بامداد جنوب: ترکیه در پی توازنی است که اگرچه امریکا در آن حاضر است اما این کشور را محدود میکند. ایران نیز در پی توازنی است که در آن امریکا همچنان یک دشمن غیرقابل اطمینان دیده میشود اما برای تقابل با روسیه میتوان از آن به نحوی استفاده کرد.
گاهی در حوزه ژئوپلیتیک، دوری سبب دوستی میشود. چند روز پیش ترکیه نیروهای خود را به سوریه اعزام کرد. این مساله سبب اعلام دلخوری روسیه از ترکیه شد. روسها با توقف عملیات از پایگاه هوایی ایران در همدان موافقت کردهاند اما ممکن است که بار دیگر این کار را از سر بگیرند. پیش از همه چیز، در ایران بر سر ارائه مجوز به روسها جهت استفاده از پایگاه هوایی همدان، اختلاف و تنش سیاسی بروز کرد. تمامی این موضوعات ظاهرا مجزا، به یک مساله ژئوپلیتیک ارتباط مییابند.
بیایید بحث را با ایران شروع کنیم، ایران برای قرنها از طریق رفع دو تهدید، استقلال خود را حفظ کرده است. یکی از این دو تهدید ترکیه در دوره امپراتوری عثمانی بوده است. تهدید دیگر، روسیه بوده است که در هر دو دوره امپراتوری روسها و دوره شوروی برای ایران خطر به حساب آمده است. برای مثال، در طول جنگ دوم جهانی، ایران رسما بیطرف باقی ماند اما شمال این کشور از سوی شوروی و جنوب این کشور به وسیله بریتانیا اشغال شد. پس از پایان جنگ، شوروی برای خروج از ایران رغبت و تمایلی نداشت.
با فشار امریکا بر شوروی و بریتانیا، این دو کشور ایران را ترک کرده و ایران استقلال خود را بار دیگر به دست آورد. این کار امریکاییها از روی خیرخواهی نبود. امریکاییها با توسعه و گسترش قلمرو روسها مخالف بودند و همچنین خواهان تضعیف امپراتوری بریتانیا بودند. در آن مقطع، منافع ایران و امریکا باهم همسو بود. امریکا قدرت و نفوذ خود را در ایران افزایش داد تا اینکه انقلاب اسلامی، این رابطه را از هم گسست. امریکا به مهمترین دشمن ایران بدل شد، اگرچه تنها دشمن این کشور نبوده است.
ایران، بهویژه در ابتدای دوره انقلاب اسلامی، بهشدت درباره طرحها و نقشههای شوروی حساس و محتاط بود، زیرا تاریخچه طولانی خود با روسیه را بهخوبی بهخاطر داشت. همچنین ایران نسبت به ترکیه، بهرغم ضعف کشور در این دوره و تهدید نبودن برای ایران، محتاط و حساس بود. رویکرد ایران به امریکا خشن و تند و به روسیه محتاط و حساس بوده است. توافق هستهای اخیر در ایران به وسیله گروهها و جناحی پذیرفته و منعقد شد که میگفتند رویکرد کاملا خشن و دشمنی به امریکا در حال تضعیف اقتصاد و منافع سیاسی ایران است. جناح (یا گروههای) دیگر اما بهدلیل خیانت این توافق به منافع ایران و همچنین تسلیم در برابر امریکا، با این توافق مخالف بودند. برای افراد حاضر در این جناح، خصومت و دشمنی با امریکا مبنا و زیربنای سیاست خارجی ایران بوده است. با در نظر گرفتن افول روابط امریکا و روسیه، آنها روسیه را گزینه و جایگزینی برای امریکا میدانستند. دولت که برای توافق مذاکره کرده بود، روسیه را در بلندمدت برای ایران خطرناکتر از امریکا میدانست و دلیل رویکرد مذکور این بود که امریکا از ایران فاصله زیادی داشته اما روسیه در فاصله بسیار نزدیکی با ایران قرار دارد.
برای اثبات امر مذکور، یکی از اعضای دولت ایران به روسها مجوز استفاده از پایگاه هوایی همدان را جهت حمله به سوریه داد. ظاهرا تعداد زیادی از اعضای دولت به این مساله آگاهی نداشتند. گویا پیش از انتشار خبر، چند پرواز از همدان صورت گرفته بوده است. پس از انتشار و پخش این خبر، پروازها متوقف شدند. از آن پس، یک بحث و جدل سیاسی با ابعاد مختلف در تهران شکل گرفت، ابعادی نظیر اینکه چه کسی در واقع مسوول این کار بوده است اما محور این نزاع درونی سؤالی است که پیرامون نحوه همسوسازی و هماهنگی در سیاست خارجی ایران وجود دارد. ترکیه در حال ظهور و برخاستن است. روسیه در منطقه مداخله نظامی کرده است. هر دوی این کشورها تهدید به حساب میآیند. برخی همسویی و توافق میان ترکیه و رسیه را فرصتی برای ایران جهت پیوستن به این روابط پنداشتند. اینها افرادی هستند که امریکا را نخستین تهدید برای تمامی کشورها پنداشته و چنین اتحادی را در برابر امریکا یک وزنه تعادل میدانند.
آنها حس میکنند که از سوی ترکیه یا روسیه تهدید کمتری وجود دارد. هیچ جناحی در ایران موافق و حامی امریکا نیست، با این حال یک جناح وجود دارد که ترکها را کابوس دیرینه ایران میداند. تهران در حال بازی با خطرات بسیار بزرگی است. در همین مقطع، ترکیه بار دیگر جایگاه و موقعیت خود را به دست آورده و دست حامیان ایرانی اتحاد سهجانبه را در پوست گردو گذاشته است.
از زمان کودتا، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و رجب طیب اردوغان، همتای ترک او ظاهرا ارتباطی ناگسستنی را شکل دادهبودند اما دو مساله نشان داد که این ارتباط آنطور که روسها امیدوار بودند، ناگسستنی نیست. یک مساله این بود که روسها از بشار اسد، رئیسجمهور سوریه حمایت میکردند و ترکها دشمن او بودند. پس از قیلوقال زیاد، مشخص شد که قرار نیست ترکیه نظر روسیه پیرامون اسد را بپذیرد و بنابراین میان ترکیه و روسیه یک شکاف اساسی وجود داشت. مساله دوم اینکه تنها پس از چند ساعت توقف به وجود آمده در طول کودتا در ترکیه، این کشور باز هم به امریکا اجازه استفاده از پایگاه هوایی اینجرلیک را داد.
اما باوجود مذاکره و گفتوگو در اینباره، اجازه دسترسی روسها به پایگاه مذکور داده نشد. این مساله نشان داد بهرغم گفتهها و ژستهای انجام شده، ترکیه قرار نبوده است روابط خود را با امریکا قطع کند. اخیرا، نیروهای نظامی ترکیه به سوریه وارد شدند. حدود 20 تانک، همراه با گروهی از نیروهای ویژه، چندین کیلومتر را در خاک سوریه طی کردند. همچنین از سوی ترکیه چندین حمله هوایی و شلیک آتش توپخانه صورت گرفت. بهصورت کلی، اگرچه این اقدام ترکها، مسالهای کوچک به حساب میآید اما این اقدام در هماهنگی با امریکا، و نه با روسیه صورت گرفته است. سپس خبرهایی مبنی بر کنفرانس خبری مشترک میان بایدن و نخستوزیر ترکیه، بنعلی ییلدیریم منتشر شد و روابط ویژه و خاص میان روسیه و ترکیه ظاهرا مدت بسیار کوتاهی به طول انجامیده است. مشکل ترکها همان مشکل ایران است. روسها رقیب دیرینه ترکها در دریای سیاه هستند و همیشه تنگه بسفر، رابط میان دریای سیاه و مدیترانه را از آن خود دانستهاند.
برای روسها، گرفتن تنگه بسفر جام مقدس سیاست خارجیشان بوده است. رقابت در منطقه قفقاز را به این مساله اضافه کنید، چراکه یک روسیه بسیار فعال میتواند یک چالش مهم در این مناطق باشد. این امر شاید بعید بهنظر برسد اما نبرد و جنگ روسها در سوریه نیز در مقطعی از زمان بعید بهنظر میرسید. ترکیه در حال ظهور در قالب یک قدرت بزرگ است، اگرچه هنوز این مساله محقق نشده است. مطمئنا لازمه چرخش ترکیه به سوی روسیه، تغییر مواضع این کشور در قبال مساله سوریه است.
روسها در ارمنستان امتیازاتی پیشنهاد دادند اما در نهایت، روسیه قدرت برتر باقیمانده و قادر به تغییر آنچه است که پیشنهاد کرده است. به علاوه، همانند ایران، روسیه در نزدیکی ترکیه است و جایی نمیرود. مطمئنا زمانی که ترکیه در حال توسعه و افزایش قدرت خود است، باید در برابر روسیه از یک وزنه تعادل برخوردار باشد، و تنها وزنه تعادل موجود در برابر این روسها، امریکا است. آنچه بین ایران و ترکیه مشترک است این است که بدون حضور امریکا، این دو کشور باید خودشان مشکل روسیه را حل کرده و هیچ یک از این دو کشور اطمینان ندارد که بتواند در این کار موفق شود. هر دو کشور، به روشهای متفاوت، برای اثبات موقعیت و جایگاهشان به امریکا نیاز دارند. برخلاف ایران، در ترکیه پیرامون این مساله وفاق و همگرایی بیشتری وجود دارد، چراکه در ایران این مساله پیرامون تمامی جوانب و ابعاد سیاست خارجی، اختلافات داخلی مهمی را ایجاد کرده است. برخی در ایران، امریکا را تنها تهدید موجود برای این کشورشان میدانند.
اما برخی دیگر این کشور را تهدیدی میدانند که کنترل و متوازن ساختن آن ممکن است. با این حال، مساله همچنان این است که نقش امریکا در سیاست خارجی ایران چیست. ترکیه در پی توازنی است که اگرچه امریکا در آن حاضر است اما این کشور را محدود میکند. ایران نیز در پی توازنی است که در آن امریکا همچنان یک دشمن غیرقابل اطمینان دیده میشود اما میتوان برای تقابل با روسیه از آن به نحوی استفاده کرد. در حال حاضر، ظاهرا روسیه اهرم خود را هم در ایران و هم در ترکیه از دست داده است. با در نظر گرفتن سرعت تغییر جهت این روزهای ترکیه، هیچ چیز ثابت و دائمی نیست. به همین ترتیب، در حال حاضر روسیه حق و مجوز فرود هواپیماهای خود در ایران را از دست داده و در موضع دفاعی قرار دارد.
تمامی این موارد میتواند تغییر کند اما منطق ژئوپلیتیکی همچنان ثابت و بیتغییر باقی میمانند: حمایتکنندهای که در فاصلهای دورتر قرار دارد، در مقایسه با حامی نزدیک، خطر کمتری دارد. این امر بدین معناست که ترکیه و ایران نسبت به روسیه بسیار محتاطانه رفتار خواهند کرد. همچنین این مساله بدان معناست که هر دو کشور در پی راهی خواهند بود تا از امریکا در جهت منافع خود استفاده کنند. امریکا نیز به همین صورت عمل خواهد کرد.