ما نسبت به سال ٨٨ به رشد پنج برابری در برگزاری کنسرتهای موسیقی رسیدهایم، این رشد را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر نسبت به ٨٨ با پنج برابر رشد روبهرو شدهایم، این نتیجه رشد واقعبینانه جامعه است. این رشد صعودی بیانگر نیاز جامعه جوان ایرانی به موسیقی است که رشد واقعبینانهای است. در واقع در آن دوران ما با محدودیتی در بهرهمندی از بسیاری از جنبههای لازم در کشورمان مواجه بودهایم که کشورهای دیگر بسیار برای آن برنامهریزی و سیاستگذاری کردهاند. آنها علاوه بر کنسرت، برنامههای دیگری نیز برای شادی و تفریح جوانان دارند اما در ایران سالمترین برنامه تفریحی و شاد همین برگزاری کنسرتهاست که برای یک جامعه پویا و درحالسازندگی امری ضروری نیز هست.
اما در قیاس با گذشته نیز شاهد بالارفتن میزان لغو کنسرتها نیز هستیم، این چه دلایلی دارد؟
دلایل به شرکتهای برگزاری کنسرت موسیقی شرایط درونصنفی و گروهها برمیگردد و بخشی از این دلایل هم مرتبط است با دلواپسها و افراد مشخصی که در این سالها کمتر شدهاند. اما دلیل عمده به این قضیه برمیگردد که ما کشوری اسلامی با باورها و شأن و عرف مشخص داریم و در سالنهای برگزاری کنسرتها با رفتارهایی مواجه میشویم که موردپسند نیست و با سازوکار قواعد عرفی جامعه اسلامی ما همخوانی ندارد، بهخصوص در شهرهای کوچکتر این نابهنجاریها از سوی مخاطبان بیشتر است و نه کسانی که کنسرتها را طراحی و اجرا میکنند.
اشاره به شرکتها کردید؛ چگونه میشود این شرکتها را در جهت ساماندهی درستتر کنسرتها تجهیز کرد؟
باید بپذیریم که صنعت موسیقی در ایران هنوز اصول و قواعد خودش را دارد که بر اساس آن نیز کنسرت برگزار میشود. اما درحالحاضر افرادی از حرفههای دیگر مثل دلارفروشی و ساختوساز، به دلیل درآمدزابودن کنسرت به این سو آمدهاند و حتی خود را کارشناس برگزاری کنسرت نیز میدانند اما اینها به دلیل ناآشنایی با قواعد و رعایتنکردن آنها بیشتر مواقع باعث مخاطراتی خواهند شد که به ضرر جریان موسیقی کشور است. یکی دیگر از این موارد که باز هم باعث آسیبرسانی به جریان موسیقی میشود، همانا نبودن سالنهای استاندارد است.
منظورتان تأثیر سالن در ایجاد مخاطب است؟
بله، مخاطب وقتی به سالن استانداردی مانند رودکی و وحدت پا میگذارد، میداند که برگزاری کنسرت قواعدی دارد و از آنها تبعیت میکند اما با حضور در سالن ورزشی که در آن چنین قواعدی بهظاهر الزامی نیست، شاهد رفتارهایی نابهنجار خواهیم شد که همینها اسباب زحمت برای برگزاری کنسرت خواهد شد. چون در آنجا پرستیژ و قواعد رعایت نخواهد شد اما سالن ورزشی بزرگتر است و مخاطب بیشتری جذب خواهد کرد و درآمدزایی بالاتر است اما از آن سو نیز رفتارهای غیرمعمول دردسرساز است.
برای ایجاد این تالارهای مناسب چه باید کرد که برای برگزاری کنسرت نیز مناسب باشند؟
درحالحاضر با توجه به اینکه دولت از بودجه کافی برخوردار نیست، بودجهای برای سالنسازی نخواهد داشت اما بخش خصوصی نیز با بودن سالنهای ورزشی تمایلی برای ایجاد سالن نخواهد داشت اما اگر این فرصت از آنان گرفته و برایشان تعریفهای درست ارائه شود و به ایجاد سالن تشویق شوند، آنگاه شاهد سرمایهگذاریشان در این زمینه خواهیم بود. اینگونه میتوان با اطمینان سالنسازی کرد و رفتهرفته جلوی بسیاری از ناهنجاریها را گرفت و از آن سو نیز این حرکت مانع از لغو کنسرتها خواهد شد. به همین دلیل است که گاهی مدیرکلهای ارشاد مجوز برگزاری یک کنسرت را لغو کردهاند؛ چون از خطرات احتمالی حضور مخاطبان در یک ورزشگاه ترسیدهاند. اما استانداردسازی سالنها یک راهحل دقیق برای ایجاد فرصتهای بهتر در برگزاری کنسرتهاست. بنابراین اینگونه خواهد شد که دیگر بهانه دست منتقدان نخواهیم داد و دیگر فیلم و عکس نابهنجاری نیز در دسترس ایشان قرار نخواهد گرفت.
شما مدیر دفتر موسیقی وزارت ارشاد بودهاید اما در دوره شما کمتر شاهد لغو کنسرت بودیم، علتش چه بود؟
من تقریبا به دو شیوه مدیریتی جلوی لغو کنسرتها را میگرفتم؛ یکی مدیریت بحران و دومی مدیریت میدانی. نگاه واقعبینانهام این بود که همواره بسیاری از گزارشها در اختیار ائمه جمعه قرار خواهد گرفت و برای همین به دنبال ارتباط با این بزرگان بودم که با آنها به توافق برسیم و ناراحتی پیش نیاید. در قریب به اتفاق این ارتباطات نیز به توافق لازم میرسیدیم و کنسرت نیز برگزار میشد. در زمان مدیریت من سه هزار کنسرت برگزار شده که از این تعداد فقط پنج کنسرت لغو مجوز شدهاند اما درحالحاضر لغو مجوزها با هفت تا هشت درصد شدهاند که رشد ناامیدکنندهای است.
لطفا بیشتر توضیح دهید که چگونه موفق میشدید؟
با ارتباط مستمر با بزرگان و همکاری نیروی انتظامی و حلوفصل بسیاری از مسائل به شکل درونگروهی و ممانعت از رسانهایشدن آنها کمتر فرصت میشد برای اینکه قوه قضائیه و دیگر نهادها گزارشی دریافت کنند و مانع از برگزاری کنسرتها شوند.
بالاخره این آسیب را میشناختید؟
من خودم در دانشگاه نیز درباره این آسیبشناسی موسیقی پژوهش کرده بودم و هم خودم و هم دانشجویانم درباره آنچه در زمان تولید تا اجرای موسیقی آسیب وارد میکرد، مطالعات لازم را انجام داده بودیم؛ بنابراین زمانی که مدیر دفتر موسیقی شدم، بهسرعت به دنبال اصلاح قوانین و دستورالعملهایی رفتم که در نهایت باعث شد آرامش و آسایش به جریان بیفتد و به نسبت دورههای قبل آرامش بیشتری به فضای موسیقی وارد شود.
این حساسیت برگزاری کنسرت در مشهد و قم چه دلیلی دارد؟
ما در آن دوره حتی در قم و مشهد هم کنسرت برگزار میکردیم؛ البته به شکل بسیار محدود و با گرایش به موسیقی سنتی و بدون فروش بلیت و با برنامه پژوهشی و آموزشی که به جایی هم برنخورد. ما در مشهد کنسرت بدون حاشیه و مشکل برگزار میکردیم. درحالحاضر این آسیبها، حاصل نبود ارتباط و همسویی با نهادها و ائمه جمعه است ؛ ما با توجیه دقیق ائمه جمعه و برخی از مراجع به دنبال تعامل و شفافسازی بودیم و این تبدیل به سیاست ارشاد شده بود که پیش از هر نوع درگیری و نابهنجاری ما به دنبال دفع موانع بودیم.
نکته پایانی؟
درباره لغو کنسرتها باید گفت ایران جامعه چندفرهنگی است و طبیعتا به این نسبت نیز قواعد عرفی متفاوت و به نظرم درخورتأمل است که در صدور مجوز کنسرتها برای شهرهای خاص باید ظرفیتسنجی شود و متناسب با ضرورتها به دنبال اجرای کنسرت باشیم. الان برخی گروهها نباید در برخی از شهرها کنسرت اجرا کنند چون با مشکل لغوشدن همراه خواهد شد. باید از گروهها و خوانندگان خواست که مجوزشان بنابر شرایط شهرها صادر شود. ما در آن دوران به ضرورت فضا با یک شیب ملایم به دنبال برنامهریزی و اجرای کنسرتها بودیم و نتیجه این بود که کمتر با لغو مواجه میشدیم.