الهام
بهروزی:
شبهای
رمضان و دمدمسحری و کوچههای باریک و فرسوده بندر... شاید بارها و بارها از آیینهای
زیبای بوشهر در شادیها، مصیبتها و مناسبتهای مختلف مذهبی نوشتهشده باشد؛ اما گستره
این آیینها و رسوم آنقدر بسیط است که نمیتوان دوباره از آنها ننوشت. بدیهی است
آیینها یکی از مباحث مهم فرهنگی است که ریشه در باورها و تاریخ مردمان یک منطقه
دارد. به تعریف جامعتر، «آیینها را نوع خاصی از گفتار و اعمال منظم میدانند که
از آموزههای دینی و ماورایی سرچشمه گرفته و یا برای بیان احساسات دینی و مذهبی به
کار گرفته میشود و به دلیل قدمت زیادی که دارند در بیشتر موارد با سنت و
تاریخ مردمان یک منطقه پیوند خوردهاند و جزئی از فرهنگ روزانه و انکارناپذیر مردم
شدهاند.»
بوشهر
از دیرباز به دلیل زیست مردمانی باورمند و مذهبی در زمینه برخورداری از آیینهای
مذهبی در کشور بهویژه در منطقی جنوب بسیار غنی بوده، از اینرو، برای بیشتر
مناسبتها و ایام سال آیینهایی مخصوص به خود را دارد؛ از جمله ماه مبارک رمضان.
هر ساله با فرارسیدن ماه مبارک رمضان آیینهایی در این منطقه اجرا میشود که نهتنها
از پشتوانه معنوی برخوردار است، بلکه هرکدام از بعد زیباشناختی بسیار حائز اهمیت
هستند که بیانگر ظرافت طبع و باورمندی نیاکان این خطه است.
«دمدم
سحری» یکی از این آیینهاست که هر ساله با آغاز ماه مبارک رمضان در برخی از محلات
بوشهر بهویژه محلات جنوبی برای بیدار شدن مردم برای مناجات شبانه و خوردن سحری
اجرا میشود. این آیین نزد مردمان مذهبی و ولایتمدار بوشهری از جایگاه خاصی
برخوردار است و اغلب اهالی محلات مذکور با پیچیدن نوای دمدم و شعرخوانی فرد
نوازنده از خواب برمیخیزند و به خوردن سحری و سپس مناجات با خدا میپردازند.
یکی از
شهروندان محلات جنوبی که پیوند دیرینهای با آیین «دمدم سحری» دارد، در این خصوص
به بامداد جنوب گفت: هر ساله گروهی چند نفره یا دو نفره با نواختن دمدم و خواندن
بیتی خاص از کوچه ما عبور میکردند و ما با شنیدن صدای آنها از خواب بیدار میشدیم؛
اما امسال خبری از حضور آنها در این محله نیست؛ هرچند ما هر شب برای سحر با صدای زنگ
گوشی همراه بیدار میشویم؛ اما این آیینها نباید بمیرد؛ چراکه یادگار پدران ما
بوده و امسال که این گروه به محله ما نمیآید. حال غریبی دارم.
این
بانو که تمایلی نداشت نامش ذکر شود؛ در ادامه توضیح داد: از بچگی من با این آیین مأنوس
شده بودم؛ حتی از زمانی که خیلی کوچکتر بودم و نمیتوانستم روزه بگیرم ولی هر شب
ماه رمضان با صدای دمدم سحری بیدار میشدیم و من هم به تبعیت اعضای خانواده بر سر
سفره سحری مینشستم. متاسفانه امروز ما داریم به دلیل تغییر نوع زندگیمان از
خودمان و سنتهایمان فاصله گرفتهایم. این در حالی است که نباید چنینی اتفاقی برای
سنتهای و رسومی که با رگ و پی ما گرهخورده و رد پای پررنگی در زندگی بوشهریها
داشته است، بیفتد.
وی با
اشاره به اینکه ماه رمضان، ماه خوبی و نیکی است، افزود: آرزو میکنم در این ماه
مبارک بیشازپیش به داشتههای مذهبی و عقیدتیمان رجوع کنیم و با بارور کردن سنتهایی
چون «دمدم سحری»، «آبی بنوش»، «گره گشو»، «مقابلهخوانی»، «احیا» و... نسل جوانمان
را با زیباییها و ارزش آیینی و مذهبیمان بیشتر آشنا کنیم. متاسفانه امروز بیشتر
فرزندان ما از وجود این آیینها کمترین شناختی را دارند.
بهراستی
این بانو به نکته ظریفی اشاره کرد. چقدر نسل جوان این شهر با آیینها و رسوم مذهبی
که در روزگار نهچندان دور در این منطقه جریان داشته است، آشنایی دارند. متولی
فرهنگی شهر چقدر در شناسایی آیینهای مذهبی جنوب تلاش کردهاند و جایگاه این آیینها
در هنرهای مخاطبپسندی چون نمایش چقدر پررنگ است؟!
با
اندکی تامل در مییابیم که آیینها جزء جداییناپذیر فرهنگ هستند که بدون شک فراموشی
یا کمرنگ شدن آنها امروز به یک دغدغه برای صاحبنظران این حوزه بدل شده؛ بهگونهای
که بیشتر آنها به دنبال یافتن راهی راهگشا برای بازشناسی بسیاری از آیینهای
مذهبی به نسل امروز هستند. برخی معتقدند که برای آشنا ساختن و مانوس کردن نوجوانان
و جوانان با مناسکها و آیینهای مذهبی مخصوص ماه مبارک رمضان نباید از حس آمرانه
استفاده کرد؛ چون ماهیت بسیاری از این آیینها مبتنی بر احترام به کار و فرهنگ،
یاری متقابل (تعاون)،
وفای به عهد، نگهداشتن حرمت سالخوردگان، مراقبت از کودکان، صمیمیت و ایثار، تجلی
زیبایی دین، نمود رأفت و مهربانی و... است.
با این
اوصاف، پی میبریم که آیینهایی چون «دمدم سحری» ورای کالبد ظاهری، دارای حقیقتی
است که در خود ارزشهای اخلاقی را جایداده که افراط و تفریط در آن نباید جای
داشته باشد. اجرای این آیین به دلیل متناسب بودن با ارزشهای اجتماعی و فرهنگی
جامعه هنوز در میان اهالی بوشهر از جایگاه ارزندهای برخوردار است؛ چراکه این آیین
با گذر زمان بهدور از افراط و تفریط به همان سبک و سیاق دیرینه خویش اجرائی شده،
از اینرو کنشی ارزشمند در حوزه آیینی به شمار میرود که فراموششدن آن در فرهنگ
جنوب قابلهضم نیست.
یک
تحلیلگر اجتماعی در خصوص کمرنگ شدن آیینهای مذهبی در زندگی امروز و ناشناخته
ماندن بسیاری از این آیینها نزد نسل امروز معتقد است: «اگر بار اصلی انتقال دانش به
کودک بر دوش مدارس در نظر گرفته شود و بار عمده تربیت بر دوش والدین باشد در این میان
حرفوحدیث انتقال فرهنگ بومی و زیستی مقوله مهمی است که در عصر جدید متولی آن بهوضوح
روشن نیست. بهطریق سنتی انتقال فرهنگی، فرایندی است که در آن فرهنگ از طریق آموزش
از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. در این امر فرهنگ را به طریق زیستی نمیتوان به
ارث برد؛ بلکه هر نسل فرهنگ خویش را از نسل گذشته میآموزد و سپس آن را، همراه با تغییراتی
که در عصر خود حاصلشده، به نسل بعد از خود منتقل میکند. انتقال فرهنگی، تداوم فرهنگ
را امکانپذیر میسازد. بااینحال در دهههای اخیر رقبای جدیدی اضافهشده است. شبکه
پخش فیلم و سریالهای مجاز و غیرمجاز خانگی، بازیهای کامپیوتری، شبکهای و آنلاین…
اینترنت و فضای مجازی…، رسانههای ارتباطی مجازی… این کانالها به طرز چشمگیری در کمتر
از دو دهه مثل شاخههای پیچک جامعه و روابط را احاطه کرده است. حال دیگر کمتر خانوادهای
و کودکی است که از این امکانات به دور باشد.
اگر به
گذشته دقت شود؛ میتوان چند ویژگی منحصربهفرد را برای کانالهای محدود انتقال فرهنگ
سنتی مشاهده کرد. کودک در بستر فرهنگی که خانواده او رشد و نمو یافته با مفاهیم بومی
و زیستی خود آشنا میشد؛ اما امروزه در این بستر با حفرههایی روبرو هستیم که آیین
و رسوم کهن و مذهبی را کمرنگ میکند. آیینهایی که نسل به نسل منتقلشده است و جزئی
از سرمایه فرهنگی این سرزمین محسوب میشود. باید این نکته را در نظر داشت که آیین
و رسوم کهن همانند ستونهایی پیکره فرهنگی یک ملت را استوار نگه میدارد. پاس داشت
آیین و رسوم میبایست بهصورت عینی و عملی به نسل بعد انتقال یابد و تنها دانستن
تئوری نمیتواند در زنده مانده آن آیین سهمی ایفا کند.
اگر تا
پیش از آن کودک باید در محیط خانواده بافرهنگ القایی روبرو میشد حال دیگر در خلوت
خود (اینترنت، ماهواره و ...) از مرزهای فرهنگی عبور میکند و به جهانی پا میگذارد
که کنترل واقعی بر آن نیست. در خوشبینانهترین حالت والدین بسته فرهنگی را انتخاب
میکنند که بهصورت کلان از پیش طراحیشده است.
به بیان
سادهتر، تنها در طی چند دهه کانال انتقال فرهنگ، نوع دادههای فرهنگی از زیست طبیعی
و بومی به بستههای تصنعی جهانی تغییر دادهشده است. مسأله مهم وقتی رخ میدهد که دریابیم
نقطه آرمانی والدین و خانوادهها نیز در همین روند تغییر کرده است.»
یکی از
پژوهشگران موسیقی جنوب آیین «دمدم سحری» در بوشهر را اینگونه تعریف میکند:
هنگام سحر دو نفر در کوچهها به راه میافتادند و شروع به دمام زدن و خواندن میکردند،
البته اجرای این آیین بیشتر به قشر تهیدست اختصاص داشت؛ چراکه بعد از عید فطر
هدایایی از طرف مردم دریافت میکردند.
وی در ادامه
با بیان اینکه «دم دم»، صوتی است که با کوبشبر دمام پدید میآید و با این بیت
همراه میشود: «خداوندا تو ستاری همه خوابند تو بیداری/ به حق لاالهالاالله همه
عالم نگه داری» مردم بوشهر سالهاست که با این نوا به هنگام سحر بیدار شده و خود
را برای خوردن سحری و آغاز روزهداری آماده کردهاند.
به
گفته این پژوهشگر، اجرا کنندگان مراسم دمدم سحری، پس از ۳۰ شب نواختن ساز و آواز،
صبح عید ماه رمضان با نواختن دمام بهطرف خانهها میرفتند و با استقبال اهالی محل
همراه میشدند؛ مردمی که هرکدام، به نسبت توان مالی خود، مقداری پول به آنها هدیه
میکردند.
در
پایان یادآوری میشود، آیینهای دیرینهای چون «دمدم سحری» یکی از کنشهای
اجتماعی است که با تکیه بر باور و فرهنگ دوستی مردمان جنوب در هنگام سحر (شبهای
رمضان) در زیر آسمان شهر از دیرباز جریان داشته و با خود بوی خوش همدلی، مهربانی،
احترام و ایثار حمل میکند. گروهی چند نفره یا دو نفره که خواب را از چشمان خود میگیرند
تا اهالی شهر را برای مناجات خوانی و خوردن سحری بیدار سازند؛ هرچند این آیین در
گذشته به دلیل نبودن ساعت و ... نمود پررنگتری داشته است؛ اما بدون شک زنده ماندن
آن در عصر تکنولوژی همچنان به زیبایی معنوی آن میافزاید و هنوز هستند کسانی که دل
به نوای «دمدم سحری» بستهاند و چشمانتظار عبور این گروه دونفره از کوچه هستند
تا خاطرات خوش گذشته بار دیگر در ذهنشان جان گیرد.