بامدادجنوب- الهام بهروزی: زندگی زیباست و اما زیباتر از آن لبخندهای از سرشوق کودکانمان است، غرق در دنیای کوچکشان و بهدور از هیاهوی دنیا و مشکلات و دغدغههایش... . کودکان هر سرزمین سرمایهها و آیندهسازان آن سرزمین هستند که باید از همان سالهای ابتدایی زندگیشان روی تربیت آنها حساسیت به خرج داد، چراکه ضمیر کودکان همچون لوح سپیدی است که هر نقشی بر آن افتد، همان را باز مینماید. قصه جزء جداییناپذیر زندگی یک کودک است. قصهها قدرت تخیل و درک کودکان را تقویت میکنند و رشد میدهند.
صدای دلنشین مادر و آغوش گرمش میتواند بهترین شهرزاد قصهگوی کودک باشد که از همان کودکی بهطور غیر مستقیم فرزند دلبندش را با دنیای بزرگترها آشنا میکند و به سوالات گاه و بیگاه او با طمانینه پاسخ میگوید. قصهها پرده کوچک شده دنیای حقیقی هستند که بخشی از زندگی اجتماعی را در قالب کلمات ساده و تصاویر شاد و رنگی برای کودک ترسیم میکنند و توصیه شده است که قصه را پیش از خواب برای کودکانتان تعریف کنید، چراکه در این زمان کودک در آرامش پیش از خواب بهسر میبرد و با آمادگی ذهنی کلمات بانوی مهر زندگیاش را با گوش جان میشنود و درک میکند و در ذهن کودکانهاش آنها را مجسم میسازد. بهتر است برای تاثیرگذاری قصهها در هنگام تعریف آنها برای کودکان فضاسازی کنیم و اجازه بدهیم کودکانمان در پایان برداشت خود را از آن بیان کنند، زیرا از این راه قدرت بیان، درک و تصمیم او را تقویت و شکوفا میکنیم. گاه کودکان اصرار به تکرار قصهای دارند، هیچگاه با خواست وی مخالفت نکنید، چراکه تکرار هم تاثیر و ارزش خود را دارد اما در انتخاب قصهها دقت کنید، چون که در برخی از قصهها یا داستانها یک سری واژه و تصاویری دیده میشود که ممکن است در تربیت کودک اثر سوء داشته باشد. قصهها در مجموع بهطور غیرمستقیم و مستقیم بر آموزش و تربیت کودک تاثیر دارند. قصه نیز مانند حوزههای دیگر که با گذر زمان و مدرنیته شدن زندگی دستخوش تغییر شدهاند، تغییر و تحولاتی در آن شکل گرفت که قابل توجه هستند و در این باره ما گفتوگویی را کارشناس مسوول فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان انجام دادیم.
مهشید جهازی در گفتوگو با بامداد جنوب گفت: قصهگویی علاوه بر اینکه یک فعالیت بسیار جذاب و پر مخاطب است، دارای آسیبهای خاص خود نیز است. یکی از این آسیبها آشنا نبودن قصهگو با مخاطبان و گروههای سنی مورد نظر است.
مخاطبشناسی یکی از اصول اولیه قصهگویی است، در صورتی که قصهگو در انتخاب قصه مناسب برای مخاطبان خود دچار مشکل باشد، به یقین نمیتواند در امر قصهگویی نیز موفق باشد. از دیگر آسیبهای جدی قصهگویی دچار روزمرگیشدن قصهگو است. قصهگو باید بتواند به طور مستمر مطالعه کند، با ادبیات فولکور و کهن و نیز ادبیات مدرن آشنایی کامل داشته باشد. قابلیتهای یک قصه مناسب برای قصهگویی بهخصوص روایی بودن قصهها را بداند و نسبت به حکایتهای کهن، افسانهها و اسطورهها شناخت خوبی داشته باشد. ضمن اینکه قصهگو باید برای اجرای قصهگویی آمادگی لازم داشته باشد و از یک شور درونی برخوردار باشد. اگر نتواند ارتباط خوبی با قصههای مورد نظر خود برقرار کند و در واقع علاقه و شوقی نسبت به قصهاش نداشته باشد، هرگز نمیتواند در بحث قصهگویی اثرگذار باشد. آسیب از دیگرهای قصهگویی جشنوارهزدگی است، چراکه زمانی میرسد که قصهگو متوجه میشود خودش را صرفا برای شرکت در جشنوارههای قصهگویی آماده میکند و در طول سال چندان وقتی برای بچهها برای شنیدن قصههای جدید نمیگذارد و در واقع بچهها از شنیدن قصههای تاثیرگذار و جدید محروم میشوند.
وی با بیان اینکه در حال حاضر قصههای مدرن بیشتر رویکرد تربیتی دارند و بهمنظور رفع ناهنجاریهای رفتاری در کودکان به نگارش در میآیند، افزود: قصههای مدرن از زبان جدید، واژههای امروزی و محاورهای برخوردار هستند. این قصهها با گروههای سنی مخاطبان خود تناسب دارند. در قصههای مدرن کودکان را انسانهای کوچک نمیدانند بلکه نویسنده اینگونه قصهها نیازهای مخاطب خود را از منظر جامعهشناختی و روانشناسی ریشهیابی و از جایگاه قصهدرمانی درک کرده و با شناخت علمی و اصولی در زمینه کودک با موضوعهای مختلف آثار ارزشمندی را به چاپ رساندهاند. بنابراین بیشترین سعی و تلاش نویسندگان حوزه کودک معاصر برای حل مشکلاتی است که کودکان دچار آن هستند. همچنین در قصههای مدرن ما شاهد دستیابی کودکان به مهارت حل مساله هستیم. تعداد زیادی قصه برای ناخن جویدن کودکان، استرس، شبادراری، خشم و نگرانی، انگشت مکیدن، مفهوم مرگ و نیستی، کمبود اعتماد به نفس و خجالتی بودن کودکان در سالهای اخیر به چاپ رسیده که در واقع جزء قصههای مدرن به شمار میروند اما قصههای کهن پر از تجربه و پیامهای اخلاقی و آموزههای دینی است. در قصههای کهن که قابلیت بسیار بالای روایی دارد، موجب جذب مخاطبانی خواهد شد. از آنجایی که کودکان ما کمتر به سراغ منابع مکتوب کهن میروند، نویسندگان حوزه کودک شروع به بازنویسی و بازآفرینی قصههای کهن کردهاند که این امر باعث شده تا کودکان به خواندن کتابهای یادشده علاقه بیشتری از خود نشان دهند. هرچند که شیوههای قصههای کهن روایی بوده و شیوههای قصههای مدرن همذاتپنداری و همسانسازی مشکلات و معضلات کودکان با شخصیتهای قصههای مدرن و امروزی است.
کارشناس مسوول فرهنگی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان با اشاره به اینکه محبوبیت قصهها در هر دو بخش یعنی هم قصههای کهن و هم قصههای مدرن کاملا مشهود است، خاطرنشان کرد: همانگونه که قصههای مدرن مورد اقبال بچه ها واقع میشود، قصههای کهن نیز برای بچهها بسیار لذتبخش و شنیدنی است. در قصههای مدرن بچهها زندگی امروز و مسائل خود را نمیبینند و به راهحلها دست مییابند و در قصههای کهن با تاریخ، اسطورهها، نهادهای انسانی و اخلاقی و گنجینهای از تجربیات گذشتگان آشنا میشوند و چه خوب است که قصهگوی حرفهای بتواند از هر دو موضوع بهره ببرد، بچهها را با هر فضای قصههای کهن و مدرن آشنا و از طریق قصههای کهن تونل زمان گذشته را طی کند و وارد دنیای امروزی شود و با ذهنی پر از اندیشههای خلاق خود را برای آیندهای امیدوار آماده کند.
جهازی با بیان اینکه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تاکنون هجده جشنواره استانی، ملی و بینالمللی قصهگویی برگزار کرده است، افزود: محورهایی که در جشنوارههای قصهگویی مهم و دارای اهمیت است؛ محورهای دینی، تربیتی، آموزههای اخلاقی، ادبیات کهن، اسطورههای ایرانی-اسلامی و همچنین بازنویسی و بازآفرینی داستانهای مرزباننامه، کلیله و دمنه، مثنویمعنوی، منطقالطیر عطار و ... است که این داستانها و قصهها از سوی مربیان با زبان امروزی بازنویسی شده و برای اجرای قصهگویی آماده میشوند. از دیگر محورهای مهم این جشنوارهها، اهمیت دادن به قصههای بومی و فولکوریک است تا جایی که مربیان میتوانند قصههای فولکوریک را با زبان و لهجه اصلی ارائه کنند.
وی به توجه و رویکرد ویژه مدیرکل فعلی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اشاره و عنوان کرد: در حوزه قصهگویی زهره عالینسب توجه و اهتمام ویژهای دارد، بهطوری که از زمانی که در این مجموعه مشغول به کار شده، مصرانه پیگیر برگزاری کارگاههای آموزشی قصهگویی و قصهدرمانی است و در جشنوارههای قصهگویی که به مناسبت دهه مبارک فجر برگزار شد، حضور داشت و یکی از مشوقان اصلی مربیان کانون در این حوزه است.
جهازی در خصوص اینکه آیا کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای کودکان اتباع خارجی و بیسرپرست یا بدسرپرست در حوزه قصهگویی تاکنون برنامهای اجرا کرده است، گفت: در حال حاضر کانون پرورش فکری در سطح استان پذیرای کودکان اتباع خارجی فارسیزبان بهخصوص کودکان افغانی است و آنها را به عضویت خود در آورده که در کلیه فعالیتهای فرهنگی و هنری خود آنها را مشارکت میدهد. جالب اینجاست که این کودکان بسیار فعال و علاقهمند به کتابخوانی هستند. همچنین مربیان مراکز «یک» و «دو» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوشهر با سمنها و انجمنهای مردمنهاد که در حوزه کودکان بیسرپرست و بدسرپرست مشغول به فعالیت هستند، همکاری داشتهاند، ازجمله آنها میتوان سمنهای «مهر خانواده» و «سرو سبز ساحل» را نام برد که مربیان قصهگویی کانون پرورش فکری برای این کودکان در فضاهای باز در کنار ساحل دریا به اجرای قصهگویی پرداخته و با اهدای کتاب به آنها، این کودکان را تشویق به کتابخوانی و قصهخوانی میکنند. افزون بر این، از کودکان یادشده دعوت شد تا در سالن نمایش کانون به تماشای نمایش عروسکی «قیچی بیکار» بنشینند. در سال 95 هم برنامههایی نظیر قصهگویی، اجرای نمایش خلاق و نمایش عروسکی هم برای کودکان بدسرپرست و بیسرپرست و هم برای کودکان کار پیشبینی شده است. البته در سال جاری از کودکان کار برای شرکت در کارگاههای سفالگری، نقاشی، نمایش خلاق و قصهگویی دعوت شد و برنامههای متنوعی برای آنها اجرا شد.
وی درباره اهمیت قصه و قصهگویی گفت: یک نظریه علمی میگوید، دانستنی کتاب مهم نیست، آنچه مهم است خواندن کتاب است. اهمیت و ضرورت قصه و قصهگویی برای بچهها آنقدر زیاد است که موجب میشود کودکان ما از طریق همین قصهها تربیت شده و کودکانی رشد یافته در زمینههای مختلف مسوولیتپذیر و همچنین دارای مهارت در حل مساله و مشکلات شوند. تاثیری که قصه در تربیت کودکان میگذارد، هرگز نصیحت و سرزنش نخواهد گذاشت. بچهها در قصهها بزرگ میشوند، خودشان را پیدا میکنند و معمار و نقشکش زندگی خود میشوند. تجربیات نویسندگان متعلق به آنها میشود، آنها با این تجربیات تصمیمگیرنده و تصمیمساز میشوند، به نوعی کودکانی که با قصهها بزرگ میشوند، تبدیل به شهروندانی محترم میشوند و روابط عمومی انسانی و اخلاقی را همیشه رعایت میکنند.
مهشید جهازی در پایان خاطرنشان کرد: نکته مهمی که باید در پایان بگویم، این است که پدران و مادران را باید با قصهها آشتی داد. ابتدا اهمیت و ضرورت قصهگویی برای کودکان باید برای پدران و مادران آنها تبیین شود تا با آگاهی لازم هر روز و هر شب با کتاب قصهای در دست با کودکان خود ارتباط دوستانهای برقرار کنند، چراکه قصهها به خودی خود کار ارزشمند تربیت را انجام میدهند. کافی است که هر روز قصهای جدید را به کودکانمان هدیه کنیم. به امید روزی که برای یکدیگر و بهخصوص برای کودکانمان قصهگویی حرفهای بشویم.