بامداد24/سیدعلیموسوی:
در همین رابطه سازمان ملل شاهد تحرکات دیپلماتیک فعالی با محوریت تحولات کنونی یا آتی خاورمیانه بود که در سایه بیتوجهی رهبران عربی میانهرو یا تندور، این روسای جمهور امریکا و روسیه بودند که رهبری این تحرکات دیپلماتیک را بر عهده داشتند.
دو بازیگر اصلی در منطقه خاورمیانه در تمامی دیدارها و رایزنیها و در لابهلای سخنرانیهای ایراد شده در تریبون مجمع عمومی سازمان ملل حضور داشتند که این دو بازیگر مهم نظام سوریه با رهبری بشار اسد و داعش با رهبری ابوبکر بغدادی بودند و از مساله فلسطین تنها در چارچوب عاری کردن منطقه از سلاحهای هستهای و از بین بردن مانع اسرائیل از مسیر این مهم سخن به میان آمد و بنابراین این مساله بسیار عقبگرد کرده است و مساله فلسطین نیز کمرنگتر خواهد شد.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه ستاره بیرقیب این دوره مجمع عمومی بود، چراکه او توانست دیدگاه خود را نسبت به خاورمیانه جدید و چگونگی تعامل با پرونده سوریه تحمیل کند و پوتین به انزوای خود و کشورش از دروازه سوریه پایان دهد. پوتین از تهدید داعش و خطر آن بهعنوان پلی برای بازگشت قوی به منطقه و جامعه بینالملل استفاده کرد و نقشی را برای بشار اسد در ائتلاف جدیدی که پیشنهاد آن را برای مقابله با داعش داده بود، ایجاد کرد که در این ائتلاف امریکا، ترکیه، ایران، مصر، عربستان در کنار روسیه حضور دارند و هیچ نامی از کشور قطر نرفته است.
مشخص است که باراک اوباما، رئیسجمهوری امریکا به این دیدگاه روسیه «تن داده» و آماده همکاری با روسیه و پیوستن به ائتلاف با آن شده است، همانند ائتلافی که برای مقابله با خطر نازیها در جنگ جهانی دوم تشکیل شد اما شکست ائتلاف تحت امر امریکا برای از بین بردن داعش یا حتی تضعیف آن از طریق بیش از هفت هزار حمله هوایی، باعث شد که امریکا به این امر تن دهد. اوباما همچنین نمیخواهد وارد جنگ سرد جدیدی با مسکو یا درگیریهای نظامی شود و بهصراحت بر این امر در سخنرانی خود که دچار دستپاچگی و دارای تناقضهای بسیاری بود، تاکید کرد.
ما در مقابل یک ائتلاف بینالمللی-منطقهای قرار داریم که اولویت را به مقابله با تروریسم میدهد و این ائتلاف با رهبری روسیه و امریکاست و نظام سوریه نیز در این ائتلاف مشارکت کارآمدی دارد و چهبسا ارتش سوریه در این ائتلاف بهمنزله نوک پیکان در تمامی طرحهای نظامی تدوین شده خواهد بود که طی ماههای آتی اجرائی خواهد شد.
سوالی که خود را قویا مطرح میکند در مورد فرصتهای موفقیت آمیز بودن این ائتلاف جدید است که دو ابرقدرت و نه یک ابرقدرت رهبری آن را برعهده دارد و اینکه چقدر این ائتلاف میتواند گروههای تندرو و بهخصوص داعش و النصره را از بین ببرد و اینکه پس از آن، چه روی خواهد داد و منطقه و ماهیت حکمرانی در سوریه چگونه خواهد بود.
بیشک سابقه ائتلاف روسیه و امریکا به 75 سال قبل برای مقابله با نازیهای آلمان برمیگردد و این ائتلاف در مقابله با این خطر نازیها موفق شد اما این امر پس از آن صورت گرفت که بهای گزافی را پرداخت و بیش از 60 میلیون تن کشته شدند و اروپا نیز منهدم شد. تفاوتی که میان شرایط 75 سال قبل با اوضاع کنونی وجود دارد و همچنین تفاوت میان نازیها و داعش است، بسیار زیاد است، چراکه نازیها از لحاظ تسلیحاتی بسیار قوی بودند و ارتش قدرتمندی را در اختیار داشتند که بیشتر اروپا را تحت کنترل خود داشت اما داعشیها شبه نظامیان هستند که تسلیحاتشان در مقایسه با تواناییهای ائتلاف جدید بینالمللی محدود است.
بهصورت نظری میتوان گفت که روزگار داعش و سایر گروههای تروریستی تندرو اندک به نظر میرسد اما آیا وضعیت در آغاز بحران سوریه در خصوص اسد و نظامش اینگونه نبود. نگرانیهایی در محافل کسانی که شور و شوق زیادی نسبت به این ائتلاف دارند وجود دارد که این نگرانیها در احتمال پیوستن گروههای تندرو به یک ائتلاف با رهبری داعش نمود پیدا میکند که این ائتلاف از خاستگاه سوریه و همچنین عراق برخوردار است. این نگرانیها منطقی است و هیچکس نمیتواند اقدامات غافلگیر کننده در آینده را پیشبینی کند، بهویژه زمانی که داعش پایداری کند، همانطور که پایداری نظام سوریه در مقابل تمامی کسانی که خواهان سرنگونی آن بودند تمامی معادلات را تغییر داد و به این نتیجه کنونی انجامید.
همچنین ارتش سوریه که تجربههای گستردهای را در جنگ علیه چریکها طی پنج سال گذشته به دست آورده است، در این ائتلاف شرکت دارد که چهبسا نقطه عطف اصلی در این جنگ باشد و این امر مساله مهمی در طرح جدید رئیسجمهوری روسیه است.
ما شکلگیری یک توافق میان روسیه و امریکا برای تقسیم منطقه را بعید نمیدانیم، همانند آنچه که در کنفرانس یالتا صورت گرفت تا مرزهای جغرافیایی منطقه و ماهیت سیاسیاش در مرحله پس از پیروزی احتمالی علیه داعش ترسیم شود اما اینکه این توافق کاملا در جعبه سیاه بهصورت محرمانه باقی بماند، احتمالا نتایج منفی را در جلب نظر افکار عمومی یا بخشی از آن جهت پشتیبانی از عملیات نظامی آتی میدهد.
از زمانی که پوتین توانست دیدگاه خود را تحمیل کند و به انزوایش پایان دهد، اصول بازی در منطقه خاورمیانه به سرعت در حال تغییر است و موفقیت پوتین فقط در خودداری از مقابله با واشنگتن صورت نگرفته است بلکه پوتین امریکا را بهدنبال خود کشیده است و ما در اینجا روی ظواهر امور حکم میدهیم و هر احتمالی بعید نیست. دهها میلیارد پول کشورهای عربی طی پنج سال گذشته در سوریه برای سرنگونی نظام این کشور به هدر رفت. صدها میلیارد دیگر نیز با دستور امریکا برای جنگ با ایران به هدر داده شد و دهها میلیارد دیگر نیز در جنگ با داعش و دیگر گروههای تندرو به هدر خواهد رفت.