bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۴۱۲۷
تاریخ انتشار: ۱۱ : ۱۸ - ۲۳ خرداد ۱۳۹۵
در بی توجهی کامل مبراث فرهنگی استان؛
بنابراین ما نیز به نوبه خود با وجود مشغله کاری ولی علاقه فراوانی که به میراث به‌جا مانده از گذشتگانمان، در این دیار به ارث برده‌ایم، باید با تمام وجود سعی در ثبت آثارمان داشته باشیم تا به فراموشی سپرده نشود
بامدادجنوب- یحیی عبدی: تجسس و تفحص در آثار و بقایای گذشتگان همواره مورد نظر و علاقه مردم بوده و روایات و شواهد و مدارکی در زمینه این‌گونه فعالیت‌ها به‌طور پراکنده باقی مانده است، این‌گونه فعالیت‌ها با وجود این‌که صرفا در اثر علاقه بعضی افراد درگذشته انجام شده ولی به هر حال دلیل بر آن است که این انگیزه همواره در اجتماعات بشری وجود داشته است و هرگاه امکانات اجازه می‌داده، به‌طور جسته و گریخته افرادی برای روشن کردن وضع زندگانی گذشتگان تشخیص هویت آثار باقیمانده از آنها و چگونگی فعالیت‌هایشان تلاش کرده‌اند.
بنابراین ما نیز به نوبه خود با وجود مشغله کاری ولی علاقه فراوانی که به میراث به‌جا مانده از گذشتگانمان، در این دیار به ارث برده‌ایم، باید با تمام وجود سعی در ثبت آثارمان داشته باشیم تا به فراموشی سپرده نشود، خوشبختانه از سال‌ها پیش که علاقه به تاریخ گذشتگان را در وجود خود حس کرده‌ام، بر خود واجب دانسته‌ام قدمی مثبت در راه هزار نقش زیبای این میراث بردارم و تا جایی که توانایی دارم، دین خود را به نحوی ادا کرده دیده‌های خود را به روی کاغذ آورده و در اختیار کارشناسان خبره میراث استانمان قرار دهم، به امید آن‌که مورد قبول بزرگواران و اساتید سازمان میراث قرار گیرد. موضوعی که همیشه نظر مرا به خود جلب کرده و ذهنم درگیر می‌کند، تپه‌ای است در ضلع شمالی شهر دیّر که مردم محلی آن را «تل سُوز» می‌خوانند، عده‌ای نیز آن را «تل ماسویی» می‌نامند (ماسو: گیاهی شورمزه از سبزیجات وحشی است).

نتایجی که از تحقیقات در مورد این اثر به دست آمده، نشان می‌دهد که یک تپه تقریبا مرتفع طبیعی بود که بعدها به دست پیشینیان مسکونی شده است و تا به امروز به‌درستی مورد کند‌وکاو قرار نگرفته است. در حالی که تپه در سال 1383 ثبت میراث فرهنگی شده، متاسفانه یا به‌خاطر سهل‌انگاری یا کمبود بودجه در سال‌های گذشته سازمان میراث به‌خوبی نتوانسته محافظت از تپه‌های باستانی را در اولویت قرار دهد. ارزش تپه‌ها و قلعه‌های به‌جا مانده یا نساتی برای شناخت امروز و فردای ما اهمیت صد چندان دارد، امیدوارم که سازمان با نگاهی جامع‌تر در حفظ و نگهداری آن کوشا باشد و با فرهنگ‌سازی در امر نگهداری بتوانیم همگی خدمتگزاری واقعی برای نسل آینده باشیم و در ادامه درباره همین تپه ذکر شده باید بیشتر بگویم که احتمالا در گذشته نه‌چندان دور که یهودی‌ها در دیّر ساکن بودند و بیشتر به تجارت و داد و ستد مشغول بوده و این‌گونه امرار معاش می‌کرده‌‌اند، اگر در زبان عبری واژه سبز یا بهار به معنی «آویو» باشد، نام تپه مذکور برگرفته از زبان و گویش عبری است و می‌توان گفت، یهودیان ساکن دیّر از ابتدا این تپه را نامگذاری کرده‌اند و علت نامگذاری دیگر به حدس و گمان این است که در فصل بهار روی این تپه از تاج تا پایین گیاهی شورمزه به نام «ماسو» که تقریبا جزء سبزی‌های خوراکی منطقه بوده است و رویش فراوانی در این تپه داشته و حتی شیب کامل تپه را می‌پوشانده، به‌طوری که کاملا سبز نشان می‌داده و مردمان تپه را تل سوز می‌خوانده‌اند.
این تپه که در حدود چهار هکتار البته با دو کوره که در ضلع شرقی وجود دارد و ارتفاع آن از تاج تا پایین در بعضی از ضلع‌ها به بیش از 20 متر می‌رسد، کاملا مسکونی بوده و شاید بر اثر بلایای طبیعی ویران شده که می‌توان تا حدودی به زلزله‌ای که سال 366 هجری قمری صورت گرفته، اشاره کرد، بعد از آن دیگر محل سکونت نبوده و فقط در فصل بهار که تپه کاملا سرسبز می‌شده، اهالی دیّر برای تفریح به کنار این تپه می‌رفته‌اند. خوشبختانه ساختار اصلی و بافت روی این تپه که بیشتر با سنگ‌های تراشیده و ملات گچ و دیوارهایی با معماری پیشرفته و در کف سازه کاملا با ملات گچ پوشیده شده است، باقی مانده و چنان که اشاره کرده‌ام در اطراف تپه کاملا نمایان است و در قسمت جنوبی قسمتی از آب انبار که مدور شکل و به بطن اصلی تپه چسبیده باقی است. باید اینها در دست کارشناسان میراث قرار گیرد تا بیشتر مورد بررسی علمی قرار دهند.

تپه دقیقا مشرف بر خلیج فارس است و زمانی که این تپه مسکونی بوده و فعالیت و زندگی و شاید مرکز سنجشی از اداره حکومتی در جنوب ایران بوده، مردمان می‌توانسته‌اند از بالای تپه نظاره‌گر و سنجشگر ساحل و دریا باشند، تپه اهمیت بسیار داشته و جایگاه مهمی در حاشیه خلیج فارس داشته است که به یاری پروردگار و همت سازمان بعد از کاووش می‌توان به ساختار این مکان تاریخی بیشتر پی برد. در روی این تپه می‌توان اشاره‌ای به سفال‌هایی به رنگ نخودی-سیاه تا خاکستری-لاجوردی و فیروزه‌ای و حتی ظروف سرامیکی که احتمالا از خاور دور به این منطقه آورده شده و انواع فلزات و اشیا از قبیل «مس، نقره، طلا و سرب در تپه به وفور پیدا کرد و حتی در تپه به ظروف‌های سنگی آهکی که شاید این تجارت به منطقه حاشیه خلیج فارس از مرکز ایران و حتی از جاده ابریشم به این مکان بوده است. همچنین در حاشیه تپه در قسمت بالایی که مسکونی بوده، در حاشیه آن بر اثر تخریب و بارش باران ناودان‌های خرطومی شکل در بعضی از قسمت‌ها پدید آمده که در همدیگر قفل شده‌اند که شبکه آبرسانی برای خروج آب باران از پشت و دالن‌های وسط و بین اتاق‌ها بوده. برعکس تپه‌های باستانی زیادی که در منطقه اطراف، وجود دارد و چسبیده به سازه‌های روی تپه مخزن‌های ساروجی برای ذخیره آب بوده در این تپه فقط در قسمت جنوبی آب انباری مدور خودنمایی می‌کند و همچنین فقط در قسمت جنوبی شیب تپه آثار دیوارها نمایان است. در دوره‌ای که تپه رونق داشته، احتمالا در زمان پادشاهی خسرو ساسانی بوده باشد، خسرو دوم که قدرت خود را در دو سوی ساحل خلیج فارس و حتی در جزیره بحرین استحکام بخشید و با وجود پیدا شدن سکه خسرو دوم ساسانی که متعلق به سال‌های حکومت وی در ایران بوده که به سال‌های 591 تا 628 میلادی بر می‌گردد، خسرو دوم همانند پادشاهان اولیه ساسانی شاه جنگاور و رزمجویی بود که در این تپه هم سکه متعلق به خسرو دوم یافت شده است.

جالب است بدانیم در زمان پادشاهان ساسانی بندر سیراف و بندر بطانه دارای کشتیرانی و تجارت تا مرزهای چین و هند ادامه داشته و در زمان ورود اعراب به ایران تجارت به‌وسیله ناخدایان از بندر سیراف سلیمان سیرافی و بزرگ‌بن شهریار ناخدای رامهرمزی اشاره داشته باشیم -اما افسوس که در مورد خرابه‌ها و تاریخ و تجارت و دریانوردی از بطانه تحقیقاتی صورت نگرفته و کمتر به این بندر پرداخته شده که وسعتی بسیار زیاد دارد. در حاشیه ساحل خلیج فارس که با همت بتوانیم تاریخ گذشته این منطقه پررونق اقتصادی از گذشته‌های دور تاکنون به زیبایی جمع‌آوری و آن را به نوشته‌های جنوب ایران اضافه کنیم- اگر در این تپه با بررسی کامل علمی بتوانیم تا حدی به دقیق بودن دوران ساسانیان برسیم، می‌توان آثار چند سازه با پاره سنگ‌های کوچک و ملات گچ دید، در بین سازه استخوان‌های مردگان وجود دارد که متعلق به دین و آیین زردتشت بوده و طبق دفن مردگان آیین زردشتی که بعد از مرگ در مجاورت آفتاب و پرندگان قرار می‌گرفتند و بعد آنها را در استودان‌های قرار می‌دادند که بیشتر در شهر یزد رایج بوده اما با این تفاوت که در اینجا استخوان‌ها را در لابه‌لای سازه و دیوارهای قطوری با ملات گچ می‌پوشاندند که در نزدیکی تپه ذکر شده وجود دارد، در ضلع شرقی به فاصله 500 متر، با پیدا شدن سکه‌های مختلف حاکمان چینی در منطقه بطانه و سکه‌های ساسانی و حتی اسلامی در سواحل چین به‌خصوص در سه محل در جنوب شرقی چنی گواه آن است که شهر بزرگ بطانه زمانی کشتیرانی پررونقی و تجارت دریایی چشمگیری داشته، البته در سال‌های گذشته در منطقه دریایی جزیره ام‌الگرم در غرب بطانه هم در قسمت کم‌عمق دریا و منطقه مطاف هم به‌وفور یافت شده که می‌توانیم تا حدی از گمانه‌زنی فراتر رویم و مساله تجارت از این منطقه به اثبات برسانیم. در ضمن چندی پیش هم بشکه بزرگ آبرسانی این منطقه مسکونی و تجاری را پیدا کردیم که از رشته‌کوه زاگرس از چشمه‌های آب‌شیرین بالا‌دست شهر دوراهک به‌وسیله کانال‌های که با سنگ و ساروج ساخته شده‌اند از دشت گذشته تا به ساحل کشیده که در بعضی از جاها هنوز قسمت‌های طولانی این سازه سالم مانده است.
گرچه نتوانستیم به‌خوبی در مورد آثار به‌جا مانده شهرمان تمام جزئیات را به روی کاغذ بیاورم اما از روی علاقه شدیدی که در مورد تاریخ مخصوص منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، قسمت‌های از دیده‌های خود را شرح دادم به امید این‌که با دوستان و همفکران خوب در سازمان دست در دست هم دهیم و حداقل برای شروع کار در بندر دّیر به‌زودی بتوانیم تل سوز، این زیبا تپه باستانی را از زیر خروارهای خاگ در آوریم.
من از نزدیک شاهد تخریب تپه‌هایی بودم که لودرها و بیل مکانیکی‌ها چنان فرهنگ دوره‌ایی از ایران و جنوب را خرد و نابود می‌کردند که گویی به جان فرهنگ بیگا‌نه‌‌های افتاده‌اند که متعلق به پیشینیان ما نیست و باید هرچه زودتر محو و نابود شود ولی بیایید همت کنیم و نگذاریم اتفاقی که در سال‌های گذشته افتاده و دوباره بیفتد. دیگر شاهد شکستن فرهنگ غنی جنوب ایرانمان نباشیم. چنان درد می‌کشم زمانی که لودرها روی تپه‌ای می‌چرخند که می‌شد با چند فصل کاووش موزه‌ای بزرگ فقط از سفال‌های لاجوردی و فیروزه‌ای آن ایجاد کرد و با آن بازدید و جذب تورسیم داشته باشیم. بیایید با کمک هم تپه‌ها و فرهنگ بازمانده از گذشتگانمان را کاووش و مورد مطالعه علمی قرار دهیم و تا جایی که می‌توانیم با کمترین هزینه جلوی تخریب این آثار را بگیریم. «تو ای تل سوز باستان کرانه/ تو ای میراث مردان زمانه/ تو در خود هویت فرهنگ داری/ در آمین دولت درد تو بدان».
نام:
ایمیل:
* نظر: