بامدادجنوب- الهام بهروزی:
دومین جشنواره استانی فجر در استان بوشهر که از یازدهم دیماه به صورت رسمی کار خود را آغاز کرد، سهشنبهشب با اجرای نمایش «سرآشپز پیشنهاد میکند» به نویسندگی رضا شفیعیان و کارگردانی شهابالدین حسینپور به پایان رسید. در مجموع در جشنواره استانی فجر امسال کارهای خوبی حضور داشتند و نمایش «سرآشپز پیشنهاد میکند» نمایش برگزیده جشنواره بینالمللی تئاتر آیینی سنتی کشور و همچنین پرفروشترین نمایش سال در تماشاخانه سنگلج معرفی شده است. این نمایش داستان «ضحاک ماربهدوش شاهنامه» را با روایتی مدرن و کمیک به تصویر میکشد. این اثر لبریز از صحنههای جذاب و دیدنی است و به کمک موسیقی و بازی روان و مهیج بازیگران خود لحظات بسیار شاد و مفرحی را برای مخاطبان رقم میزند. شهابالدین حسینپور هنرآموز کانون هنری حمید سمندریان و دانشآموخته کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر و معماری است. وی افزون بر کارگردانی و نویسندگی دستی هم در کار بازیگری، اجرا و تولید در تئاتر دارد و موسس گروه تئاتری پارکینگ است. در این خصوص گفتوگویی را با این هنرمند که کارگردانی نمایشهایی چون «آهو»، «زنی پشت در»، «نهر فیروزآباد»، «بر پهنه دریا»، «دو مرد و دو رن در آکواریوم»، «بداههگویی آلما»، «هفت سنگ»، «کوپه۴۶»، «کسی دلش برای شما تنگ نشده»، «معرکه در معرکه»، «هفت خان»، «بیوههای غمگین سالار جنگ»، «یک زندگی بهتر»، «طپانچه خانم» و ... را در کارنامه هنری خود دارد و موفق شده در جشنوارههای معتبر ملی و بینالمللی تئاتری حضوری درخشان داشته باشد، انجام دادیم که در ادامه میآید.
داستان نمایش «سرآشپز پیشنهاد میکند» برگرفته از داستان «ضحاک ماربهدوش شاهنامه» است، این متن چه پتانسیلی داشت که باعث شد آن را برای جشنواره تئاتر فجر انتخاب کنید؟
حسینیپور: این نمایش البته برای جشنواره بینالمللی تئاتر فجر امسال تولید نشده بود، بلکه برای جشنواره بینالمللی تئاتر آیینی سنتی کشور و در سال 91 حاضر شده بود و بهعنوان یکی از کارهای تحسینشده این جشنواره معرفی شد. همچنین این نمایش پرفروشترین نمایش سال در تماشاخانه سنگلج شد اما اینکه چگونه به جشنواره فجر امسال آمدیم، ادارهکل انجمن هنرهای نمایشی کشور از گروه برای حضور در جشنواره استانی فجر دعوت کرد و ما هم این نمایش را به بوشهر آوردیم.
نمایش «سرآشپز پیشنهاد میکند» در چه ژانری اجرا میشود؟
حسینپور: در واقع یک نمایش ترکیبی از نمایشهای آیینی-سنتی است، بهعنوان مثال در این نمایش اشارهای به تخت حوضی و سایهبازی داریم. ما در نمایش «سرآشپز پیشنهاد میکند» در واقع هم نگاه مدرنی به نمایشهای آیینی سنتی داریم و هم به قصه نمایش که پالوده قصه ضحاک شاهنامه است. در نهایت این نگاه مدرنی که به این نمایش داشتیم ژانر نمایش را گروتسک (طنز تلخ) کرد، چون نمایشهای نظیر تخت حوضی پایان شادی دارد، ما ادعا نمیکنیم که این نمایش پایانش شاد نیست اما نگاه مدرنی که به کار داشتیم، باعث شده که رسالت تلخی قصه به تماشاگر نیز منتقل شده و همچنین اندیشه پشت اثر هم کاملا در ذهن مخاطب بنشیند.
در این نمایش شما گریزی به گونههای نمایشی مثل تخت حوضی و سایهبازی داشتید که امروز در فضای تئاتری کشور کمرنگ شدهاند، هدفتان از این کار چه بود؟
حسینپور: این نمایش را به این دلیل برای این دوره جشنواره فجر امسال انتخاب کردم که متاسفانه نمایشهای آیینی-سنتی نظیر سیاهبازی، تخت حوضی و... کمکم با از دسترفتن اسطورههای بازی و کارگردانی این گونه نمایشها دارد به دست فراموشی سپرده میشود و یکی از دلایلی دیگری که بعد از اینکه «بیوههای غمگین» را با گلاب آدینه و «طپانچهخانم» را با فریبا متخصص کار کردم، دوباره این نمایش را احیا کردم این بود که مردم شهرهای مختلف ایران بدانند که تئاتر ملی ما در اصل چه بوده و واقعا حیف است که این نوع تئاتر اصیل و ریشهدار از بین برود.
بهعنوان کارگردانی که سالهاست خاک صحنه خورده و در تئاتر ایران حرفی برای گفتن دارد، در حال حاضر مهمترین دغدغه تئاتری شما چیست؟
حسینپور: چیزی که من از حمید سمندریان، استاد فقیدم یاد گرفتم، این بود که تولید تئاتر حتما نیاز به یک آسیبشناسی جامعه دارد، یعنی اینطور نیست که حالا من از هر متنی خوشم آمد، بیایم آن را کار کنم. بلکه باید روی انتخاب موضوع اندیشه و تفکر کنم و ببینم اگر این قصه را برای نمایشم میخواهم انتخاب کنم چه چیزی را به مردم انتقال میدهد؟ اصلا دغدغه امروز آنها چیست و به چه چیزی فکر میکنند؟! بنابراین لازم است که در انتخاب موضوع نیازسنجی بشود تا مردم با دیدن این قصه به هیجان بیایند و به فکر بیفتند. اصلا نباید در تئاتر بهدنبال این باشیم که پولی بگیریم و فضایی را برای مخاطبان تئاتر ترسیم کنیم، متاسفانه این اتفاق خیلی بهتازگی در تئاتر ایران پیش میآید و از آنجایی هم که هنوز تئاتر در سبد خانوار ایرانی جا نگرفته، آنها وقتی تئاترهای اینچنینی را که بیهدف تولید شده، میبینند، باعث میشود که دیگر به تماشای تئاتر بیرغبت بشوند و در نتیجه به سوی جنگهای شادی کشیده میشوند که این امر چندان خوشایند نیست. بنابراین من در تولید کارهایم بیشتر موضوعاتی را انتخاب میکنم که قصه روز جامعه باشد و گوشهای از دردهای اجتماع را ترسیم کند، حتی یک نفر هم با دیدن این نمایش متاثر شود، برای من کفایت میکند. در واقع اینکه نمایش تولیدی من نقد درستی از احوال جامعه و پند مفیدی داشته باشد و مخاطب آن را درک کند و به خانه ببرد و به آن فکر کند، کافی است اما مهمترین دغدغه امروز من در حوزه تئاتر بحث مدیریت آن، نیازهای سختافزاری و اقتصاد و تبلیغات تئاتر است (که بهتازگی مدیریت سامانه فروش بلیت تیک 8 را بر عهده گرفتهام و امیدوارم که بتوانم در این زمینه کارساز باشیم). خیلی برای من مهم است که بهدرستی به مسائل اقتصادی تئاتر پرداخته شود. اینکه هنرمندان تئاتری امنیت شغلی داشته باشند و دیگر در پی شغل دومی نباشند. تبلیغات و اطلاعرسانی بهگونهای باشد که افرادی که علاقهمند هستند و افرادی را که قرار است به این هنر علاقهمند بشوند، بهموقع از اجراها باخبر سازد و در واقع تولیدکنندهها آسودهخاطر باشند که به فراخور تلاششان از مخاطبان بیشتری هم برخوردار خواهند بود. این دغدغههای امروز من است.
بهنظر شما مخاطب ایرانی بیشتر از کارهای کمیک و شاد استقبال میکند یا نمایشهای تراژدی؟
حسینپور: کاری که کیفیت، حرف و قصه درستی داشته باشد و برای مردم دغدغه ایجاد کند که لازمه آن دغدغهمند بودن خود صاحب اثر است، بدون شک با استقبال تماشگران روبهرو میشود اما متاسفانه امروز بهدلیل فرهنگسازی نادرست اغلب مردم جذب تئاترهای آزاد یا جُنگ شادی میشوند و فقط به دید سرگرمی به آن مینگرند، البته این بد نیست ولی تئاتر هم جزء سرگرمیهاست اما مردم باید این را هم یاد بگیرند که رسالت تئاتر ارائه یک مطلب است و این نیست که ما بیاییم کاری را ببینیم و بخندیم و برویم. حتما باید پشت این خندهها آموختهای به آموزههای مردم افزوده شود یا یاد موضوعی که مدتی است از حافظه آنها پاک شده، بیفتند، به خودشان بیایند و متاثر شوند. در مجموع مردم بیشتر کارهای کمدی را دوست دارند و متاسفانه کمدیکارهای ما هم بیشتر کمدی سخیف را روی صحنه میبرند. این اصلا خوشایند نیست ولی از طریق همین شناخت به این نتیجه رسیدم که کارهای تراژدی را هم میتوان به قالب کمدی یا گروتسک درآورد (اکثر کارهای هم من به همین شکل است)، چراکه مردم با دیدن این گونه کارها میخندند و لذت میبرند ولی در پس این خندهها هم یک گریه تلخی نهفته است که آنها را به خود میآورد و متوجه میکند که به یک درد بزرگ اجتماعی خندیدهاند. بههر حال کیفیت اثر را هم در جذب مخاطب نمیتوان نادیده گرفت، چراکه ما نمایشهای تراژدی موفقی داریم که به روی صحنه میروند و مردم آنها را هم دوست دارند.
چگونه میتوان کارهای طولانی را با توجه با اینکه مردم ایران معمولا مردمی کمحوصله هستند، به کاری جذاب و قابل تحمل برای تماشاگران تبدیل کرد؟
حسینپور: من چه در کارهایی مثل «بیوههای غمگین سالار جنگ» -که البته این مژده را به بوشهریهای عزیز بدهم به احتمال زیاد به همراه گلاب آدینه برای اجرای عموم این نمایش بهزودی به بوشهر میآییم- چه «طپانچهخانم» (که هشت تندیس جشنواره بینالمللی تئاتر فجر سال گذشته را گرفته است) و چه «یک زندگی بهتر» -که اولین کار تراژدی من است- هنوز روی صحنه نرفته است و سال آینده انشاءاالله اجرا میشود، همه این آثار برای اولین بار که در جشنواره اجرا شدند و با وجود اینکه جایزه هم گرفتند ولی ما بعد از جشنواره نشستیم و کارها را بررسی کردیم و متوجه شدیم که زمان کارها کمی طولانی است، صرفا نه بهخاطر اینکه مخاطبان خسته نشود، بلکه بهاین سبب که آنها بهتر و راحتتر قصه را دریافت کنند، پرگوییها را کمتر کردیم هر چند این هم کار درستی است اما امروزه برای قابل تحمل کردن کارهای طولانی عنصری به نام «دراماتوژ» را وارد میکنند که در اجرا و متن به نویسنده و کارگردان اثر کمک میکند. البته در نمایشهای طولانیمدت این خیلی مهم است که حتی اگر صد دقیقه هم باشد همه چیز بجا باشد و در آن پرگویی نباشد، یعنی من بازیگر هر لحظه در اثر از خودم این سوال را بکنم که چرا دارم این دیالوگ را میگویم؟! به چی فکر میکنم... تمام این سوالات باعث میشود که قسمتهای هرز که اضافیگویی دارند، شناسایی و حذف شوند. قسمتهایی هم که باقی میماند باید دارای ریتم و تمپو باشد، یعنی عناصر اجرای تئاتر اعم از بازیگر، کارگردان و ... مواظب باشند که ریتم و ضرباهنگ نمایش از بین نرود و زنده باشد، انرژی بازیگران پیوسته حفظ شود. در تئاتر حس هیچوقت قطع نمیشود بلکه مثل انرژی از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود. در حال حاضر یکی از نقاط ضعف تئاترهایمان این است که وقتی بازیگری دیالوگش تمام میشود و نوبت بازیگر مقابلش میشود، حسش را از دست میدهد و منتظر میماند تا دیالوگ بعدیاش شروع شود این قطعی حس باعث میشود که تماشاگر خسته شود، بنابراین در کارهای طولانی همواره باید ریتم، انرژی و حس مستمر ادامه پیدا کند تا تماشاگر از کار لذت ببرد.
از اینکه به بوشهر آمدید و در این شهر به اجرا پرداختید چه احساسی دارید؟
حسینپور: خیلی خوشحال هستم که در شهر زیبایی چون بوشهر به روی صحنه رفتیم؛ امیدوارم تئاتر بوشهر پویاتر از پیش به حیات خود ادامه بدهد و درخشان ظاهر شود، چراکه بوشهر دارای استعدادها و امکانات فوقالعادهای است. امیدوارم این تبادل فرهنگی در حوزه تئاتر کشور اتفاق بیفتد و همانگونه که آنها میزبان ما در بوشهر بودند، ما هم بتوانیم میزبان آن در تهران باشیم. اگر این تبادل فرهنگی و مرکززدایی تئاتر اتفاق بیفتد و واقعا شعار «تئاتر برای همه» محقق شود، همه بهصورت یکسان از این حق برخوردار میشوند و خوشحال هستم که امسال از طریق جشنواره بینالمللی تئاتر فجر این شعار در استانها محقق شده، چراکه این تبادل فرهنگی باعث میشود دو طرف از یکدیگر بیاموزند.