بامدادجنوب- الهام بهروزی:
شعر پیوند عاطفه و واژه است و شاعر به کمک آن حسهای درونی و عاطفی خود را به مخاطب منتقل میکند. شعر خوب، شعری است که در آن چینش کلمات ملهم از حالات عاطفی قوی باشد و هیچگاه با گذر زمان زیبایی و رسایی خود را از دست ندهد. «میازار موری که دانهکش است/ که جان دارد و جان شیرین خوش است». بیتی است که هیچگاه تکرار نمیشود و از ارزش زیباییشناختی و مفهومی آن کاسته نمیشود، چراکه در این شعر انسانیت که یکی از معانی عالی است، موج میزند. برخی از شعرها بهخصوص در عصر حاضر خالی از بار معنایی و زیباییشناسانه هستند و تنها شاعر در آن زور زده تا دوستداشتن خود را به جنس مخالف بیان کند. اینگونه شعر چون از موضوعی تکراری برخوردار است برای ماندگاری نیاز به چینش زیبای واژگان و خلق کردن ترکیبات جدید و مطابق با قواعد زبان پارسی دارد، البته در شعر گاه شکل واقعی فعل یا اسمی تغییر میکند اما این تغییر چنان زیباست که خارج از اسلوب بودنش بهسختی احساس میشود. شعر باید همچون آیینهای باشد تا مخاطب خویشتن خویش را در آن ببیند و معنای آن را از پس جامه حریر کلمات بهزیبایی استنباط کند. در دوره معاصر یکی از ویژگیهای شعرهای مدرن یا پسامدرن این است که هر مخاطب از اینگونه شعرها برداشتی متفاوت دارد و هم دلیل خاصی برای این برداشتهای خود دارند که نمیتوان آنها را رد کرد، در حالی که در شعر کلاسیک توجه به یک معنای واحد از جمله خصیصههای آن شعر است و عموما موضوعمحور هستند. البته برای درک معانی نهفته در اشعار عرفانی و عاشقانه شاعرانی چون حافظ، سعدی مولانا، خاقانی، نظامی، جامی و ... باید به دایره واژگانی زبان پارسی اشراف داشته باشید تا بتوانی به معنی آن نیز پی ببرید.
در مجموع شعر ابزاری برای بیان عاطفه، تخیل و انعکاس احساسات فردی در رویارویی با زندگی و رویدادهای آن یا مسائل عاطفی و شخصی است و شاعر از این طریق با مخاطبان خود به گفتوگو میپردازد و از درونیاتش میگوید. شعر زبان خیال است و به کمک آن میتوان تخییل را پرورش داد و بسیاری از امورات ناممکن را ممکن ساخت و با بهرهگرفت آرایه اغراق، بسیاری از زیباییهای آسمانی و فرازمانی را برای اهالی زمین ملموس کرد. شعر پارسی دوران پرفراز و نشیبی را طی کرده تا به امروز رسیده است. هرچه به عقبتر مینگریم، میبینیم که شعر هم طویلتر بوده و هم بر واژگان بهکار رفته در آن گرد کهنگی نشسته، بهطوری که امروزه بسیاری از این واژگان در زبان پارسی کاربردی ندارند و در پستوی کتب کهن پنهان شدهاند و گاه برخی از این واژگان خشن و از تلفظ دشواری نیز برخوردار بوده و رسیدن به معنای آنها کار چندان راحتی نیست ولی با وجود این، این واژگان از صلابت و اصالت خاصی برخوردارند اما در این میان هر چه به دوره معاصر نزدیک میشویم، میبینم که طول شعرها و مصراعها کوتاه و کوتاهتر میشود، شاید یکی از دلایلش این است که مردم در دوره حاضر بهدلیل دغدغههای زندگی چندانی تمایلی به شنیدن شعرهای طولانی ندارند و انتظار دارند که خیلی سریع به مقصود شاعر پی ببرند، بنابراین برای تفکر و تعمق پیرامون شعر یا موضوعی کمحوصله و شتابزده پیش میروند. قالب سپید یکی از این قالبهایی است که بیشتر شاعران حاضر برای بیان درونیات و حسهای عاطفی خود از آن سود میجویند. تاراحیدری یکی از شاعران بانوی جنوبی است که به کمک این قالب بسیاری از احساسات زنانه و حالات عاطفی خویش را به تصویر میکشد. وی موفق شده بخشی از سرودههای خود را در کتابی بهنام «ماهیها هم غرق میشوند» منتشر کند و در اختیار مخاطبان خود بگذارد. نکته جالب در خصوص این مجموعهشعر این است که نمیتوان سرسری از آن گذشت، بلکه خواندن برخی از این شعرها انسان را به تامل وامیدارد. شعری که انسان را به اندیشیدن وامیدارد، بدونشک شعری موفق است که از ورای واژهها و ترکیبات خود احساسات قوی و تجربه غنی شاعر را به نمایش میگذارد. با این شاعر بانوی پر احساس گفتوگوی صمیمانهای را صورت دادیم که در ادامه میآید.
چگونه جذب عالم شعر شدید؟ و عمدهترین قالبی که برای بیان درونیات و احساسات خود بهره میگیرید کدام است؟
حیدری: من با شعر بزرگ شدم. پدرم شاعر است و مادرم هم همیشه اشعار فایز، باباطاهر و ... را زمزمه میکرد. از کودکی برادرها و خواهرم برایم کتابهای شعر و داستان میخریدند و اولین کسی که مرا به شعر گفتن تشویق کرد، داییام بود و خواهرم هم نخستین شعرهای مرا ویرایش و تصحیح میکرد. شعر گفتن را با قالب کلاسیک شروع و از سال 84 بهطور جدی قالب سپید را انتخاب کردم. البته خوشحال هستم که تجربه شعر سرودن در قالب کلاسیک را دارم، زیرا آشنایی با موسیقی و ریتم در قالب کلاسیک، به موسیقی شعر سپید کمک بسیاری میکند.
در کدام قالب برای بیان حرفهایتان راحتتر بودید و با مخاطبان خود بیشتر ارتباط برقرار کردید؟
حیدری: به نظر من، اینکه شاعر بتواند حرف دلش را راحتتر بزند و یا با مخاطب ارتباط بیشتری برقرار کند، به قالب بستگی ندارد. در بخش اول، به قدرت شاعر و در بخش دوم به علاقه و سلیقه مخاطب بستگی دارد اما بههرحال من شعر امروز را شعر سپید میدانم!
بهعنوان یک شاعر بانو، به نظر شما زنان در ادبیات فارسی در چه جایگاهی قرار دارند؟
حیدری: خوشبختانه ما در طول تاریخ ادبیات فارسی، زنان شاعر موفقی داشته و داریم. هرچند تلخیهایی که بر آنها رفته، حسادتها و تهمتهایی که زاییده فرهنگ مردسالاری جامعه بوده و تلاش برای عقب راندن و سرکوب آنها را همه ما میدانیم اما خوشبختانه در حال حاضر، زنان بسیار مصمم و مقتدر به بیان احساسات و افکار خود میپردازند که بخش عمدهای از جامعه این موفقیت را پذیرفته است.
تا چه میزان زنانگیهایت در اشعارت منعکس شده؟ به نظر خودت آیا شعرهایت زنانه هستند؟
حیدری: شعرهای من زندگینامه من هستند و من یک زن هستم، پس بدونشک شعرهای من زنانه هستند! هر خوانندهای با خواندن چند شعر از کتاب، بدون نگاه کردن به نام شاعر، میتواند حدس بزند که این نگاه به هستی، یک نگاه زنانه است.
در شعرهایت بیشتر به چه موضوعاتی میپردازید؟
حیدری: موضوعات شعرهای این کتاب «جنوب»، «عشق» و «دغدغههای خود شاعر» است. دغدغههای یک زن که بهعنوان یک انسان، دردهای جامعه را لمس و برای همه انسانها صلح و آرامش و شادی آرزو میکند.
این کتاب، اولین کتاب منتشر شده از شماست. آیا جز آن نیز آثار شما در جایی چاپ شده است؟
حیدری: بله. چه قبل و چه بعد از چاپ این کتاب، در بسیاری از نشریههای استانی، اشعار چاپ شده داشته و دارم. همچنین در کتابهای «منتخب اشعار جوانان شهرستان دشتی» (گردآوری حمید زارعی) و «فایزانههای دشت و دریا» (گردآوری عبدالمجيد زنگویی) اشعار من در کنار دیگر شاعران هماقلیمی به چاپ رسیده است.
چرا نام نخستین مجموعه شعری چاپ شده خود را «ماهیها هم غرق میشوند» گذاشتید؟
حیدری: چون که «7 ماهی» و «دریا» در اشعار این کتاب، جایگاه ویژهای دارد. ماهی، گاهی همراز دردهای شاعر میشود؛ «به دریا میریزم سفره دلم را/ ماهیها روزه سکوت دارند!» ، گاهی هم، همبازی یتیم کودکیهای شاعر است؛ «و بچه ماهیهایت، زیر سایه لولههای نفت بزرگ میشوند» اما ماهی شعر «ماهیها هم، غرق میشوند»، خود خودم هستم و «دریا»یی که در آن غرق میشوم، همان چیزی است که میخواهم.
از دیدگاه شما جریان شعری در عصر حاضر مسیر رو به رشد در پیش گرفته یا خیر دچار سردرگمی و پریشانی و انحطاط شده؟ چرا؟
حیدری: در حال حاضر ما شاعران خوب کم نداریم. از خوبیهای تکنولوژی در زمان حال، سرعت ارتباط شاعر با مخاطب است که البته گاهی نتیجه معکوس داشته و وسوسه و جذابیت هواداری مخاطبان در فضاهای مجازی، منجر به شعرهای عجولانه و سادهانگارانه میشود.
دغدغههای که در حوزه کاریتان با آنها دستبهگریبان هستید، کدام است؟
حیدری: بهعنوان یک شاعر، کمبود مطالعه در جامعه و جدی نگرفتن ادبیات، کاهش چشمگیر مخاطبان جدی شعر و حتی شاعران جدی و جای خالی سرمایهگذاریهای فرهنگی در مصوبات و تامین اعتبارات، از دغدغههای اصلی من است.
مجموعه شعر «ماهیهای هم غرق میشوند» در یازدهمین نمایشگاه سراسری کتاب بوشهر رونمایی شد، بهنظر شما رونمایی از کتاب تا چه میزان در معرفی اثر و صاحب اثر تاثیر دارد؟ استقبال از این مراسم چگونه بود؟
حیدری: خوشبختانه و به لطف دوستان، استقبال خیلی خوبی صورت گرفت و با بررسی اشعار کتاب از سوی منتقدان محترم، مخاطبان با جنبههای مختلف اشعار کتاب آشنا شدند، حتی برای خود من مانند یک کلاس درس مفید بود. بدونشک چنین آیینهایی ، در معرفی و بازتاب یک اثر بسیار تاثیرگذار است و خوشحال هستم که کتابم در این مراسم به دست مخاطبان جدی شعر سپرده شد.
سخن پایانی؟
حیدری: قدردانی میکنم از افرادی که برای هنر، ادبیات و فرهنگ گام میدارند، حتی اگر این گامها کوچک باشد. همچنین از شما و همکارانتان در روزنامه وزین بامداد جنوب که در حال خدمت به فرهنگ و هنر این دیار هستید، نیز تشکر میکنم.