بامداد جنوب:
این روزها اخبار دور از انتظاری درباره تحولات داخلی عربستان سعودی و روابط خارجی آن شنیده میشود که پیش از این برای افکار عمومی که عادت به خبرهایی از مراسم رقص شمشیر و سفرهای تشریفاتی و پرهزینه خاندان سعودی در عکسهایی با عینکهای آفتابی داشتند، نامانوس است. ضمن اینکه اقدامات شتابزده در ساختار داخلی تحت عنوان اصلاحات و رفتارهای خارج از عرف دیپلماتیک نسبت به شرکای سیاسی منطقهای ناخودآگاه ارتباطی را بین این دو برقرار میسازد.
مرور تاریخچه تحولات چند دهه گذشته این کشور بهخصوص در مقاطعی که مقامات سعودی دست به اقداماتی جهت اصلاحات زدهاند، نشان میدهد جنس اقدامات در حال انجام از گذشته متفاوت بهنظر میرسد. همین موضوع باعث شده حتی متحدان عربستان نیز جانب احتیاط را در موضعگیریها رعایت کنند و تصمیمها را در اتاق انتظار نگه دارند. محمدبن سلمان بهعنوان نماینده نسل جوان سعودیها که بهنظر میرسد اکنون زمام امور را در دست دارد، بهدلیل نبود گردش نخبگان در ساختار آریستوکراتیک وراثتی سعودی به مدت چند دهه که فرصت ارتقا در ساختار حکومتی را نداشته و ناگهان در صدر تصمیمگیریهای سرنوشتساز قرار گرفته، تواناییها و ناتواناییهای آن نیز برای جهان تقریبا در پرده ابهام قرار دارد. به این ترتیب در عربستان با یک معادله دو مجهولی روبهرو هستیم که یک سوی آن محمدبن سلمان بهعنوان نماینده نسل تازهای که دنبال تغییر هستند قرار دارد و سوی دیگر ساختار سیاسی کهنه و محافظهکاری که معلوم نیست تا کجا توان تحمل تغییرات را خواهد داشت. رفتارهای شاهزادگان سالخورده پیشین از یک الگوی شناخته شده پیروی میکرد و تقریبا قابل پیشبینی بود. آن الگو ترکیبی از محافظهکاری، سنجش هزینه - فایده تصمیمات، درونگرایی و حفظ میراث آلسعود بود.
اما اکنون این الگو در نسل جدیدی که در مناصب عربستان در حال پا گرفتن هستند، دگرگون شده و جای خود را به اقدامات شتابزده داده است. طبیعتا مواجهه با چنین وضعیت جدیدی نیازمند سازوکارهای تازهای است. ولیعهد ۳۲ ساله عربستان چندی پیش اسلام معتدل و ریشه کن کردن همه بقایای افراطگرایی در آیندهای نزدیک را مطرح کرد. این چنین وضعیتی هم متضمن تهدیدهای ناشناختهای است که اگر دقت لازم لحاظ نگردد، میتواند منجر به پیامدهای ناخواسته و خسارتباری شود و در عین حال چنین وضعیتی ممکن است موجد فرصتهایی برای سایر بازیگران منطقهای و فرامنطقهای باشد. به لحاظ داخلی، آنچه که اکنون تحت عنوان اصلاحات در عربستان در حال انجام است، از حدود چهار دهه پیش در مقاطع مختلف در واکنش به حوادث داخلی یا خارجی به شکل محدود وجود داشته و مخرج مشترک همه آنها دو ویژگی واکنشی بودن و حفظ بقای سلطنت در برابر مطالبات داخلی از یک سو و فشارهای خارجی از طرف دیگر بوده است. اگرچه از سالهای 2003 به بعد مهمترین مطالباتی که عموما طی عریضهنویسیها به ملک عبدالله منتقل میشد، ضرورت برداشتن گامهایی به سوی تاسیس حکومت مشروطه بر اساس نهادهای منتخب، تفکیک قوا، آزادی بیان و پایان بخشیدن به تبعیض علیه اقلیت شیعه بود. ضمنا شفافیت بیشتر در امور مالی کشور و تهیه اطلاعات دقیق و تفصیلی از منابع درآمدی و هزینههای عمومی نیز از دیگر مطالبات گروههای اصلاحطلب بوده است اما آنچه که تاکنون در نتیجه اصلاحات به دست آمده پاسخگوی مطالبات مطرح شده نبوده است. حال باید دید آیا اصلاحات شتابزده فعلی درصدد جامه عمل پوشاندن به مطالبات گفته شده جامعه عربستان است و یا اینکه پاشنه امور همچنان بر حفظ بقای سلطنت با ظواهری تازه خواهد چرخید. برای پیشبینی احتمال موفقیت اصلاحات پر سر و صدای کنونی نیز باید در نظر داشت ریاض برای برداشتن گامهای اساسی به سوی اصلاحات با موانعی روبهروست. اهم این موانع عبارتند از نخست مخالفت نهادهای مذهبی با تغییرات وسیع سیاسی، چون تصور بر این است اصلاحات جدی منجر به تضعیف توافق و تکصدایی عقاید وهابیت خواهد شد و دوم اقتصاد تک محصولی و اتکا به درآمدهای نفتی و نهایتا وابستگی به حمایتهای سیاسی و نظامی خارجی.
با این حال گفته میشود بنسلمان طی اقدامی بیسابقه تعدادی از روحانیهای تندرو و همچنین شاهزادگان و سرمایهداران عربستانی را به اتهام فساد مالی بازداشت کرده است. بازداشت شاهزادگان در زمانی انجام شد که فقط چند ساعت از فرمان تشکیل کمیته مبارزه با فساد از سوی ملک سلمان گذشته و هنوز کمیته شروع بهکار نکرده بود و همین موضوع شائبه تسویه حسابهای سیاسی و حذف رقبا را ایجاد کرده است. همچنین هنوز معلوم نیست مقابله با گروههای متنفذ مذهبی که اکنون با بازداشت برخی روحانیون شروع شده، چه پیامدهایی برای این کشور داشته باشد اما از منظر روابط منطقهای، بهنظر میرسد الگوی رفتاری پیشبینیناپذیری و اقدامات با خطرپذیری بالا که در داخل در حال اجراست، بر روابط خارجی نیز سایه انداخته است. استعفای سعد حریری، نخستوزیر لبنان از ریاض که اقدامی بیسابقه در عرف دیپلماتیک است و همچنین اخباری که از حصر خانگی عبدربه منصورهادی، رئیسجمهور مستعفی یمن و متحد عربستان در جنگ با این کشور و عدم اجازه خروج او از عربستان وجود دارد، نشان از نوعی قالبشکنی در سیاستهای شناخته شده سعودیها و هم هنجارشکنی در روابط دیپلماتیک دارد و بر اساس قواعد شناخته شده دیپلماتیک نمیتوان هزینه فایدههای اینگونه اقدامات نوظهور را ارزیابی کرد.
روی همرفته در ارزیابی آینده اصلاحات در عربستان، کشوری که بهدلیل وجود حکومت متمرکز و نبود آزادیهای مدنی، فاقد رسانههای آزاد بوده و از اتفاقاتی که در قصرهای شاهزادگان و جلسات تصمیمگیریهای حکومتی میافتد، گردش اطلاعات دقیقی وجود ندارد، ایجاد فضای ابهام و رازآلودی است که معمولا با گمانهزنیهای بعضا ضد و نقیض از سوی تحلیلگران و ناظران همراه است. حتی برخی آگاهان به مسائل عربستان نسبت به اصلاحات آغاز شده در این کشور ابراز خوشبینی کرده و آن را ناشی از بهکارگیری تجربه انقلابها و اصلاحات انجام شده در دیگر کشورها از سوی مقامات سعودی میدانند. از این جهت بهنظر میرسد با توجه به فقدان اطلاعات دقیق از مناسبات موجود در حاکمیت و همچنین لایههای اجتماعی و سیاسی عربستان و بهخصوص عدم پیمایش علمی از میزان اثرگذاری طبقه تحصیلکرده و تکنوکرات که عموما تحصیلکردگان غرب هستند، نیروهای ناشناختهای در لایههای اجتماعی و سیاسی این کشور ممکن است وجود داشته باشند که بهدلیل فضای تکصدایی و مطالبات متراکم شده، پس از باز شدن فضا بهصورت ناگهانی بروز یابند. به همین دلیل عربستان و آینده اصلاحات در این کشور چندان قابل پیشبینی نیست اما آنچه که برای ایران اهمیت دارد، رویکردهای تهران نسبت به فصل جدید رفتاری عربستان نمیتواند مبتنی بر الگوهای سابق باشد. این وضعیت یادآور سخنان اخیر دکتر محمدجواد ظریف به مناسبت روز معلم در دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه است که اظهار کرد: مهمترین چالش امروز در روابط بینالملل چالش تغییر و تحول است و در واقع نامشخص بودن شرایط و غیرقابل پیشبینی بودن آن است.
از این جهت سیاست خارجی ایران در منطقه که عربستان به بازیگری تاثیرگذار اما در عین حال غیرقابل پیشبینی در آن تبدیل شده، نیازمند بازنگری اساسی است. اقداماتی که این روزها در عربستان رخ میدهد، به حدی شتاب زده مینماید که بهنظر میرسد تصمیمگیران هزینه فایده آن را بررسی نکردهاند. در واقع برخلاف الگوهای محافظه کارانه نسل سالخورده، اکنون الگویی از خطرپذیری بالا و جسارت در رفتارها دیده میشود که تاکنون بیسابقه بوده و حتی میتواند نه فقط برای کشورهای منطقه، بلکه برای خود عربستان هم خسارتبار باشد. امروز عربستان در منطقه بازیگری غیرقابل پیشبینی است و معلوم نیست وارد یک بازی هوشمندانه شده و یا اقداماتی نابخردانه که میتواند دیگران را هم در گرداب خود فروکشد.