bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۹۶۳
تاریخ انتشار: ۴۱ : ۱۰ - ۲۵ شهريور ۱۳۹۴
روزنامه بامدادجنوب بررسی می‌کند؛
البته این رئیس کمیسیون نمی‌گوید چرا در طول هشت سال دورانی که او و دوستانش در راس هرم قدرت کشور بودند و صدها میلیارد دلار پول بی‌زبان دستشان بود، نتوانستند این ایده‌های شگرف را عملیاتی کنند و امروز دوباره برای آن نقشه می‌کشند.

بامدادجنوب - صادق راستگو: برجام، توافق هسته‌ای وین، ادامه مذاکرات و ورود هیئت‌های اقتصادی خارجی به کشور، همه و همه بیانگر یک نکته واحد هستند و آن هم اینکه اتفاق مهمی در کشور در حال روی دادن است اما به‌نظر می‌رسد عده‌ای نمی‌خواهند آن را باور کنند و یا از اینکه می‌بینند رقبایشان این بار را بر دوش می‌کشند، اندکی سختشان است و به هر طریقی بر آن هستند تا مانع از این اتفاق شوند.

آنچه از فضای سیاسی و رسانه‌ای کشور بر می‌آید این است که پس از مخالفت پایداری‌چی‌ها و اصولگراها با توافقنامه وین که برد بزرگ ملت و باخت چشمگیر آنها بود، اکنون به سمت دیگری در حال حرکت هستیم و آن هم زیر سوال بردن سفر مقامات کشورهای مختلف به‌خصوص اروپایی‌ها به تهران برای مبادلات اقتصادی و تجاری است. بر کسی پوشیده نیست که غربی‌ها با اصول، ساختار، اهداف و مرام اسلام سیاسی که در ایران حاکم است مخالف هستند و همراهی‌ آنها با ایران نیز نه از سر اختیار که امروز به دلیل اجبار است. اگر محاصره اقتصادی و تحریم‌های صورت گرفته برای ایران ضرر داشت، برای اروپایی‌ها نیز سود چندانی نداشت و بخشی از اقتصاد آنها در نبود مبادلات نابود شد و بازارهای جایگزین نیز برای محصولات تولیدی آنها و نفت و کالاهای مصرفی ما مانند فرش، خشکبار، میوه و .... پیدا نشد.

همه می‌دانند که ساخت و ساز اقتصاد جهانی امروز بر پایه تکنولوژی‌های پیشرفته‌ای استوار است که هزینه انتقال آنها بسیار سنگین بوده و نگهداری این تکنولوژی‌ها نیز به آسانی امکان‌پذیر نیست. اگر بخواهیم اعترافی ساده داشته باشیم، باید بر این نکته تاکید کنیم که تحریم‌ها در بسیاری از موارد اقتصاد کشور را به دلیل نبود مدیریت صحیح و دلسوز به قهقرا برد و عملاً ضررهای بسیاری برای کشور در پی داشت که البته کشوری با افکار و تاثیرگذاری ایران باید این هزینه‌ها را داده و آن بپذیرد.

اما آیا واقعا باید این هزینه‌ دادن‌ها تا همیشه ادامه داشته باشد؟ این سوالی است که مردم ایران پس از صبری راهبردی که بیش از 10 طول کشید، از خود می‌پرسند اینکه آیا همچنان باید سختی‌ها را تحمل کرد و چوب بی‌مبالاتی، بی‌مدیریتی و خوش‌خیالی عده‌ای را خورد که چون نفسشان از جای گرم بلند می‌شود، باید همه چیز به کامشان باشد؟ شعاری که هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد و هم چرخ اقتصاد کشور در خردادماه 92 توسط حسن روحانی سر داده شد تا مردم هر دو را بخواهند، برای چرخیدن چرخ اقتصاد کشور به سرمایه، تکنولوژی و بازار نیاز است، ما آخری را داریم، اما در نبود دو فاکتور اولیه، بودن سومی یعنی وارد کردن شش تن الاغ یا 10 تن بیل و کلنگ و ملاغه.

در طول چند هفته گذشته ورود هیئت‌های مختلف اقتصادی، سیاسی و تجاری اروپایی و آسیایی به کشور و دیدار آنها با مقامات عالیه کشور، به‌نظر می‌رسد با حسادت رقبای سیاسی دولت مواجه شده است. این رقبا که از حسادت به مخالفت رسیده‌اند، اکنون هر اتفاقی که به‌نفع مردم باشد را با لطایف‌الحیل چون به‌ضرر جریانشان است، بر خلاف مصالح ملی جلوه می‌دهند. کافی است نگاهی به دیدگاه‌های مطرح شده توسط افراد منتسب به این جریان در سطوح مختلف کنید تا متوجه این مساله شوید. از آن امام جمعه که می‌گوید کاهش ارزش پول ملی به‌دلیل حضور مقامات غربی است تا آن فردی که مدعی است سرمایه خارجی مک‌دونالد می‌آورد،‌ نه مک‌دانل!!! در این میان این سوال مطرح می‌شود وقتی که دلار 1150 تومانی به ناگهان 3450 تومان شد، کدام مسوول اروپایی در ایران حضور داشت که حالا بخواهد حضور آنها باعث گرانی ارز شود؟

آنچه مشخص است، سیاست این جریان برای فراری دادن سرمایه‌گذاران و بدبین کردن طرف‌های ایرانی نسبت به این مساله است. روز گذشته خبرگزاری فارس در گزارشی به نقل از رئیس کمیسیون صنعت و معدن مجمع عالی بسیج، از مدل جدید استعمار با ورود سرمایه خبر می‌دهد. روستاآزاد می‌گوید: « 37 سال است که در مسیر اقتصاد مقاومتی حرکت می‌کنیم، بنابراین فرهنگ، سیاست بین‌الملل و اقتصاد با چالش‌های بین‌المللی و داخلی مواجه بوده که آنها را پشت سر گذاشتیم، البته می‌توانستیم با مدیریت بهتر این چالش‌ها را پشت سر بگذاریم.» این خبرگزاری در ادامه گزارش خود آورده است: « وی با اشاره به اینکه باید با تکیه بر توان داخلی تحریم‌ها را خنثی می‌کردیم،گفت: نقش سرمایه‌گذاری خارجی در ورود تکنولوژی خارجی را باید در کنار همدیگر ببینیم تا بتوانیم ظرفیت‌هایی داخلی را نیز تقویت کنیم. پس طبیعی است که با تکیه بر ظرفیت داخلی و حمایت از بنگاه‌های خصوصی و دانش ایرانی می‌توانیم به رشد و توسعه کشور امیدوار باشیم.»

البته این رئیس کمیسیون نمی‌گوید چرا در طول هشت سال دورانی که او و دوستانش در راس هرم قدرت کشور بودند و صدها میلیارد دلار پول بی‌زبان دستشان بود، نتوانستند این ایده‌های شگرف را عملیاتی کنند و امروز دوباره برای آن نقشه می‌کشند.

در همین روز این خبرگزاری در گزارشی دیگر که خبر اول صفحه انرژی آن شده است، یک گفت‌وگوی ساده میان وزارت نفت و یک شرکت فرانسوی را آن اندازه برجسته می‌کند که در عنوان خبری خود می‌آورد: «پیشنهاد گازی فرانسوی‌ها به ایران قابل اتکا نیست» اما این پیشنهاد گازی که به نوشته فارس، برای ایران قابل اتکا نیست، واقعاً چیست؟

به نقل از معاون شرکت نفت «پیشنهاد شرکت فرانسوی برای تولید گاز مایع طبیعی LNG از گاز مشعل در میدان نفتی فروزان هنوز به نقطه‌ای نرسیده است که بتوان به آن اتکا کرد و فقط مباحث پایه‌ای درباره آن در جریان است.» آیا این پیشنهاد آن اندازه ارزش دارد که این همه برجسته شود؟ در فروزان آنچه بیش از همه مهم است برداشت 450هزار بشکه‌ای عربستان و 20 هزار بشکه‌ای ایران است که در دولت مهرورز به دلیل تحریم‌ها حتی همین میزان هم دیگر قابل استحصال نیست.

این خبرگزاری برای آنکه کار را تمام کند، یک واقعیت اقتصادی که در همه کشورها و همه معاملات اقتصادی وجود دارد را باز هم برجسته می‌کند و به نقل از مدیر یک شرکت خصوصی می‌نویسد: « مشکلات زیادی در مذاکره با شرکت‌های خارجی در پساتحریم داریم.» حالا باید دید مدیرعامل شرکت صادرات تجهیزات و خدمات آب و برق ایران (صانیر) واقعا چه گفته است که این خبرگزاری آن را اینگونه و با این تیتر خبری برجسته می‌کند: «در مذاکرات پساتحریم با شرکت و هیات‌های خارجی، بی‌برنامگی و عدم انسجام بیشتری را شاهد هستیم.» بهمن صالحی در ادامه «با اشاره به ظرفیت‌ها و توانمندهای شرکت‌های ایرانی در عرصه‌های مختلف اقتصادی، گفت: نباید به گونه‌ای عمل کرد که هیات‌های مذاکره‌کننده احساس کنند در شرایط بی برنامگی بسر می‌بریم.»

این نوشته را به‌قضاوت خوانندگان می‌گذاریم تا کلاه خود را قاضی کنند که چگونه رسانه‌ها و چهره‌های وابسته به جریان اصولگرا در تلاش هستند تا قلب واقعیت کرده و با نعل وارونه زدن و حتی زدن تیترها و عناوین آنچنانی در راستای منافع دشمنان کشور حرکت کنند. در دوره قبل، اگر یک مرغداری افتتاح می‌شد، از آن به‌عنوان تلاش فرزندان ایران‌زمین یاد می‌شد و رئیس آن دولت در جلسات مختلف از سرمایه‌گذاری‌هایی عجیب و غریب خارجی‌ها می‌گفت که هیچ وقت رنگ واقعیت به خود نگرفت، اما رادیو و تلویزیون تحت مدیریت آقای ضرغامی چنان این مسائل را واقعی جلوه داد که تنها پس از رفتن آن دولت کریمه بود که همه متوجه شدند اقتصاد کشور سالانه رشد شش درصد منفی داشته است.

حالا نوبت استان ماست، استانی که پیوندی سخت با تکنولوژی روز دنیا در حوزه هسته‌ای، دریا، شیلات، نفت، گاز و پتروشیمی و صنایع وابسته دارد و بسیاری از جوانان آن در طول یک دهه گذشته به دلیل نبود تکنولوژی و سرمایه کافی!!!! شغل خود را از دست دادند و عده زیادی از آنها نیز به خارج از کشور مهاجرت کرده‌اند. ترس از این است که فردا یکی دو نفر را از تهران به استان دعوت کنند و در مساجد – محل نماز و عبادت مومنان – از حرام بودن سرمایه‌گذاری خارجی بگویند شاید از این طریق بتوانند دولت را بر زمین بزنند و مردم را ناامید کرده شاید حاصل آن را در هفتم اسفند یا شاید هم خرداد 96 درو کردند، با این وجود، حمایت‌های رهبر انقلاب از یک‌سو و اراده دولت که رای مردم پشتیبان آن است بر این قرار گرفته است که چرخ اقتصاد کشور و همز‌مان با آن چرخ سانتریفیوژها با هم بچرخد و در این مسیر آنکه بیش از همه آسیب می‌بیند، خود کلوخ‌انداز است.

نام:
ایمیل:
* نظر: