bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۴۳۹۶
تاریخ انتشار: ۲۱ : ۱۸ - ۱۴ تير ۱۳۹۵
به بهانه سالروز تولد صادق چوبک؛
چوبک به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی می‌توان از مجموعه داستان «انتری که لوطی‌اش مرده» بود و رمان‌های «سنگ صبور» و «تنگسیر» نام برد (از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام ساخته شده‌است).
بامدادجنوب- الهام بهروزی: صادق چوبک 14 تیرماه 1295 خورشیدی در بوشهر دیده به جهان گشود، پدرش تاجر بود اما به‌دنبال شغل پدر نرفت و به کتاب روی آورد. وی در بوشهر و شیراز درس خواند و دوره کالج امریکایی تهران را هم گذراند و در این کالج با قدسی‌خانم (همسرش) و مسعود فرزاد و پرویز ناتل‌خانلری آشنا شد. در سال 1315 با صادق هدایت آشنا شد و در سال 1316 بعد از اخذ دیپلم از کالج امریکایی تهران با قدسی‌خانم ازدواج کرد و در وزارت فرهنگ استخدام شد. چوبک به همراه صادق هدایت از پیشگامان داستان‌نویسی مدرن ایران است. از آثار مشهور وی می‌توان از مجموعه داستان «انتری که لوطی‌اش مرده» بود و رمان‌های «سنگ صبور» و «تنگسیر» نام برد (از روی رمان تنگسیر فیلمی به همین نام ساخته شده‌است).

به گفته مهدی یزدانی‌خرم، اکثر داستان‌های وی حکایت تیره‌روزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویش هستند. چوبک با توجه به خشونت رفتاری که در طبقات فرودست دیده می‌شد، سراغ شخصیت‌ها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب می‌دادند و به شدت ره به تاریکی می‌بردند. او یک رئالیست تمام‌عیار بود که با منعکس کردن چرک‌ها و زخم‌های طبقه رها شده فرودست نه در جست‌وجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بی‌چیز، گرسنه و فاقد رویا ارائه می‌دهد، نه تنها مبنای آرمان‌گرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبه‌های مختلف خشونت. او در اکثر داستان‌های کوتاهش و رمان «سنگ صبور» رکود و جمود زیستی را به تصویر کشید که اجازه خلق باورهای بزرگ و فکرهای مترقی را نمی‌دهد. از این منظر طبقه فرودست هرچند به‌عنوان مظلوم اما به شکل گناهکار ترسیم می‌شود که هرچه بیشتر در گل و لای فرو می‌رود.

چوبک در سال‌های واپسین زندگی‌اش بینایی‌ خود را از دست می‌دهد و تنها یک‌هشتم از قوه‌ بصره برای او باقی می‌ماند. از این ‌رو همسرش جای او می‌خواند و می‌نویسد و گاهی هم چوبک از کتابخانه‌ کنگره نوارهای ویژه‌نابینایان را به امانت می‌گیرد و گوش می‌دهد. وی سرانجام در روز جمعه 13 تیرماه 1377 (12 ژوئیه 1988) در امریکا و در سن 82 سالگی به دیار ابدی شتافت.
آثار وی عبارتند از: مجموعه‌داستان‌ها: «خیمه‌شب‌بازی» (۱۳۲۴)، «چرا دریا طوفانی شد» (1328)، «انتری که لوطی‌اش مرده بود» (1328)، «روز اول قبر» (۱۳۴۴)، «چراغ آخر» (۱۳۴۴)، «عمرکشون» و «قفس»، رمان‌ها: «تنگسیر» (۱۳۴۲) و «سنگ صبور» (۱۳۴۵) و ترجمه‌: «آدمک چوبی»، «غراب» و «مهپاره».
بوشهر هماره چهره‌های برجسته و مطرحی را به جامعه ادبی و هنری معرفی کرده است که جا دارد، به‌منظور پاسداشت شخصیت و ارزش آنها همایش‌ها و مسابقاتی در سطح استانی یا حتی کشوری برگزار کند، چراکه گاه این نویسندگان و هنرمندان با مرگ به‌طور کل از یاد و خاطر مردمان این دیار زدوده شده‌اند و این مساله نگران‌کننده است که منطقه‌ای شخصیت‌ها و میراث فاخر ادبی و هنری خود را به فراموشی بسپارد، می‌طلبد ما در کنار پاسداشت میراث فرهنگی و ادبی، شخصیت‌ها و چهره‌های بنام ادبی و فرهنگی‌مان را نیز پاس بداریم و آنها را چه در زمان حیات و چه در زمان پساکوچشان به دیار ابدی به مردمان سرزمین‌های دیگر و نسل آینده معرفی کنیم. به‌یقین ما با برگزاری جشنواره‌ها یا جایزه‌های ادبی می‌توانیم نویسندگان و شاعران مطرحی چون صادق چوبک، منیرو روانی‌پور، منوچهر آتشی، ایرج شمسی‌زاده و... را جاودانه سازیم، در اینجا تاکید ما روی حفظ سبک‌هایی است که این افراد در آثارشان برای نخستین‌بار ترویج دادند، پس بدون‌شک نام و آوازه خود را مدیون همین تفاوت‌ها و تمایزها هستند و اما رسالت ما نیز در مقابل این داشته‌ها این است که نگذاریم این مفاخر به صفحه خاک گرفته تاریخ بپیوندد. افسوس که در استان آن‌گونه که باید به این میراث گهربار بها داده نمی‌شود. در خصوص صادق چوبک گفت‌وگویی را با سعید بردستانی، نویسنده جوان و مطرح هم‌استانی انجام دادیم که در ادامه می‌آید.

این نویسنده ‌هم‌استانی در خصوص ویژگی‌ سبکی صادق چوبک به بامداد جنوب گفت: پرداختن به انسان‌های فرودست و به تعبیر فرانک اوکانر آدم‌های له شده، تمرکز بر خشونت و جبر مطلق حاکم بر جهان آدم‌ها، پرداختن به ریزترین و پیش‌پا افتاده‌ترین جزئیات، صراحت حداکثری در نمایش هر نوع کژی، نفی فکر منزه و زبان پاکیزه، پالوده کردن نثر از هر نوع آرایش و اضافات و میل به زبان گفتار و محاوره از برجسته‌ترین مختصات آثار چوبک است.
سعید بردستانی با بیان این‌که آثار صادق چوبک و صادق هدایت اشتراکات زیادی با یکدیگر دارند، افزود: اشتراکاتی نظیر توجه به ادبیات طبقات زیرین جامعه، مبارزه با جهل و خرافات، به چالش کشیدن ارزش‌های پوشالی جامعه ایرانی، برخورد انتقادی با زن ایرانی، استقرار حیوانات در مرکزیت داستان و... . چوبک در دوره اول نویسندگی تحت تاثیر هدایت بوده، حتی داستان‌های خود را به‌منظور راهنمایی گرفتن به او می‌داده اما در دوره بعد کار آنها به رقابت می‌کشد، به‌طوری که هدایت با چاپ داستان «فردا» به چوبک می‌گوید، به جنگ داستان «بعد ا زظهر آخر پاییز»ت رفته‌ام. 
وی با اشاره به این که شوربختانه مسوولان فرهنگی ما هنوز از بردن نام چوبک می‌ترسند، خاطرنشان کرد: همه چیز تابو است. حتی حمایت از زنده‌ها دردسر دارد. منیرو کفاره دارد. صفدری اسباب زحمت است. چرا؟ چون ما آدم‌های بزرگی نداریم و بزرگ بودن هم خرج دارد.

بردستانی با بیان این‌که صادق چوبک زمانی که داشت داستان هفتم مجموعه «مهپاره» را ترجمه می‌کرد، بینایی‌اش را از دست داد، تصریح کرد: بقیه مجموعه را با کمک همسرش ترجمه کرد. اصل این کتاب هم هندی است و چیزی مثل داستان‌های «هزار و یک شب» است. اواخر عمر همسرش هم برای او می‌خوانده، هم می‌نوشته. گاهی هم از کتابخانه نوارهای مخصوص نابینایان می‌گرفته و گوش می‌داده است. ظاهرا در اواخر عمر یادداشت‌های روزانه‌اش را همچنان می‌نوشته و ترجمه رمانی با نام «شوکونتلا» را نیز در دست داشته ولی همه آنها بعد از مرگش سوزانده می‌شود. 
نویسنده مجموعه‌داستان «نهنگ تاریک» با اشاره به این‌که متاسفانه شناخت نوجوانان و نوجوانان ما از نویسندگانی نظیر صادق چوبک در حد هیچ است، خاطرنشان کرد: هم در بوشهر و هم در ایران. تنها کاری که در این زمینه گهگاه می‌شود، به‌همت نشریات و سایت‌هاست. شناخت هم در همین حد است و هنوز که هنوز است داستان‌های او مجوز چاپ ندارند. 

سعید بردستانی با بیان این‌که همه کسانی که بعد از چوبک آمدند، به‌نحوی از او تاثیر گرفته‌اند، افزود: همان‌طور که از هدایت تاثیر پیرفته‌اند، چراکه اینها الفبای داستان‌نویسی ایران هستند. مگر می‌شود نوشت و زیرچشمی به آنها نگاهی نینداخت. چوبک جسارت استفاده از واژه‌ها را به من آموخته، چراکه هیچ واژه‌ای ممنوعه نیست و هیچ واژه‌ای حصار امنیت ندارد. چوبک استفاده درست از زبان و جسارت‌های نهفته در نوشتن را به ما آموخته‌ است.
وی در ادامه درباره شخصیت داستان‌های چوبک گفت: داستان‌های او بیشتر حول آدم‌های مطرود و به حاشیه رانده است. آدم‌هایی که اغلب ماها از مواجهه با آنها چندشمان می‌شود اما چوبک به آنها نزدیک می‌شده، با آنها زندگی می‌کرده و مثل دوربینی لحظات آنها را ثبت می‌کرده. آدم‌های او اغلب علیل‌ها، لات‌ها، شوفرها، روسپی‌ها، بیوه‌ها، حیوانات و... هستند. چوبک همه آنها را دوست دارد و دوست دارد از آنها بنویسد. وی ابدا دوست نداشت از چیزی بنویسد که مردم دوست دارند. 
این نویسنده جوان در پایان در خصوص راز مانایی صادق چوبک بیان کرد: براهنی می‌گوید، «چوبک خیلی خوب حدفاصل بین جهل و فقر را می‌دانست و همین راز ماندگاری او بود». من فکر می‌کنم راز بزرگ ماندگاری چوبک، «آزادگی» او بوده؛ یعنی این‌که چوبک هیچ‌گاه نه به شخصی باج داده، نه به موضوعی باج داده، نه به اندیشه‌ای باج داده. چوبک فقط کار خودش را می‌کرده و برایش مهم نبوده دیگران درباره‌اش چه فکر می‌کنند. برای همین هیچ گاه جذب هیچ دسته و گروهی نشد. هیچ موضوعی برای او تابو نبود و هیچ واژه‌ای در نظر او پست نبود. خودش می‌گفت، «جامعه را آن‌طور که هست، تصویر می‌کنم و بس». 

نام:
ایمیل:
* نظر: