الهام بهروزی:
«مرا از خود میرانی؟ از دلتنگی برای هر چیزی و هر کسی و هر جایی غیر از من
میگویی؟ تو نباشی که درهای این تراس هیچوقت رو به نیل خروشان باز نخواهند شد.
دستهایم چگونه آرشه را بردارند؟ من برای که بنوازم؟ بخوانم؟ بگویم؟ تو نباشی
پاهایم به سوق خانالخلیلی راهی ندارند. دو خسته از کار افتاده خواهند شد که راهی
به جادو و جمبل بازارچه هشتی و پنجم و آن پشتهای دور از چشم و کنجهای مگو
ندارند. من تو را آمیخته به بوی ادویهها بوسیدم. چگونه آن همه بیتابی را فراموش
کنم؟ چگونه راه بروم روی این سنگفرشها و رد بشوم از کنار این صندلیها که ما را
دعوت میکردند به قهوه و تو همیشه توی فالهای من بودی...» (بخشی از داستان «آمیخته
به بوی ادویهها» نوشته مریم منوچهری)
مجموعهداستان «آمیخته به بوی ادویهها» نوشته مریم منوچهری از سری آثاری
است که در آن جنوب نمود پررنگی دارد. نویسنده در این اثر کوشیده تا با برجستهسازی
مادربزرگهای جنوبی، جایگاه شامخ زنان را در تاریخ و جغرافیای جنوب به رخ بکشد. منوچهری
معتقد است که جنوبی که در اثرش ترسیم کرده با جنوبی که دیگر نویسندگان جنوبی به
تصویر کشیدهاند، متفاوت است. وی در این باره در گفتوگویی که با ایبنا (21
مردادماه 98) داشته، گفته است: «شاید جنوبی که من تعریف میکنم با جنوبی که آقای
صفدری تعریف میکند، متفاوت است؛ به خاطر سن و سالمان. افراد دیگری هم که این
کتاب را خواندهاند، گفتهاند که ما تا حالا جنوب را به این شکل ندیده بودیم. چون
جنوب را پیش از این در آثار نویسندگان نسل قبل دیدهاند. دیدگاه آنها و فرهنگ شهری
آن موقع هم خیلی متفاوت بوده است. الان تغییرات خیلی بیشتر شده است. سی یا چهل سال
پیش، بومیگرایی آدمهای همان منطقه هم بیشتر از حالا بوده است. الان آدمهایی از
شهرهای مختلف با فرهنگهای مختلف در جنوب دیده میشوند. به طور کلی هم آدمها بیشتر
از قبل به جهان وصل هستند و بنابراین چند صدایی به وجود میآید. به این ترتیب،
تفاوت از آنجا آغاز میشود که من جنوبی را تعریف میکنم که خودم دیدهام. همانطور
که آقای صفدری جنوبی را تعریف میکند که خودشان دیدهاند. این تفاوت دیدگاه، مقداری
از آنجا میآید.»
با این اوصاف، این کتاب برخاسته از ذهن خالقی جنوبی است که بیش از هر چیز
دغدغه زنان و زنانگی را دارد؛ زنانی که در جنوب در برههای زمانی نه چندان دور
برای شکست خوردن پا به زندگی گذاشتهاند و از چپ و راست آماج تیر مصائب و زورگویی
قرار گرفتهاند؛ اما آنها ایستاده تا آخرین نفس مبارزه میکنند و در زندگی میمانند
و نقش ماندگاری از خود بر جای میگذارند.
در این رابطه، یکشنبهشب (28 مهرماه) مریم منوچهری در جمع مخاطبان بوشهری
خود حاضر شد تا در نشست نقد و بررسی «آمیخته به بوی ادویهها» با حضور داریوش غریبزاده
منتقد، نویسنده و فیلمساز بوشهری اثرش را بهتر و بیشتر معرفی کند. این کتاب در 770
نسخه و در 104 صفحه به همت نشر ثالث در سال جاری راهی بازار نشر شده است. مجموعهداستان
«آمیخته به بوی ادویهها» متشکل از هشت داستان به نامهای «دقیقه هشتاد و یک»،
«آمیخته به بوی ادویهها»، «ننه مملکت»، «این شط کوسه دارد»، «کافه حاج رئیس»،
«لنج ابو فواد»، «یک روز تابستانی عبد مرد» و «چهار ثانیه به پایان» است.
در بخش نخست این نشست داریوش غریبزاده به عنوان منتقد در خصوص شخصیتهای
زن این مجموعه داستان گفت: زنهای مجموعه داستان «آمیخته به بوی ادویهها» گوشه
رینگ گیر کردهاند و مدام مشت میخورند؛ اما به زمینه نمیافتند. اینجا میخواهم
کمی بیتعارف حرف بزنم. عموما در جنوب زنها شخصیتهای کتکخورده، تو سریخور و
بدبخت بودند و دائم تحت ظلم قرار داشتند و تا آنجا که من اطلاع دارم برای زنهای
جنوبی و مصائبی که داشتند مرثیهها نوشتهاند. بنابراین زن جنوب زنی ستمدیده بود
و تنها جایی که با قهرمانان زن جنوبی روبهرو میشویم در ادبیات دفاع مقدس است که شاهد
وجود زنان قهرمانی هستیم که در جنگ مقاومت کردند و تاثیرگذار ظاهر شدند که البته
بیشتر این داستانها واقعی هستند که بعدها یا بهصورت خاطرهنویسی منتشر شده یا
شرح حال این زنان از سوی افراد دیگر به رشته تحریر درآمده است.
این منتقد در ادامه بحث خود با بیان اینکه در ساحت داستان عموما زن یک عنصر
شکست خورده و منفعل است، افزود: چیزی که من از داستانهای این مجموعه استنباط
کردم، این بود که زن در این اثر سخت تحت فشار است؛ سختیها از چپ و راست به او
هجوم میآورند؛ اما او روی دو پای خود ایستاده و ادامه میدهد. در همه داستانها
قهرمان زن است، حتی در داستان «ننه مملکت» که راوی آن یک مرد است باز این زن است
که نقش پررنگی دارد. این داستان یکی از داستانهای فوقالعادهای است که پایانبندی
بسیار حرفهای دارد.
در ادامه منوچهری بخشی از داستان «هشتاد و یک» را خواند و غریبزاده در
خصوص این داستان گفت: فروپاشی یک خانواده هسته مرکزی این داستان را تشکیل میدهد
که این اتفاق با افتتاحیه جام جهانی آغاز و با اختتامیه هم به پایان میرسد. بازه
زمانی جام جهانی مثل یک آینه روبهروی یک زندگی خانوادگی قرار گرفته است؛ ترکیبی
بسیار هنرمندانه که سخت مورد خوشایند من قرار گرفت. این داستان چند ویژگی آموزشی
دارد. نویسنده در داستان «هشتاد و یک» مثل یک فیلمساز نگاهی جزئینگر دارد و با
چنین نگاهی عناصر پیرامونی را به خوبی در خدمت داستان درآورده است. در واقع خالق
اثر با نگاهی جزئیگرانه اشیاء را میبیند و در کنار هم قرار میدهد. بنابراین در
این اثر با نویسندهای روبهرو هستیم که یک، خوب میبیند. دو، خوب میشنود و سه،
خوب بوها را استشمام میکند و میفهمد. نویسندهای که از همه حواس خود استفاده میکند
و با گذر از فیلتر پردازش داستانی، شما را با داستانی مواجه میکند که اشیاء به
خدمت آن درآمده و به تکاملش کمک میکند. این داستان از پیرنگ بسیار قوی اما پایانی
دردناک و موثر برخوردار است. بهطوری که من معمولا داستان را نیمهتمام رها نمیکنم؛
ولی این داستان آنقدر غمانگیز بود که گریه اجازه نداد آن را بار اولی که خواندم
تمام کنم. البته نویسنده تعمدا این کار را نکرده که احساسات مخاطب را برانگیزد،
بلکه درون داستان معجونی از جملات، عناصر و ترکیباتی وجود دارد که احساس را به
غلیان وا میدارد و انسان را متاثر میکند؛ چراکه در پایان داستان با زنی روبهرو
میشویم که در عین فروپاشی با پاهایش همچنان روی زمین ایستاده است.
پس از پایان توضیحات غریبزاده، منوچهری در خصوص داستان «آمیخته به بوی
ادویهها» توضیح داد: این داستان خیلی وجه رمانتیکی دارد و بیشتر به شعر نزدیک
است. البته در ابتدا قصد نداشتم که این داستان را در این مجموعه داستان جای بدهم
اما پس از اینکه به این مجموعه اضافه و چاپ شد، بازخورد خوبی گرفتم و به ذائقه
مخاطبان خوش آمد. این داستان از نظر روایتی با بقیه داستانها متفاوت است. جنوب آن
فراتر از جنوب ایرانی است؛ چون این جنوب به جنوب افریقا و مصر میرسد. تنها جایی
که توانستهام آنچه در درونم میگذرد و از آن خوب صحبت کنم همین داستان است؛ اما
خواندن آن در مقایسه با سایر داستانهای دیگر دشوار است؛ چون دیالوگهای عربی و
لهجهدار دارد.
غریبزاده هم در ادامه پس از خواندن بخشی از داستان «آمیخته به بوی ادویهها»
در خصوص این اثر گفت: در خلق این داستان از شیوه نامهنگارانه استفاده شده که یکی
از تکنیکهای داستاننویسی است. نمونه درخشان این تکنیک در ادبیات داستاتی جهان،
داستان «بابالنگدراز» است که بر اساس مجموعه نامههایی که میان شخصیتهای داستان
رد و بدل شده، به وجود آمده است. در این داستان هم بخشی از نامهها از سوی یک
بانوی ایرانی نوشته شده و بخش دیگر را هم یک مرد مصری در پاسخ نوشته است. در این
نامهها یک تعریف از ایران و جنوب آن دیده میشود و یک تعریف هم از مصر و قاهری و
جنوب. در داستان «آمیخته به بوی ادویهها» هم با عشق روبهرو هستیم که مانند
داستان «ننه مملکت» عشق به خاک و مملکت انتخاب راوی است.
وی در ادامه با بیان اینکه مادر من که زنی 92 ساله و بیسواد است، سخت به
شنیدن داستان علاقهمند است، از این رو، همیشه برایش داستان میخوانم، تصریح کرد:
چند وقت پیش هم داستان «ننه مملکت» را برایش خواندم او سخت مجذوب این داستان شده
بود. جایی از داستان احساس کردم که ممکن است درک برخی از واژهها برایش دشوار
باشد، شروع کردم برایش توضیح دادن؛ اما او معترض شد به این کارم و گفت: «تمام
نوشته را متوجه شدم و میفهمم چی گفته، ادامه بده و برایم نمیخواهد توضیح بدهی!»
که این نکته بیانگر این است که نویسنده آنقدر داستان را خوب نوشته که حتی مادر من
که زنی بیسواد است، با آن ارتباط میگیرد و تشنه شنیدن آن است. این داستان ارادت
ویژهای به زن دارد و نقش زن در آن بسیار برجسته است.
غریبزاده با اشاره به اینکه بدیهی است، جهان داستان جهانی جعلی است که
نویسنده آن را ساخته است، گفت: من به این کار ندارم که داستان «ننه مملکت» چقدر
واقعیت دارد یا ندارد؛ چون این داستان را به شدت باور کردم و اگر روزی از من سوال
کنند که چرا خرمشهر سقوط کرد اما آبادان نه؟ من پاسخ میدهم به خاطر «ننه مملکت».
به خاطر کنشی که ننه مملکت ایجاد کرد؛ چون اگر ننه مملکت سقوط میکرد آبادان هم
سقوط میکرد؛ چون ننه مملکت یک زن معمولی نبود او نماد تمام زنهای جنوبی است که
در جنگ ماند و مقاومت کرد تا جایی که ناچار به رفتن شد؛ رفتنی که عاقلانه بود. در
این داستان نویسنده به خوبی از اشیاء که هیچ معنا و مفهومی ندارد، استفاده کرده و
به آن شخصیت بخشیده است.
در پایان این نشست منوچهری با بیان اینکه من معمولا در نوشتن داستان در
ابتدا فقط یک اسم دارم، یادآور شد: «ننه مملکت» خانمی مسنی بود که همسایه ما بود و
ما در کودکی از او زیاد میترسیدیم؛ اما همین اسم دستمایهای شد برای آفرینش
داستانی به نام «ننه مملکت» که بسیار هم پرمخاطب است.
در پایان یادآوری میشود، نشست نقد و بررسی کتاب «آمیخته به بوی ادویهها»
نوشته مریم منوچهری با جشن امضای این اثر در بوشهر به پایان رسید.