bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۴۴۴
تاریخ انتشار: ۵۵ : ۱۵ - ۱۷ مهر ۱۳۹۴
یک دهه پیش به بهانه‌های مختلف ارتش ایالات متحده راهی خاورمیانه شد و دو جنگ مرگبار را بنا نهاد؛ نبردهای خونینی که نه تنها دستاوردی برای این کشور نداشت، حتی چهره ابر‌قدرتی کاخ سفید را هم خدشه‌دار کرد.
بامدادجنوب- سید علی موسوی: یک دهه پیش به بهانه‌های مختلف ارتش ایالات متحده راهی خاورمیانه شد و دو جنگ مرگبار را بنا نهاد؛ نبردهای خونینی که نه تنها دستاوردی برای این کشور نداشت، حتی چهره ابر‌قدرتی کاخ سفید را هم خدشه‌دار کرد.

ولی مقامات واشنگتن گفته بودند در عراق و افغانستان پیروز شده‌‌اند، زیرا ارتشی قدرتمند و کارآزموده در این کشورها بنا نهاده‌اند که پس از رفتنشان تردیدی در ثبات کشورهای یاد شده نخواهند داشت. حال آیا ایالات متحده درست می‌گفت؟ آیا غریبه‌های ناآشنا سرزمین خاورمیانه را به‌درستی شناخته بودند؟

20 روز پیش طالبان شهر قندوز را تصرف کرد و نیروهای دفاعی افغانی آموزش دیده از سوی ایالات متحده به سادگی از هم پاشید. دو روز قبل از این حمله گزارش داده شد که شورشیان آموزش دیده از طرف ایالات متحده در سوریه تجهیزات و سلاح‌های خود را به گروهی وابسته به القاعده تسلیم کرده‌اند. یک هفته قبل از این اتفاق ژنرال لئود آستین، رئیس مرکز فرماندهی ایالات متحده به کنگره گفته بود که تنها پنج یا شش نفر از نیروهایی که میلیون‌ها دلار صرف آموزش آنها شد، در مبارزه با کسانی که ما می‌خواستیم واقعا شرکت داشتند. در عراق هم وضع چندان بهتر نبود.

 در ماه می نیروهای آموزش دیده ایالات متحده از رمادی گریختند و آن را به داعش تحویل دادند. در سال 2014 نیز هنگامی که شبه نظامیان داعش به موصل وارد شدند، نیروهای عراقی از هم پاشیدند. در این عکس‌العمل‌ها الگویی قابل مشاهده است. ایالات متحده میلیاردها دلار صرف آموزش و تجهیز نیروهایی کرده است که با شروع حمله فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند.

در هفته‌های آتی باید منتظر شنیدن روایت‌های متفاوتی از دلایل این شکست‌ها از سوی احزاب ایالات متحده باشیم و در واقع سیاست خارجی رئیس‌جمهور آینده امریکا تحت تاثیر این خوانش‌ها قرار خواهد گرفت. جمهوری‌خواهان احتمالا خواهند گفت که ما می‌دانستیم چنین اتفاقی می‌افتد و هیچ‌وقت نمی‌توان به نیروهای خارجی اعتماد کرد. فرقی نمی‌کند که چه مقدار برای آموزش و تجهیز نیروهای خارجی هزینه کنیم، اگر نیروهای خودمان در کنار آنها نباشند، آنها یا به دشمن می‌پیوندند و یا به دلایل مختلف از جنگیدن امتناع می‌کنند.

 برخی از غربی‌ها می‌گویند، اوباما به هیچ وجه نباید در اواخر سال 2011 نیروهای ایالات متحده را از عراق خارج می‌کرد و نباید به ارتش عراق اعتماد می‌کرد. اوباما نباید نیروهای نظامی ایالات متحده را از افغانستان خارج می‌کرد. حتی تندروهای کاخ سفید می‌گویند، ما باید در سوریه نیز نیروی زمینی خود را برای مبارزه می‌فرستادیم نه این‌که شورشیان میانه‌رو را آموزش دهیم که به جای ما بجنگند اما میانه‌رو ها و دموکرات‌ها خوانش کاملا متفاوتی از قضایا داشتند، آنها می‌گفتند درسی که به‌وضوح می‌توان از این شرایط گرفت، این است که ایالات متحده باید مداخله در امور دیگر کشورها را متوقف کند. مداخله نظامی برای بهبود امور و حل مشکلات دیگر کشورها رفتاری مستکبرانه است. ما صدها هزار نیرو به عراق و افغانستان اعزام کردیم و بهبودی در اوضاع حاصل نشد. 

اتکا به شرکای منطقه‌ای و نیروی هوایی نیز شکستی مفتضحانه بوده است. نیروهایی که ایالات متحده آموزش داده است یا از جنگیدن امتناع می‌کنند و یا علیه مردمی که بنا بوده است از آنها محافظت کنند شورش می‌کنند. مداخله نظامی ایالات متحده در کشورهای دیگر هیچ‌گاه نتیجه نداشته است و تنها وضع را بدتر کرده است. از طرفی جمهوری‌خواهان با دادن چنین پیام‌هایی می‌خواهند کنگره بفهمد کاهش بودجه دفاعی حماقت است. اگر در ارتش سرمایه گذاری دوباره نکنیم و اگر با نیروهای خودمان برای رسیدن به اهداف خارجیمان عزم خود را جزم نکنیم، دشمنان و رقیبان منافع ما را در سراسر دنیا با موفقیت به چالش می‌کشند. ا‌ز سوی دیگر دموکرات‌ها خواسته دیگری دارند، آنها می‌گویند میلیاردها دلاری که ما در عراق، افغانستان و سوریه هدر داده‌ایم به بهای از دست دادن سرمایه دیپلماسی و بازسازی اقتصاد درگیر بحران خودمان تمام شده است.
اما چرا امریکایی‌ها شکست خورده‌اند؟

 ایالات متحده بیش از مجموع بودجه نظامی 15 کشور قدرتمند نظامی جهان، در بخش دفاع هزینه می‌کند و وقت آن رسیده است که به‌جای ارتش روی آموزش، سلامت، زیرساخت‌ها و دیگر مسائل داخلی سرمایه‌گذاری کند. با این همه، درس واقعی که از شکست‌های اخیر در عراق، افغانستان و سوریه می‌توان گرفت کمی پیچیده‌تر است. در اینجا تنها به مهم‌ترین دلایلی که می‌تواند عامل شکست نیروهای آموزش دیده و مجهز شده از سوی ایالات متحده باشد، اشاره می‌کنیم.

مردم برای آنچه که خود باور دارند می‌جنگند و تنها وقتی برای منافع دیگری می‌جنگند که نبرد بی‌خطر و سودآور باشد اما هنگامی که صحبت از فشار و اجبار باشد، احتمال این‌که یک عراقی سنی برای حفظ خانواده‌اش با داعش معامله بهتری انجام دهد وجود دارد. دلیلی وجود ندارد که یک سرباز هزاره‌ای افغان اهل بدخشان برای دفاع از شهر قندوز که تحت تسلط قوم پشتون قرار دارد، در مقابل پشتون‌های طالبان جان خود را به خطر بیندازد. هنگامی که نیروهای امریکایی به عملیات در خارج از کشور فرستاده می‌شوند، وفاداری به کشور و اقدام نظامی حرفه‌ای نسبت به همه مسائل اولویت پیدا می‌کند. در مورد سربازان و نیروهای امریکایی نیز مساله در نظر گرفتن نفع شخصی صدق می‌کند اما به دلایلی نیروهای امریکایی متفرق نمی‌شوند و میدان جنگ را ترک نمی‌کنند. از جمله این دلایل تفاوت فاحش فرهنگی و زبان متفاوت آنها با مردم بومی میدان نبردشان است. تقریبا هیچ‌یک از نیروهای امریکایی اعزام شده به افغانستان و عراق از جنگ فرار نکرده‌اند اما از نظر روحی همگی شکست خورده به حساب می‌آیند.

برچسب ها: آمریکا ، ارتش ، عراق ، جنگ
نام:
ایمیل:
* نظر: