معماری علاوه بر اینکه خود دنیایی شگفتانگیز است، شگفتیهای زیادی نیز میآفریند. هم از محیط خود تاثیر پذیر است و هم بر دنیای پیرامون خود تاثیر گذار است، از طبیعت و انسانها تاثیر میگیرد و بر آنها نیز تاثیر میگذارد بطوریکه رابطه میان آنها همواره دو طرفه بوده است، از این رو است که معماری از اهمیت ویژهای برخوردار است. فضاها و محیطهای مختلف همیشه روح و روان آدمی را تحت تاثیر قرار میدهند و انسانها نیز از این محیطهای متفاوت با توج به درک و شعور خود، برداشتهای متفاوتی را دارند.
در زمینه تاثیرات معماری بر روح و روان محمد مهدی محمودی، عضو هیأت امنای انجمن مفاخر معماری ایران در یکی از مصاحبههای خود با میراث فرهنگی باشگاه خبرنگاران، در مورد ارتباط روح و روان با طراحیهای زیستی گفته است: « معماری دانشی است که معمار باید بیاموزد تا با طراحی محیط مصنوع به نحو مطلوب در روح و روان انسان تأثیر بگذارد، به دلیل ارتباط مستقیم فضای زیستی با روح و روان انسان، طراحی درست و مطلوب میتواند تأثیرات مثبت و طراحی نامناسب اثرات مخرب داشته و حتی بیتفاوتی و بیمعیاری در طراحی باعث دلمردگی انسان شود. تأثیر طراحی فضا بر انسان نسبت به عملکرد فضا متفاوت است، طراحی هر فضا با توجه به کاربری آن و قشر خاصی که از آن استفاده میکنند باید انجام گیرد، به طور مثال طراحی فضای مسکونی باید به نحوی باشد که حس آرامش را در ساکنین بوجود آورد و فضای مذهبی در طراحی باید القا کننده ارتباط معنوی بوده و فضای ورزشی، شادابی و سرزندگی و تحرک را ایجاد کند.
معیار آسایش بشر در فضا عملکرد و زمان استفاده از آن است، در واقع در هر فضا باید بر اساس نیاز و عملکرد مخاطب طراحی صورت بگیرد، به طور مثال معیار آسایش در بیمارستان کاملا متفاوت با مهد کودک است اما در همهی طراحیها، انسان وجه اشتراک است، چون تمام طراحیها برای انسان صورت میگیرد، پس توجه به نیازهای بشری همواره الزامی است. تأثیر طراحیهای ناهمگون بر روح و روان بشر با افزایش سن و افزایش آگاهی افراد کاهش مییابد. تأثیر مخرب طراحی نامناسب بر افراد با آگاهی زیاد، بسیار کمتر از اشخاص ناآگاه است. به طور مثال نماهای ناهماهنگ شهری برای مردم احساس دلمردگی ایجاد میکند که نمونهی آن را در برخی نقاط شهر تهران شاهد هستیم.
طراحی باید با زمان و نیاز بشر همسو باشد، طراح باید بر اساس نیاز جامعه و فرهنگ، خواستهی مخاطب را با علم خود ترکیب کند تا طراحی مطلوبی شود و از طرفی نباید صرفا طراحی بر پایه علم و بدون لحاظ کردن خواسته مخاطب به افراد تحمیل شود. همواره باید بهرهوری را بلندمدت مد نظر قرار داد، توجه به بهرهوری مادی زودرس میتواند مضرات بیشتری داشته باشد، یعنی طراحیهای اصولی و بعضا با هزینه بیشتر عمر ساختمان را افزایش و راحتی و آسایش بیشتر ساکنین را در درازمدت منجر میشود. بنابراین طراحی مناسب فضا با در نظر گرفتن عملکرد و مخاطب و اجرای اصولی و منطقی در آسایش روح و روان تأثیر زیادی دارد».
این اثرگذاریها از جنبههای وجودی معماری است که این علم را بسیار پر اهمیت میکند. اگر میخواهیم به این جنبه مهم با دقت بیشتری نگاه کنیم، کافی است در ایران یکی از معماریهای منطقهای آن را مورد مطالع قرار دهیم. به عنوان مثال اگر به معماری یزد توجه کنیم، متوجه تاثیرات آن بر ساکنان آن میشویم. در این شهر معماری درونگرا که برای فرار از گرما بهوجود آمده است، باعث شده است که این افراد نیز درونگرا شوند. و این فقط گوشهای از تاثیرات معماری بر افراد است.
این تفاوتها در میان کودکانی که در آپارتمانها زندگی میکنند با آنهایی که در خانههای ویلایی بزرگ شدهاند به وضوح دیده میشود، تفاوت در نوع روحیه، شخصیت، باور و نکات فراوان دیگهای که بسیار باید مورد توجه قرار گیرند. اینها همه نشان دهنده این است که چگونه معماری بر روحیات و شیوه زندگی آدمی تاثیر گذار بوده و هست. در این میان معماران باید به وظیفه مهم و خطیری که بر گردن دارند توجه داشته باشند. گسترده و عمق معماری بسیار بیشتراز آن چیزی است که در باور مردم کنونی ما جای دارد.