بامداد جنوب: ایران سرزمینی است که در خود اقوام گوناگونی با زبانهایی
شیرین جای داده است؛ از ترک، عرب، کرد و بلوچ گرفته تا ترکمن، لر، گیلک، بختیاری و
گویشهای دیگر و زبانهای شیرینی که همه و همه دوست داشتنی هستند؛ اما اینکه چه گویشی
داریم یا چه زبانی، مهم نیست. مهم این است که همه هم وطنیم و کشورمان ایران است و برای
اینکه بتوانیم همدلی و اتحادمان را نشان بدهیم، پل ارتباطیمان زبان شیرین فارسی
است؛ اما مدتی است که از سوی شبکههای آنور آبی و ماهواریی مثل «بیبیسی»، «ایراناینترنشنال»،
«العربیه» و چند رسانه غربی و عربی کارزاری ضدایرانی با عنوان «مَنو فارسی» راهاندازی
شدهاست که این کارزار را این روزها در قالب هشتگهایی همچون «منوفارسی»، «منوقندپارسی»،
«قندپارسی» و... در شبکههای اجتماعی مشاهده میکنیم. البته ماجرا از اینجا شکل
دیگری به خود گرفت که صفحه العربیه فارسی در توئیتر چند روز پیش لینک کارزاری توئیتری
با عنوان «رنج به دلیل زبان مادری با هشتگ #منوفارسی» را به اشتراک گذاشت و انگار خاکستر
ماجرایی کهنه بار دیگر شعلهور شد. از همینجا بود که واکنشها آغاز شد و بحثها شدت
گرفت؛ عدهای در حمایت از زبان قومی خود مینوشتند و عدهای دیگر زبان فارسی را قندی
میدانستند در کنار زبان قومیشان. چیزی نگذشت که پای بیبیسی فارسی هم به ماجرا باز
شد.
متاسفانه با به میان آمدن پای این رسانههای خارجی، اختلاف نظرهایی در
خصوص قیاس زبان فارسی با زبانهای بومی و قومی که پیشتر نیز گاهی موجب شکلگیری بحثهایی
میشد، شکلی دیگر گرفته و موجب ترند شدن هشتگهایی همچون «منوفارسی» شده است.
هرچند این اتفاق تازهای نبود اما نبش قبر شدن دوباره تازهاش کرد؛ در این میان
بسیاری از صاحبنظران و کارشناسان حوزه زبان به این مساله معترض شده و به آن واکنشهایی
نشان دادهاند. برخی از آنها بر این باورند که «میتوان از همین تهدیدها فرصت ساخت؛
فرصت تقویت انسجام و وحدت ملی. فرصت بسط وفاق ملی. اگر این کارزاری که ضد ایران و زبان
فارسی به راه انداختهاند، نتیجهاش این باشد که دوستاران ایران و زبان فارسی هشیارتر
شوند و بهانه به دست این و آن ندهند، مبارک است. میدانم که رندان درهرحال بهانهای
خواهند جست اما احتیاط و پرهیز از مواضع تهمت، شرط عقل و حزم است.»
ضیاء موحد هم در خصوص اظهارنظرهایی مبنی بر مانع دانستن زبان فارسی برای
زبانهای قومی و بحثهایی که در این زمینه ایجاد میشود، به ایسنا گفت: زبان در رشد
عقلانی و عاطفی چنان نقش مهمی دارد که تبعیض قائل شدن و زبانی را برتر از زبان دیگر
دانستن، دیگر از بحثهای بسیار ابتدایی است. مسلم است که زبانهای مادری همچون ترکی،
کردی و... هیچ فرقی ندارند و همه اینها باید حضور داشته باشند و هر کدام از آنها
گنجینهای از معارف و مفاهیمی هستند که بعضی از آنها منحصربهفرد و مخصوص به خودشان
است. چنانچه ساختار نحوی آنها نیز ممکن است متفاوت باشد و همه اینها روی بیان عاطفی
تاثیر میگذارد و حیف است که ما خودمان را از اینها مجزا کنیم.
این شاعر و پژوهشگر ادبی و منطقدان
با تاکید بر اینکه بسیاری از کسانی که مثلا به زبان ترکی یا آذری صحبت میکنند، سهم
بزرگی در ادبیات فارسی داشتهاند یا حتی نسبت به زبان فارسی علاقه بیشتری نشان میدادند
تا زبان مادریشان، افزود: در این زمینه میتوانم از آقای محمدامین ریاحی و آقای زریابخویی
نام ببرم که نسبت به زبان فارسی تعصب داشتند؛ البته زبان خودشان را هم داشتند.
وی در ادامه این بحثها را از لحاظ سیاسی نیز موجب تفرقه دانست و بیان
کرد: به نظر من، همه زبانها باید به رسمیت شناخته شوند و اگر برخی زبانها تحت تاثیر
زبان مرجع یا زبان مسلط از بین بروند، باعث تاسف است. این بحثها را معمولا کسانی مطرح
میکنند که خیلی تعصب دارند. من اعتقاد دارم همه زبانها را به نسبتی که خودشان جدی
میگیرند، ما هم باید جدی بگیریم.
این سعدیشناس همچنین در پاسخ به پرسشی درباره آسیب موجهایی همچون آنچه
در روزهای اخیر ایجاد شده، برای زبان فارسی و همچنین زبانهای بومی و قومی گفت: هیچکدام
خطری نیستند؛ این زبانها هر طوری که تا حالا بودند، بعدا هم همانطور خواهند ماند.
این حرفهایی که میزنند خارج از حوزه زبان است و میخواهند زبانی را بر زبان دیگر
ترجیح بدهند، بحثهای انحرافی است. البته روی بعضی زبانها کار شده، کتاب نوشته شده،
روزنامه دارند و درخصوص بعضی زبانها هم چنین نبوده. این همت خودشان است. اگر رسانهای
پیدا کردند که حرفشان را بزنند هم متاسفانه با تعصب زدند.
موحد سپس به تجربههای شخصی خود اشاره و بیان کرد: کارهای من به زبان
عربی هم ترجمه شده و من از این قضیه خیلی خوشحال هستم. حتی مقالاتم به کردی ترجمه شده
و این باعث خوشحالی من میشود. آنهایی که زبانهای خودشان را جدی گرفته و رویشان
کار کردهاند، ارزشمند است. به چه مناسبت، چه حقی داریم تبعیض قائل شویم و بگوییم زبانی
بهتر از زبان دیگری است؟ این حرف عقبافتادهای است. مساله این است که روی یک زبان
کار شده باشد یا نشده باشد.
به گفته وی، در مورد بعضی زبانها کمهمتی کردند یا سیاستهای دولتی مانع
شدند؛ اما هیچکدام از اینها نتوانستند کاری از پیش ببرند. مثلا در مورد زبان ارمنی،
در زمان رضاشاه که تدریس زبان ارمنی قدغن شده بود. اینطور که من شنیدم، شبها بامبهبام
میرفتند و زبان ارمنی را یاد میگرفتند و اینگونه مقابله کردند. در حال حاضر زبان
ارمنی روزنامه و رسانههای خودش را دارد. من از ارامنه نشنیدهام که از این مساله دلخور
باشند یا شکایت کرده باشند، همان مقدار که روی آن کار کردهاند، پرورش پیدا کرده است.
اگر این زبانها را کنار بگذاریم، یک میراث را کنار گذاشتهایم.
همچنین رئیس انجمن علمی نقد ادبی ایران و دانشیار زبان و ادبیات فارسی
دانشگاه تربیت مدرس نیز در یادداشتی به حاشیههای اخیر زبانهای قومی و فارسی واکنش
نشان داد و نوشت: زبان فارسی وطن مشترک تمام اقوام ساکن در فلات ایران است. آنها در
بیش از هزاوصد سال اخیر عاشقانه به زبان فارسی خدمت کردهاند و از تواناییهای بینظیر
آن برای بیان بهترین احساسات و عاشقانهترین حالات خود بهره گرفتهاند. پس چرا باید
از آن در رنج باشند؟
ابراهیم خدایار در ادامه با بیان اینکه چند روز پیش بیبیسی فارسی در
اقدامی ناشیانه به زبان فارسی هجمهای بیشرمانه آغاز کرد،؛ افزود: این تهاجم را بههیچ
رو نمیتوان و نباید از روی دلسوزی به زبانهای بومی و محلی دانست؛ بلکه باید آن را
ناشی از جهل گردانندگان این شبکه و نفرت برخاسته از آن به قدرتِ وحدتآفرین این زبان
در ایجاد همبستگی اجتماعی در فلات ایران و آریاییتباران در سراسر منطقه از حلب تا
کاشغر تعبیر کرد. .
به عقیده وی، کسانی که با تاریخ مردمان آریاییتبار و ایرانینژاد ساکن
در فلات ایران آشنا هستند به نیکی میدانند اگر زبان فارسی وجود نداشت، این مردم ناگزیر
بودند برای ایجاد ارتباط با یکدیگر زبانی را متناسب با نیازهای خود بیافرینند و چه
زیبا این مردم نجیب، فارسی را بستری برای بیان آمال خود برگزیدند. اگر بخواهیم نسبت قدرت و پیوند
آن را با فرازوفرود زبان فارسی در سیر تاریخی آن تنها در دوره اسلامی تاریخ جدید ایران
بسنجیم، بیشترین خدمت را غیرفارسیزبانان به فارسی کردهاند. اگر قرار بود رنجی از
این بابت متوجه آنان شود، با وجود نشستن بر کرسی قدرت، چه نیازی داشتند به زبان فارسی
خدمت کنند؟
خدایار با تاکید بر اینکه زبان فارسی وطن مشترک تمام اقوام ساکن در فلات
ایران است، تصریح کرد: آنها در بیش از هزاوصد سال اخیر عاشقانه به زبان فارسی خدمت
کردهاند و از تواناییهای بینظیر آن برای بیان بهترین احساسات و عاشقانهترین حالات
خود بهره گرفتهاند. پس چرا باید از آن در رنج باشند؟ ما هزاران سال در دامان همین
وطن زیستهایم، جغرافیای ذهن ما در این وطن به ترسیم نقشه هستی خویش مشغول بوده است،
چرا باید از آن در رنج باشیم؟ هیچ فرزندی از بودن در دامان مادر احساس رنج میکند؟
وی همچنین با اشاره به اینکه زبان فارسی بستر وحدت ایرانیان است،
خاطرنشان کرد: کسانی که به این نماد هجوم میبرند، به جنگ تاریخ سههزارساله آریاییتباران
برخاستهاند. نتیجه این جنگ، چیزی جز شکست نخواهد بود. اگر به قدرت ما ایمان ندارید،
به تاریخ ما بنگرید: برندهترین شمشیر تاریخ جهان در دست ماست، اگر باور ندارید به
رودکی سمرقندی، فردوسی توسی، خیام نیشابوری، نظامی گنجوی، مولوی بلخی، حافظ و سعدی
شیرازی، صائب تبریزی، بیدل دهلوی و اقبال لاهوری بنگرید.
رئیس انجمن علمی نقد ادبی ایران در پایان تاکید کرد: بگذارید خیالتان
را راحت کنم. دین اسلام و بسیاری از مکتبهای فکری و فرهنگی آن در دامان زبان فارسی
در مشرقزمین نضجگرفته و بالیده است. همازینرو بد نیست بدانید بسیاری از ترکان و
هندوان با بال زبان فارسی به آسمان جان پرواز کردهاند و آسمانی شدهاند. شما بهدنبال
انکار کدام خدمت زبان فارسی به بالندگی زبانهای بومی ملتهای نامبرده هستید؟ هیچ
میدانید نفی زبان فارسی و انکار قدرت آن، یعنی نفی سههزار سال تاریخ مشرقزمین؟!