خواندن یک رمان حائز اهمیت است که واضح است برای هر سطح از مخاطب متفاوت است.

به‌طور اساسی چطور شد که وارد عرصه ترجمه (ادبی) شدید؟
 در ابتدای کار، سه کتاب روانشناسی ترجمه کردم: «شادی را به فرزند خود هدیه کنید» (که در مورد پرورش آگاهی هیجانی در کودکان و نوجوانان است)، «آیا شما هم به استرس اعتیاد دارید» (هفت گام که زنان می‌توانند برای به‌دست آوردن عزت‌نفس بردارند) و پروژه «شادی» (که یک پروژه دوازده‌ماهه برای به دست آوردن شادی بیشتر است، طوری که هرماه روی یک ویژگی اخلاقی تمرکز دارد. از این کتاب استقبال خوبی شده و در حال حاضر، چاپ پانزدهم آن منتشرشده است). پس ‌از انتشار پروژه شادی، آقای علیخانی، مدیر نشر آموت پیشنهاد کردند که وارد حیطه ترجمه ادبی بشوم و این‌طور بود که من شروع به ترجمه رمان کردم.

با احتساب رشد کمّی آثار ترجمه‌ای، آیا امروزه بیم آن نمی‌رود که این رده از آثار، دچار نزول کیفی شوند؟
من این‌طور فکر نمی‌کنم؛ چون تعداد مترجمان حرفه‌ای هم افزایش پیدا کرده است. تنها مشکلی که از این نظر وجود دارد، موازی‌کاری در ترجمه است و ما می‌بینیم به‌محض آن‌که ترجمه‌ای از یک نویسنده خارجی پرفروش می‌شود، مترجمان و ناشران زیادی به آن روی می‌آورند و یک رمان گاهی حتی سه یا چهار بار ترجمه می‌شود. در این صورت، برای زمان دریافت مجوز و انتشار هم نوعی رقابت ایجاد می‌شود که به‌طور قطع در این مورد خاص، توجه صرف به دست گرفتن بازار بر کیفیت ترجمه تاثیر می‌گذارد. این کار حتی در مواردی، به حذف بخش‌های قابل‌توجهی از کتاب اصلی منجر می‌شود. ویراستاری و بقیه موارد هم به‌یقین نیاز به‌صرف وقت و دقت دارد که البته، هزینه‌بر هم است.

خانم مسعودی، من در مصاحبه‌هایم این سوال را معمولا از مترجمان ادبی می‌پرسم که چرا رمان‌های ترجمه‌ای از رمان‌های خانگی پرفروش‌تر است؟ پاسخ شما چیست؟
بین کتاب‌های ایرانی هم رمان‌های بسیار ارزشمندی وجود دارند که حتی دستخوش گذر زمان نمی‌شوند و سال‌های سال مورد استقبال مخاطب قرار می‌گیرند اما تعداد خیلی بیشتری هم نمی‌توانند جای خود را میان مخاطبان باز کنند. فکر می‌کنم رمان‌های خارجی به علت تنوع موضوع، شخصیت‌پردازی و پرداختن به زوایای مختلف وجودی انسان مخاطب بیشتری دارد و با وجود آن‌که از فرهنگی بیگانه برمی‌خیزد، طوری به ویژگی‌های انسانی می‌پردازد که نوعی همذات‌پنداری را در مخاطب ایجاد می‌کند. مخاطب انتظار دارد کتاب حرفی برای گفتن داشته باشد یا این‌که به موضوعات از منظری نگاه کرده باشد که خود او قبلا متوجه آن نشده باشد. البته، به‌روز بودن و جذابیت هم موضوع بسیار مهمی است. این حتی در مورد کتاب‌های کودک هم دیده می‌شود. می‌بینیم که کودکان و نوجوانان امروزی چقدر اشتیاق دارند کتاب‌های فانتزی ترجمه‌ شده را بخوانند. با یک نگاه متوجه می‌شویم در این کتاب‌ها موضوعی مانند وقایع مدرسه چنان ملموس و طنزآلود و به‌دوراز پند و اندرز مستقیم مطرح می‌شود که کودک و نوجوان امروزی که با چنان تنوع منابعی روبه‌روست، هنگام خواندن، با صدای بلند می‌خندد و بی‌صبرانه منتظر رسیدن جلدهای بعدی یک کتاب است.

فکر می‌کنید موقعیت ادبی-هنری زنان مولف امروز ایران، در چه وضعیتی است؟
نویسندگان زن ایرانی، سهم قابل‌توجهی از خلق آثار ادبی را به خودشان اختصاص داده‌اند و آثارشان از هر نظر قابل ‌اعتناست. می‌بینیم که آثار زنان معاصر ایران به زبان‌های مختلف ترجمه می‌شود، مورد نقد و تجزیه ‌و تحلیل قرار می‌گیرد و برنده جایزه می‌شود. امروز دیگر تمرکز ادبیات ایران روی مردان و شخصیت‌ها و نگرش‌های مردانه نیست و به نظر نمی‌رسد در هنر و ادبیات تفاوت جنسیتی خاصی وجود داشته باشد.

خودتان قصد تالیف رمان یا شعر را ندارید؟
در حال حاضر چنین تصمیمی ندارم اما گاهی به آن فکر می‌کنم.

با انتشاراتی‌ها مشکل خاصی نداشته‌اید؟ با نهادهای دولتی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چطور؟
من از ابتدا با انتشارات «آموت» همکاری داشتم و تا این لحظه به کوچک‌ترین مشکلی برنخورده‌ام اما از نظر ممیزی با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چرا. گاه پیش‌آمده که در ممیزی، برداشت خاصی از یک متن، منجر به حذف جملات کلیدی و حتی تمام بخش یادداشت نویسنده شده و به متن لطمه وارد کرده است. این موضوع، دست مترجم را در انتخاب کتاب هم می‌بندد. به‌اضافه این‌که گرفتن مجوز رویه‌ای زمان‌بر است و در بسیاری از موارد، نیاز به پیگیری مستمر دارد.

شما فکر می‌کنید ما تا چه زمانی، به مقوله ترجمه احتیاج داریم؟
هرگز نمی‌توانیم بی‌نیاز از ترجمه باشیم. در دنیای امروز که دائم در حال تغییر و تحول و ظهور ایده‌های نو است، ناگزیر از تبادل و واردات علم و اطلاعات هستیم. تعامل بین فرهنگ‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شود و علم و فناوری هر روز در حال پیشرفت است. برای صدور و ورود اطلاعات، ناگزیر از ترجمه آنها هستیم. برای همین، به نظرم، این نیاز حتی روزبه‌روز در حال افزایش است.

سخن پایانی؟
خواهش می‌کنم. در حال حاضر، بسیاری از ما خیلی بیشتر از آن‌که بخوانیم و بیاموزیم و فکر کنیم، سرگرم قضاوت هستیم و همین‌که اطلاعات خیلی سطحی در مورد مقولات مختلف به دست می‌آوریم، شروع می‌کنیم به تقسیم‌بندی آنها به بد و خوب و سیاه ‌و سفید. سطحی‌نگری موجب می‌شود به‌راحتی همه‌چیز را در دو کفه ترازوی ذهنی خود بگذاریم، حرمت‌ها را بشکنیم و اظهار نظر کنیم. در صورتی‌که اگر بیشتر بخوانیم، ریشه بسیاری از مشکلات به ‌خودی‌خود برطرف خواهد شد.

نام:
ایمیل:
* نظر: