بامدادجنوب- الهام بهروزی:
او را از سالها پیش میشناسم، یادم میآید علاقه عجیبی به هنر و کتاب داشت، همین علاقه مشترک باعث شد که هر دو خیلی زود با هم صمیمی شویم. من تا پیش از آشنایی با وی فرشبافها و گبهبافهایی که دیده بودم بهصورت تجربی به این هنر-صنعت مشغول بودند اما آشنایی با این بانوی هنرمند مرا با دنیای فرش و هنر بیش از پیش گره زد. او این رشته را آن سالها در دانشگاه دنبال میکرد و همیشه برای رسیدن به طرحهای بکر و ناب تلاش کرده و ایدهها و نبوغ خود را در خلق طرحهای جدیدتر نیز امتحان میکرد. یادم میآید یکسال برای تولد من روی پاکت کارت پستالی که آن سالها باب بود برای روزهای فرخنده سال به یکدیگر هدیه دهیم، در نهایت استادی و ظرافت نقشهای فرش اصیل ایرانی را در گوشههایی از آن ترسیم کرده بود، بسیار مجذوب این هنرش شدم و همچنان آن پاکت را حفظ کردهام.
نجمه پرویزیمقدم بعد از آن به آموزش هنر در هنرستانها روی آورد و اینک بهعنوان دبیر هنر در مدرسه در تلاش است تا پیوند هنر را با شاگردانش جاودانه سازد. بانویی که تقریبا طعم بیشتر هنرها را چشیده است؛ خیاطی، نقاشی، فرشبافی، طراحی، بافتنی، گرافیک، طراحی پوستر و آرم و اینک هم سخت در دنیای زیبا و شگفتانگیز عکاسی غرق شده است. گفتوگوی صمیمانهای را با وی صورت دادیم که در ادامه میآید.
چگونه وارد وادی قالیبافی شدید و بیشتر به بافت چه طرحها و نقشهایی گرایش داشتید؟
پرویزیمقدم: از سال ۱۳۶۵ در کنار مادرم که این حرفه را آموزش میداد، این هنر را آموختم. در واقع اولین استاد من در قالیبافی مادرم بود. وی در شهر خورموج آموزشگاه هنرهای دستی داشت. از گلدوزی و خیاطی گرفته تا قالیبافی و من از هر هنر وی ناخنکی زدم. به هنر علاقه زیادی داشتم ولی چون آن زمان در خورموج هنرستانی وجود نداشت، بهاجبار در رشته علوم انسانی درس خواندم. بعد از گرفتن دیپلم در هنرستانی که تازه تاسیس شده بود، مشغول به تدریس دروس عملی و تئوری رشته قالیبافی شدم که زیر نظر جهاد سازندگی اداره میشد و به همین دلیل رشته دانشگاهی خود را فرش دستباف انتخاب کردم تا در این رشته دانش بیشتری کسب کنم. در کل توانایی بافت نقوش گردان و شکسته به شکل 2/1، 4/1 و واگیره (تکرار) را دارم. همیشه بهدنبال خلاقیت هستم. از این رو در نقشهکشی، نقوش سنتی استان فارس را با طرحهای اسلیمی و ختایی ترکیب و تلفیق کردم و طرحهای جدیدی را آفریدم.
آیا میتوانید گبه و ... نیز ببافید؟ گبه کدام منطقه مرغوبتر است؟
پرویزیمقدم: بله، متاسفانه برخی فکر میکنند که بافت گبه و یا ابریشم بافی نیاز به تبحر خاصی دارد، در صورتی که اگر کسی توانایی بافت قالی را داشته باشد، میتواند ابریشم و گبه را هم ببافد. در اینجا لازم است که این نکته را توضیح دهم که در قالیبافی انواع بافت وجود دارد که بر اساس آن قالی را ارزشیابی میکنند و هرچه رجشمار قالی بالاتر باشد، تعداد گرههای بهکار رفته هم بیشتر میشود و به همین دلیل قالی ارزش بیشتری پیدا میکند که میتوان در رجشمارهای بالا ابریشمبافی و چهرهبافی با تنوع رنگی زیاد بافت کرد اما هر چه رجشمار کمتر باشد، جنس مواد مصرفی ضخیمتر میشود، نقوش سادهتر و تنوع رنگی آن نیز پایین میآید که این از ویژگیهای گبهبافی است. همانطور که اطلاع دارید گبه شول گناوه از شهرت جهانی برخوردار است.
آیا گبهبافی و گلیمبافی را آموزش هم دادهاید؟
پرویزیمقدم: بله، در سالهای ۸۰ تا ۸۳ در روستاهای تنگستان و زیر نظر جهاد کشاورزی به دختران روستاهای آباد، عالیحسینی و خائیز بافت گلیم و گبه را آموزش میدادم.
در این سالها که فرشبافی و گبهبافی را تجربه کردید، آیا طرح یا نقش خاصی را در این زمینه ابداع کردهاید؟
پرویزیمقدم: در سال ۱۳۷۷ که دانشجوی فرش دستباف بودم، یک نوع قالی حجمی را طراحی کردم آن را بهصورت مکعب بافتم که در هر ضلع آن یک نوع بافت انجام شده بود (برجسته روی قالی، برجسته روی گلیم، دو ریزه، گلیم صوف، بافت خطی و بافت ساده) و این قالی در همان سال در کشور رتبه اول را کسب کرد.
تحصیلات آکادمیک خود را در زمینه فرشبافی در کجا آموختید و در چه زمینههایی به خلاقیت و ایدهپردازی شما افزود؟
پرویزیمقدم: من تحصیلات خودم را در دانشگاه علمی و کاربردی بعثت شیراز گذراندم و در آنجا رنگرزی الیاف بهصورت گیاهی و شیمیایی، رفوگری و نقشهکشی فرش را بهخوبی فرا گرفتم.
از چه زمانی تدریس هنر در مدرسه را آغاز کردید؟ و اینک کدام هنرها را به دانشآوزان بوشهری آموزش میدهید؟
پرویزیمقدم: از سال ۸۶ در هنرستان رازی بوشهر مشغول به تدریس شدم و در اولین سالهای تدریسم، درس قالیبافی رشته مدیریت خانواده و درس طراحی رشتههای طراحی دوخت، صنایع دستی و نقشهکشی را آموزش میدادم. بعد از انحلال رشته مدیریت خانواده، گرایشم در تدریس بیشتر به سمت طراحی و مبانی هنرهای تجسمی سوق یافت و همیشه تلاشم بر این بوده که در هر درس، با توجه به نیازی که دانشآموزان آن رشته دارند، طراحی و مبانی را آموزش دهم، برای مثال، در طراحی به هنرجویان نقشهکشی، اسکیس، کروکی و راندو را آموزش میدادم و بر پرسپکتیو تاکید بیشتری داشتم. در حال حاضر هم عکاسی و کارگاه گرافیک (آرم و پوستر) را تدریس میکنم .
آیا در حال حاضر قالیبافی هم میکنید؟
پرویزیمقدم: متاسفانه بهدلیل مشغله زیادی که دارم فرصت بافت قالی ندارم ولی درصدد کشیدن طرح خاصی هستم که بتوانم آن را ببافم. من عاشق هنر هستم و در واقع در یادگیری و انجام کارهای هنری سیریناپذیرم. اگر جایی دار قالی ببینم، ناخودآگاه خود را پشت دار قالی و قلاب به دست میبینم.
عمده مشکلات بافندههای فرش کدام است؟
پرویزیمقدم: شاید در گذشته بافت فرش بهعلت وجود دارهای زمینی و گره زدن با دست که آسیب جدی به ستون فقرات میزد و دستها را خشن میکرد، سخت بود ولی الان دارها استاندارد هستند، با قلاب گرهها زده میشوند و با سیخ پودکشی، پودکشی میکنند، پس دیگر نگرانی از آسیبهای قالی وجود ندارد. فقط صبوری انسان را میطلبد تا این گرهها در کنار هم جای بگیرند و یک طرح به سرانجام برسد. متاسفانه در استان بوشهر، قالی دستباف قرب و منزلتی ندارد، زیرا مردمبهایی را که باید برای خرید قالیچه دستباف بپردازند، با آن فرش ماشینی میخرند که از ابعاد بزرگتری برخوردار است و کل خانه را نیز مفروش میسازد. باشد که همه ما ارزش قالی دستباف را بدانیم و خانه خود را به دستبافتههای استانمان مزین کنیم.
چطور شد که به هنر عکاسی روی آوردید؟
پرویزیمقدم: سال ۸۷ در رشته ارتباط تصویری در مقطع کارشناسی ادامه تحصیل دادم. شاید همین مساله باعث شد که بهصورت جدی معطوف به این هنر شوم و در دانشگاه در محضر استادان عکاسی مطرحی چون خانم ابراهیمزاده و آقای فاضل این هنر را بهصورت تخصصی آموختم. پس از آن تدریس عکاسی را از سال ۸۹ شروع کردم و در این زمینه مدیون دوست و همکار خوبم خانم امیرآبادی هستم. وی حیلی به من در آموزش عکاسی کمک کرد. همچنین از دوست عزیزم، خانم ثابت که استاد عکاسی در شیراز است، بهرههای فراوانی بردم و این اواخر هم از آموختههای استادانی چون سعید عربزاده و پوریا بهرامنژاد استفاده میکنم. در حقیقت به عکاسی عشق میورزم و از آموزش آن لذت میبرم.
چگونه تلاش میکنید دانشآموزان را به هنر بیش از پیش راغب و علاقهمند کنید؟
پرویزیمقدم: هنر یک علاقه ذاتی است و معمولا دانشآموزانی که به هنرستان میآیند، خود با هنر مانوس هستند. با این حال من در جایگاه هنرآموز سعی میکنم (همچون پدر بزرگوارم که معلمی شایسته بود و من شیوه برخورد با دانشآموز را از او وام گرفتهام) با شاگردانم ارتباطی دوستانه برقرار کنم و آنها را تشویق و ترغیب به کار کنم. همچنین در پایان هر ترم، نمایشگاهی از کارهای دانشآموزان برگزار میکنیم و از دانشآموزان و خانواده آنها و همکاران برای بازدید دعوت میکنیم که این خود باعث آشنایی بیشتر دیگر دانشآموزان با رشته مورد نظر و همچنین ترغیب هنرجویان به فعالیت در این رشتهها میشود.
بهنظر شما عکاسان آقا بیشتر در عکاسی موفق هستند یا عکاسان خانم؟
پرویزیمقدم: بهیقین عکاسان آقا، آنها در ژانرهای مختلف عکاسان بهتری هستند، بهخصوص در ژانر مستند. البته در بخش عکاسی تبلیغات، اشیای بیجان، کلوزآپ و ماکرو خانمها کمتر از مردها نیستند و این به چند دلیل است؛ یکی سلیقهای که بهطور ذاتی از آن برخوردارند، دیگر نگاه تیزبینانه آنها و اینکه لازم نیست برای عکاسی به جایی بروند در خانه یا آتلیه، کار خود را انجام میدهند. به این ترتیب هم سنگر خانه را حفظ کرده و هم عکاسی میکنند (البته این در مورد همه بانوان صادق نیست، چه بسا خانمهای عکاسی که پا به پای مردان در خارج از خانه عکاسی میکنند و عکاسان موفقی هم هستند. روزی یکی از شاگردانم پرسید چرا در همه مشاغل حتی در شغلهایی مثل آشپزی که خاص خانمها است، آقایان حرف اول را میزنند و معروفتر هستند؟ به وی گفتم: «خانمها هیچگاه تنها روی یک شغل متمرکز نیستند، چراکه باید علاوه بر ایفای نقش مادری، همسرداری و خانهداری، شغل خود را هم داشته باشند، مسلم است که نمیتوانند بهترین باشند ولی آقایان عکاس، خیاط، آشپز و... دغدغههای یک زن را ندارند. تماموقت و فکر خود را روی کارشان متمرکز میکنند. پس بهطور مسلم آقایان عکاسان معروفتر و بهتری هستند، چون وقت بیشتری روی این کار میگذارند و میتوانند راحتتر در میان مردم ظاهر شوند و از این راه کسب درآمد میکنند، پس باید بهترین باشند.
سخن پایانی؟
پرویزیمقدم: در پایان باید بگویم که همیشه در انجام امور محوله سعی کردهام کارم را بهنحو احسن به سرانجام برسانم چه زمانی که به آموزش قالی مشغول بودم و چه الان که گرافیک آموزش میدهم (که گویا استعدادی بالقوه در من نهفته بوده و امیدوارم به یاری حق بتوانم آن را به فعل برسانم) و همواره از کار کردن در حوزه ارتباط تصویری لذت میبرم. در اینجا از همسرم نیز تشکر میکنم که در تمامی مراحل، با قبول سختیها، راه را بر من هموار کرد و باعث شکوفاییام شد.