bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۵۷۱۵
تاریخ انتشار: ۱۶ : ۱۸ - ۳۱ فروردين ۱۴۰۱
پایان غربت پیشکسوت رسانه استان بوشهر در وعده‌های توخالی؛
الهام بهروزی: می‌‎گویند خبرنگار وقتی می‌خواهد متنی را بنویسید باید به‌‎دور از حب و بغض و جانبداری بنویسید؛ اما باید اعتراف کرد که برخی از گزارش‌ها را بدون دخیل شدن احساس و عاطفه یا بدون غم و ناراحتی نمی‌توان نوشت.
الهام بهروزی
می‌‎گویند خبرنگار وقتی می‌خواهد متنی را بنویسید باید به‌‎دور از حب و بغض و جانبداری بنویسید؛ اما باید اعتراف کرد که برخی از گزارش‌ها را بدون دخیل شدن احساس و عاطفه یا بدون غم و ناراحتی نمی‌توان نوشت. نوشتن از مرگ مرد سختکوش، سپیدمو و نجیب رسانه بوشهر از جمله گزارش‌هایی است که نمی‌توان بدون ناراحتی و بغض نوشت.
علی پیرمرادی رفت؛ بی‌صدا و در آرامش. مسلکش آرامش بود. حرف‌هایش آرامش بود؛ اما نگاهش هم آرامش بود و هم حسرت و هم بریدن از دنیا. او سال‌ها پیش با تنهایی یکی شد، آنقدر تنها که حتی بلد نبود دردهایش را بگوید، غصه‌ها و رنج‌هایش را نیز. افسوس تا بود به معنای واقعی کلمه تنها بود ولی امروز که نیست، همه برایش می‌‎نویسند با حزن و اندوه اما ای‌کاش تا بود برای حقوق پایمال شده و عمر تباه‌شده‌اش در کاغذهای اخبار می‌نوشتیم.
او در پس غصه‌هایش، دردهایی را پنهان کرده بود که هر روز فربه فربه‌تر می‌شدند و آنقدر فربه شدند که راه نفسش بستند. مرگش هم آرام بود و بی‌صدا مثل شخصیتش. علی پیرمرادی متولد بیستم فروردین 1331 در آبادان بود و درست هشت روز پس از ورود به هفتادسالگی‌اش رفتن را ساز کرد. او خسته و رنجور بود اما آنقدر بلند نظر بود که با لبخند نجیبانه‌ای از کنار همه کم‌لطفی‌ها و بی‌مهری‌ها می‌گذشت و دنیا را کوچک‌تر از آن می‌دانست که بخواهد از کسی توقعی داشته باشد. او بیش از 55 سال از عمرش را وقف خبرنگاری کرد و این کار را با عشق و دغدغه انجام ‌داد. چون بر این باور بود که باید صدایی باشد تا دردهای شهرش را به گوش تهرانی‌ها برساند.
پیرمرادی شاید زندگی ساده و محقری داشت اما عزت داشت، او هرگز قلمش را نفروخت. شرافتش را نفروخت و آنقدر بزرگ بود که دارایی‌اش را صرف ساخت یک مدرسه در برازجان و آب‌کشی به روستای زیارت (روستای دوران کودکی‌اش) کرد. بی‌شک این اقدامات تا همیشه نام او را زنده نگه خواهد داشت. در حقیقت این پیر مهربان رسانه با بخشیدن آپارتمانی که در تهران در بخت‌آزمایی برده بود، نشان داد که طبعی بلند و دستانی بخشنده دارد و به مقام غنا رسیده است. 
او فردی وارسته و رها بود و در گفت‌وگویی که این اواخر با ایسنا انجام داده بود، از سختی روزگارش گفته بود و از آرزوهایش که خلاصه می‌شد در بازنشستگی و ازدواج تا بتواند با فراغت بار به سفر برود و کل ایران را با همسرش بگردد. او به آروزیش رسید اما خیلی دیر و بدون همسر! راهی سفر شد و رفت جایی خیلی دور.
علی پیرمرادی رفت و جامعه رسانه بوشهر را ماتم‌زده کرد؛ او از 12 سالگی فعالیت خبری‌اش را با مجله «صبح امروز» شروع کرد و تا سال‌های سال به‌عنوان تنها خبرنگار دشتستان شناخته می‌شد و مهم‌ترین اخبار منطقه خود را به مرکز مخابره می‌کرد ولی چون افتخاری کار کرده بود و همیشه به‌دنبال حل مشکل مردم بود تا خودش؛ خیلی دیر و آن هم در سن 69 سالگی بازنشسته شد و مستمری ناچیزی را ماهانه دریافت می‌کرد که البته انتظار می‌رفت مسوولان دست‌کم برای بازنشستگی وی گام جدی برمی‌داشتند که افسوس در این زمینه هم کاری نکردند جز وعده‌های توخالی و شوآف‌های احساسی. 
به‌هر حال اکنون نوشتن از ظلم و جفایی که بر این پیر رسانه رفته، مثل نوشدارو پس از مرگ سهراب است که هیچ خروجی مفیدی برای علی پیرمرادی ندارد؛ جز حسرت و وادریغا گفتن برای تنهایی‌ عزتمندانه‌اش.
او آنقدر نیک بود و بزرگ که خبر مرگش شوکی ناگهانی به جامعه رسانه وارد کرد. انگار هرگز کسی تصور نمی‌کرد که 28 فروردین‌ماه 1401 نقطه پایان پیرمرادی خواهد بود و هر که خبر مرگش را شنید، انگشت حسرت به دهان گرفت و وادریغا سر داد.
علی پیرمرادی؛ مسوولیت اخلاقی یک روح ناآرام
مدیرمسوول نشر و رسانه هامون با ابراز تاسف و ناراحتی از درگذشت این روزنامه‌نگار پیشکسوت به بامداد جنوب گفت: علی پیرمرادی؛ روح ناآرام مطبوعات؛ روزنامه‌نگاری که قریب به شصت سال در مطبوعات استان بوشهر نوشت؛ چه آن زمان که خبر را می‌بایست با تلگراف به روزنامه‌های سراسری مخابره می‌کرد و چه در این سال‌های نزدیک که در واتس‌آپ و گروه‌های مجازی به ارسال خبر می‌پرداخت، عشقش را به روزنامه‌نگاری جاودانه ‌کرد. این مسیر و راهی که «علی» در مطبوعات استان بوشهر آمد، نشان از روح ناآرامی دارد که هرگز حاضر به سکون و سکوت نشد. یاد و خاطره این روح ناآرام مطبوعات گرامی باد.
اسماعیل حسام‌مقدم ادامه داد: علی پیرمرادی؛ روح ناآرام فعالیت‌های عام‌المنفعه در کنار آن روح ناآرام در مطبوعات بود. «علی» همچنین چه در حوزه فوتبال و داشتن تیم ورزشی و چه در حوزه‌‎های دیگر اجتماعی مانند امور خیریه و عام‌المنفعه همواره انسانی با روح ناآرام بود. هرچندکه این روح ناآرام هیچ‌گاه به ساحل آرامش نرسید. تب و تاب روح ناآرامی که حکایت از یک تعهد و مسوولیت اخلاقی داشت. 
مردی که خالصانه و صادقانه خبرنگاری می‌کرد
معاون خبر صدا و سیمای مرکز بوشهر نیز با حسرت از درگذشت علی پیرمرادی یاد کرد و گفت: شاید خیلی از همکارانم مثل من چهره‌ای آرام با لبخندی ملایم را از آقای پیرمرادی همیشه در ذهن دارند. مردی که همیشه با یک بغل کاغذ خبر و روزنامه و دوربین بر دوش دیده می‌شد. مردی که خالصانه و صادقانه خبر می‌نوشت و خبرنگاری می‌کرد.
سلیمه کهنسال در ادامه با بیان اینکه خبرهای دستنویسی را که برایمان می‌فرستاد و نوارهایی که تصویر خبرها را ضبط می‌کرد و گاهی به دست خودم یا پدرم می‌رساند، هیچ‌گاه از یاد نخواهم برد، افزود: نیک بود و یاد نیک از خود به جا گذاشت. از زمانی که خبر درگذشت این پیر خبرنگاری را شنیده‌ام، به این فکر می‌کنم که آیا از ما هم به نیکی یاد خواهد شد؟
یادآوری می‌شود، پیکیر علی پیرمرادی، خبرنگار خیر و پیشکسوت استان بوشهر روز سه‌شنبه، ۳۰ فروردین ۱۴۰۱ با حضور انبوه مردم، جامعه رسانه استان و برخی از مسوولان استانی و شهرستانی از برازجان تشییع و در روستای زیارت به خاک سپرده شد.

نام:
ایمیل:
* نظر: