الهام بهروزی
«ویستک» اثری به کارگردانی قاسم تنگسیرنژاد و مهسا رهسپار
(زوج برازجانی) است که با درخشش و حضورش در رویدادهای متعدد جهانی تمام معادلات
محدودکننده کرونا را در هم شکسته و نفسی تازه در کالبد تئاتر بوشهر دمیده است. این
اثر راوی تراژدی باشکوهی از عشق، خیانت و زندگی سربازی حقیر است که اسیر استهزا و
بازیهای بیرحمانه جامعه و آدمهای پیرامونش شده است.
تنگسیرنژاد و همسرش با انتخاب این نمایشنامه قوی، راه سختی
را در پیش گرفتند اما در نهایت با پردازش صحیح و استفاده از تکنیکهای روز دنیا
موفق شدند که اثری در خور و مخاطبپسند به روی صحنه بیاورند. نمایش تولیدی این
زوج دشتستانی خیلی زود راه خود را در جشنوارههای معتبر تئاتری در سطح ملی و بینالمللی
نظیر جشنواره هایفست ارمنستان، جشنواره جینجرفست روسیه و ... پیدا کرد و توانست
جایزه ویژه جشنواره جینجرفست روسیه را از آن خود کند. نمایش «ویستک» بهتازگی به جشنواره
تئاتر سریلانکا راه یافته است که امید میرود در این رویداد نیز بدرخشد و نماینده
موفقی برای تئاتر ایران باشد.
در ادامه گفتوگویی را با قاسم تنگسیرنژاد، یکی از کارگردانهای
این نمایش صورت دادهایم که از نظر شما میگذرد.
نمایش ویستک چه داستانی را روایت میکند؟ و جهانی که پیش روی
مخاطب میگذارد چه پیامی را به وی منتقل میکند؟
نمایشنامه «ویتسک» بهعنوان نخستین اثر اکسپرسیونیستی در ادبیات
نمایشی شناخته میشود. این نمایشنامه پر رمز و راز آخرین نمایشنامه «گئورگ بوشنر»،
نویسنده آلمانی است که با مرگ او نیمهکاره ماند و بعدها ویراستاران، نویسندگان و مترجمان
پارههای این نمایشنامه را به هم دوختند و این اثر زاده شد. این اثر در زمان خود بهقدری
حیرتآور بود که نخستین اجرای آن ۸۲ سال پس از مرگ بوشنر بود. ویستک درباره سربازی
بهنام «فرانتس ویتسک» است. سربازی فقیر و بیدست و پایی را روایت میکند که فرماندهان
ارتش از او عنصری مفلوک و بازیچه دست خودشان میسازند.
آنها دستدرازی و تعدی به ویتسک را به جایی میرسانند که به
نامزدش ماری اهانت میکنند و در این میان، سرباز بیچاره نامزد خود را میکشد. بلاها
و پلیدیها در این نمایشنامه، چنان ویتسک را متأثر میکند که در ییابد بر زمینی زندگی
میکند که باید در تنهایی مطلق و اضطراب دائمی آن زجر بکشد. در این داستان، ویتسک با
مرگی خودخواسته از جهان فانی عروج میکند و این حکایت نشان از آن دارد که بوشنر نخستین
کسی است که به نهیلیسم آلمانی – اروپایی مفهوم عینی داد.
جهانی که ویتسک پیش روی مخاطب قرار میدهد، جهانی هولناک و تاریک است از زندگی
تودهها. سربازی که کاری به کسی ندارد و آن چنان دنبال لقمهای نان به این سو و آن
سو میگردد که حتی فرصت ندارد، چند دقیقهای را با نامزدش حرف بزند؛ اما این دلیلی
نمیشود تا دیگران با او کاری نداشته باشند. ویتسک انسان مفلوکی است که جامعه او
را نابود میکند.
این نمایش از بدو تولید تا کنون بارها مورد توجه واقع شده و
در جشنوارههای مختلفی شرکت داده شده است، دلیل استقبال و موفقیت این نمایش در رویدادهای
تئاتری چیست؟
حقیقتا پاسخ این سوال را هر طور بدهم، حمل بر خودستایی میشود
وکه من بهشدت از این میترسم. خود نمایشنامه آنچنان قدرتمند است که هربار در هرجا
اجرا شده، مورد توجه قرار گرفته است. ما برای تولید این اثر از بازیگران جوان بهره
بردیم و با تکیه بر عنصر بدن بازیگر و قابلیتهای آن دست به روایت نمایشنامه زدیم.
شاید یکی از عوامل موفقیت نمایش، زبان جهانی آن بود. ما با حذف کلمات سعی کردیم،
سرنوشت ویتسک را تنها با حرکات بدنی روایت کنیم. استفاده از موسیقی و حرکات بدن
هارمونی ایجاد کرد که مورد توجه قرار گرفت.
این اثر را بهصورت مشترک با همسرتان تولید کردید، نقطه قوت
این کار مشترک و همچنین همسر شما در کارگردانی چه بود؟
کار کردن با همسرم برای من بسیار لذتبخش هست. او در طول
تمرینات مثل یک مادر که نگران بچهاش باشد، نگران تمرین و اجرا بود. همواره نکات
ریز و درشت را تذکر را میداد و همین امر باعث شد تا بهتر به سمت اجرایی دقیق حرکت
کنیم. در بسیاری از موارد من غرق در طراحی حرکت یا صحنه میشدم در حالی که او در
گوشهای از سالن مینشست و مانند یک تماشاگرِ دقیق معایب و محاسن را گوشزد میکرد.
انصافا بدون حضور او کار به این شکل در نمیآمد.
«خیانت» بنمایه این اثر را شکل میدهد که در جامعه امروز رو
به افزایش و یکی از مهمترین آسیبهای جدی است که شیرازه یک زندگی یا رابطه عاطفی را
از هم میپاشد، از دید شما تئاتر قالب مناسبی برای پرداختن به این آسیبهاست و آیا
بعد زیباییشناختی این هنر مانع از پیامرسانی آن نمیشود؟
بهنظر من، در این اثر بیش از آنکه خیانت مطرح باشد، رفتار
نابودگر دیگران با ویستک بیچاره بنمایه اثر است. من از این دید به اثر نگاه میکنم.
«ويتسک» تراژدي عميق و دردناکي است درباره زندگي، عشق و حسادتهاي سرباز ناچيز و بيچارهاي
که بازيچه اجتماع و انسانها شده است. این مساله بسیار مهم است. چقدر از انسانهای
امروز بازیچه اجتماع، نهادهای اجتماعی و سیاسی، مسائل اقتصادی و ... هستند. چند
نفر به خاطر این فشارها و تاثیرهای هولناک به سرنوشت ویتسک دچار شدهاند؟ به نظر
من تئاتر، بهخاطر ارتباط بیواسطه با مخاطبانش، تاثیر بسیار زیادی دارد. توان
اثرگذاری تئاتر آن چنان است که گاه میتواند جریانی اجتماعی- سیاسی به را بیندازد.
البته از این غافل نشویم که تئاتر به تنهایی نمیتواند درمانگر جامعه باشد. هر
اجتماعی متشکل از ارکان و نهادهایی است که صحت کارکرد همه آنها در کنار هم موجب
رفع مشکلات آن میشود. پس از تئاتر باید به اندازه خودش انتظار داشت.
ویستک بهتازگی در جشنواره روسیه موفق شد عنوان اثر برتر را
از آن خود کند آن هم در بخش مسابقه، کمی در خصوص این موفقیت و حضور در این رویداد توضیح
بدهید؟
خب، بعد از حضور در جشنواره هایفست ارمنستان – که
اجرای ما بسیار مورد توجه قرار گرفت و به چند جشنواره اروپایی دعوت شد اما بهدلیل
اتفاقات سال 98 و بعد از آن شیوع ویروس کرونا نتوانستیم به اروپا سفر کنیم این
انگیزه در ما بهوجود آمد تا نمایش را در جشنوارههای بیشتری شرکت بدهیم. متاسفانه
بهخاطر پاندمی کرونا بسیاری از جشنوارههای تئاتر در دنیا تعطیل شدند؛ اما با
وجود این، برای حضور در جشنواره جینجرفست روسیه پذیرفته شدیم. جشنواره قرار بود
پاییز 99 برگزار شود؛ اما بهخاطر محدودیتهای سفر به بهار امسال موکول شد. تلاش
زیادی کردیم تا بتوانیم هزینههای سفر را تامین کنیم اما نه بخش خصوصی و نه دولتی
حاضر به کمک به ما نشدند. به همین خاطر به جشنواره ایمیل زدیم و تقاضا کردیم بهصورت
آنلاین اجرا کنیم. آنها هم وقتی شرایط ما را دیدند، قبول کردند. خوشبختانه در
نهایت توانستیم جایزه ویژه این جشنواره را کسب کنیم. گرچه معتقدم اگر بهصورت
حضوری در این جشنواره شرکت میکردیم، اتفاقات بهتری میافتاد. خوشبختانه بلافاصله بعد
از این رویداد به جشنواره بینالمللی تئاتر سریلانکا نیز پذیرفته شدیم که امیدوارم
بتوانیم نماینده شایستهای برای تئاتر کشور و استان باشیم.
شما جزء گارگردانهای باانگیزه و خوشساخت استان بهشمار میروید
و هر ساله با تولید آثاری در پویایی تئاتر استان بهویژه شهر برازجان نقش موثری را
ایفا میکنید؛ اما بحران کرونا در این یک سال و اندی شما را از تولید اثر جدید باز
نداشت؟
خوشبختانه در سالِ سخت 99 ما دو اثر نمایشی تولید کردیم؛ «مکبث»
و «هملت». اتفاقا برگ برنده ما این بود که توانستیم در دوران کرونا دو نمایش را
تولید کنیم. هر دو نمایش در جشنوارههای مختلف شرکت کردند. دوباره از این نمایشها
در سال جدید نیز خواهیم شنید. کرونا نتوانست جلوی کار ما را بگیرد.
کرونا چقدر به شاکله تئاتر بهویژه تئاتر شهرستانها ضربه وارد
کرده است، آیا راهکاری به ذهن شما میرسد که در این ایام راهی برای تنفس دوباره تئاتر
بیابید؟
کرونا نه تنها بر تئاتر بلکه بر زیست ما اثرگذاشته است.
اثرات مخرب کرونا سالها زمان خواهد برد تا ترمیم شوند. اگر در سالهای گذشته
تئاتر شهرستان در مسیر درستی برنامهریزی میشد و حمایتهای لازم صورت میگرفت،
اکنون خیلی سادهتر میتوانست روی پای خودش بایستد. بهنظرم در این وانفسا
تلویزیون میتواند نقشی بسیار مهم ایفا کند. تلهتئاتر سالهاست که از تلویزیون
رخت بربسته است. الان زمان آن است که با احیای آن تئاتر را زنده نگه داشت.
تلویزیونهای استانی بهویژه میتوانند موثر باشند. گرچه با تغییر گروه شغلی نمایشی، در شهرهای آبی، زرد و نارنجی، با رعایت
پروتکلهای بهداشتی و استفاده از نصف ظرفیت سالنها میتوان بهراحتی اجرا رفت. تجربهای
که در بیشتر کشورهای جهان در حال انجام است.
برنامه شما برای دوره پساکرونا در تئاتر چیست؟
ما در دوران کرونا تئاتر تولید کردیم. برای دوران پس از
کرونا باید همان موقع تصمیم گرفت. چون هنوز کسی نمیداند در دوران پساکرونا چقدر
از سبک زندگی مردم جهان تغییر خواهد کرد. تئاتر هم از این تغییر مستثنی نخواهد
بود.
آیا باز هم با همکاری همسرتان کار جدیدی را تولید خواهید کرد؟
قطعا. همین الان با نمایش «مکبث» با همکاری همسرم در
جشنواره تئاتر دانشگاهی شرکت کردیم و قطعا این همکاری ادامه خواهد یافت.
چرا شما در تولید آثار بیشتر از متون خارجی وام میگیرید، آیا
نمایشنامههای ایرانی بهویژه آثار نمایشنویسان هماستانی که در سالهای اخیر خیز
خوبی در این حوزه برداشتهاند، معیارهای لازم را برای تولید یک اثر باکیفیت ندارد؟
بحث این نیست که متون ایرانی یا نویسندگان استان از کیفیت
لازم برخوردار نیست؛ چراکه من هرگز در جایگاهی نیستم که بتوانم چنین حرفی را بزنم.
نویسندگان هماستانی نمایشنامه بسیار خوبی نوشتهاند. یکی از این نویسندگان، دوست
خوبم عقیل جماعتی است که خیلی دوست دارم یکی از نمایشنامههایش را به صحنه ببرم.
در حال حاضر سلیقه من بیشتر به سمت آثار خارجی است؛ اما به نمایشنامههای
ایرانی هم خواهم پرداخت که این اتفاق بهزودی رخ خواهد داد.
شما در تولید آثار خود چقدر به موسیقی متن اثرتان توجه میکنید
و آیا بیشتر از موسیقی افکتی بهره میگیرید یا موسیقی زنده! موسیقی زنده چقدر به کیفیت
یک اثر اضافه میکند؟
من از موسیقی انتخابی استفاده میکنم. این استفاده چند دلیل
دارد؛ نخست اینکه گروههای موسیقی که بهطور تخصصی در زمینه موسیقی تئاتر فعالیت
کنند، انگشتشمار هستند و گاه امکان همکاری با آنها را ندارم. در همین نمایش ویتسک
از آقای خردبین، موسیقیدان باتجربه هماستانی خواستم تا موسیقی نمایش را بسازد. چند
جلسه هم سر تمرین تشریف آورد اما در نهایت نتوانستیم با هم همکاری کنیم. حقیقتا
نتوانستم از عهده مسائل مالی کار بربیایم و ترجیح دادم از موسیقی انتخابی استفاده
کنم. بدونشک حضور یک گروه موسیقی در کنار کار من تاثیرات بسیار شگرفی برجای میگذارد.
قطعا در آینده از یک آهنگساز خوب برای کارهایم بهره خواهم برد.
آیا در کار جدید باز هم به آسیبها خواهید پرداخت؟
بدون شک. به نظر من تئاتر میبایست از دردهای اجتماع سخن
بگوید.
یادآوری میشود، نمایش «ویستک» به نویسندگی گئورگ بوشنر و
کارگردانی قاسم تنگسیرنژاد و مهسا رهسپار در گروه نمایشی «گلبانگ» برازجان تولید
شده است. در این نمایش جهانشیر دهقانفرد، شایسته پولادیمطلق، حسن نظامات، زرین کیوانراد،
امین قجر و مهسا رهسپار به ایفای نقش میپردازند. دیگر عوامل نمایش «ویستک»
عبارتند از: مشاور کارگردان : محسن موسویخواه، طراح نور: علی کوزهگر، طراح لباس:
مونا بارانی، طراح صحنه: قاسم تنگسیرنژاد، رضا کلانتری، طراح گریم: مهسا رهسپار، طراح
پوستر: حمیدرضا زبیری و موسیقی: قاسم تنگسیرنژاد، احسان موسوی.