بامدادجنوب- الهام بروزی: چندی است هیاهوی مشکلات و افکار منفی ناشی از آن، روح مردمان این عصر را به انزوا کشانده است، انزوایی که خروج از آن هزینهبردار است؛ انزوایی که به روح آسیبهای فراوانی وارد و شخص را دچار تنشهای روحی روانی میکند. یکی از شیوههای رفع تنشهای روانی در بیماران و حتی غیر بیماران سرودن شعر و البته خواندن آن در جمع است که به آن «شعر درمانی» میگویند. در شعردرمانی فرد سعی میکند تمام احساسات و اندیشههای آزاردهنده خود را در قالب کلمات و به شکل شعر مطرح کند. در این شیوه فرد بهطور ناخودآگاه تمام اوصاف و رفتارها و علل ناکامیهای خود را که حالا مسبب بروز نشانههایی از بیماری روانی در او شده است، در قالب واژگان و از طریق توصیف و خیالپردازیهای آزادانه مطرح میکند. او میتواند فردی را توصیف کند و تمام گله و گذاریهای خود را از او بکند و شعرش را هم بدون رخ آمدن مشکلی در جمع بخواند. این شیوه، اثرگذاری غیر مستقیم دیگری هم دارد، شنیدن اشعاری که به این شیوه سروده شدهاند، کمکم به مخاطبان مورد رواندرمانی کمک میکند که چگونه خود را از بار غمها تخلیه و حتی چگونه با مشکلات خود برخورد کنند و چون در این شیوه فرد، شخص خاصی را بهعنوان مسبب ناراحتیاش معرفی نمیکند، بهطور قطع مشکلی هم گریبان اطرافیان بیمار را نمیگیرد.
در نهایت موزون بودن شعر نیز به کمک میآید و تلاش برای حفظ فرم و رعایت قافیه و بازی با کلمات برای زیباتر ساختن فضای ذهنی فرد، نوعی تعالی و بالندگی اندیشه را در او ایجاد میکند، او تمام حرفهایش را بدون آنکه مجبور باشد اعتراف کند که تجربیات تلخ خودش است، بدون آنکه مجبور باشد انگشت اتهام به سوی کسی که او را رنجانده نشانه رود، با صدای بلند و در جمع مطرح میکند و اینگونه خود را تخلیه میکند و به حس خوشایندی از سلامت روانی دست مییابد.
هدی خرمآبادی، استاد ادبیات فارسی در دانشگاههای بوشهر، در گفتوگو با بامداد جنوب گفت: محققان در سالهای اخیر تحقیقات گستردهای را درباره شعردرمانی آغاز کردهاند و به نتایج قابل توجه و مطلوبی هم در این زمینه دست یافتهاند. بهعنوان مثال، پژوهشگری تحقیق درباره عشقدرمانی روی دیوان حافظ را شروع کرده بود و به نتایج جالبی هم رسیده بود. به عبارتی شعردرمانی، عشقدرمانی و کتابدرمانی ترکیبهایی هستند که همچون یک ناجی برای برانگیختن عواطف، احساسات و شناسایی آنها به کار میرود.
وی در ادامه افزود: این فرایند تعاملی کمک میکند تا اشخاص بر اساس سطوح مختلف احساسی، عاطفی، شناختی و اجتماعی رشد و توسعه یابند و همچنین به برخی از نیازهای آنها پاسخ داده شود. از جمله فواید شعردرمانی آن است که در شعر درمانی فرد سعی میکند، تمام احساسات و اندیشههای آزاردهنده خود را در قالب کلمات و به شکل شعر مطرح کند و خود را از بار سنگین آن حالات و اندیشههای آزاد دهنده نجات دهد. در این شیوه فرد بهطور ناخودآگاه تمام اوصاف و رفتارها و علل ناکامیهای خود را که باعث بروز نشانههایی از ناراحتی در او شده است، در قالب واژگان و کلمات آنها را بیان میکند.
امروزه، شعردرماني «poetry therapy» يكي از شاخههاي هنر معناگرا شمرده ميشود. قدمت اين رشته، به بلنداي اولين سرودهها و آهنگهاي قبيلههاي بدوي در كنار آتش است. زماني كه شعر و آهنگ بهعنوان شفا و درمان براي بيماريهاي روح و جسم آدمي استفاده ميشد. در اسطورهها و افسانههاي يونان نيز، بارها به اين نكته اشاره شده است. در يكي از اين افسانهها، خداي دريا به يكي از فرزندانش، پابتوس، ميگويد: كلام، شفابخش بيماريهاي روحي است.
بهرهمندي از اين ايده، قدرت شفابخش كلام و آواز، براي نخستینبار در بيمارستان «پنسيلوانيا» در امريكا صورت گرفت. متخصصان اين بيمارستان، از شعردرماني براي درمان بيماران ذهني-روحي خود استفاده ميكردند. بنجامين فرانكلين يكي از متخصصان اين بيمارستان در سال ١٧٥١ از روشهاي درماني مانند شعرخواني، سرودن شعر و آوازخواني براي درمان بيماران خود استفاده ميكرد. او حتي آثار خلق شده بيماران خود را در نشريهاي در همان سال به چاپ ميرسانيد. بهرهمندي از ادبيات و شعر در درمان بيماريها به حدي پرفايده و جالب توجه بود كه روانشناسان صاحبنامي مانند فرويد، آدلر و يونگ نيز در مورد آن، بررسيها و تحقيقات مفصلي انجام دادند و مطالب بسياري را در مورد خواص و ويژگيهاي منحصربهفرد شعردرماني مكتوب كردهاند. فرويد در اينباره مينويسد: «افكار انسان چونان شعري است كه انسجام و نظم خود را از دست داده است و اين اشعار، ناشناختهها و نادانستههاي بسياري را نمايان خواهند كرد».
حسین سلیمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه خلیج فارس در رشته زبان و ادبیات فارسی نیز در گفتوگو با بامداد جنوب گفت: شعر بهدلیل اینکه در درون خود یک نوع موسیقی دارد، در درمان بیماریهای روحی روانی بهکار میرود. بحث شعردرمانی به این شکل است که بیمار با القای یکسری مطالب و مضامین سعی در بهبود خود دارد، بسیاری از پژشکان امروزه میکوشند با ترغیب افراد افسرده به خواندن وسرودن شعر آنها را مداوا کنند.
وی با اشاره به اینکه شعردرمانی بهطور جدی در ادبیات مدرن معاصر جریان یافته که ظاهرا از ادبیات غرب نشات گرفته است، افزود: البته از نظر من شاید خاستگاه شعردرمانی ایران باشد، چراکه در حال حاضر در غرب برای شعردرمانی از اشعار مولانا و حافظ استفاده میکنند، در مورد اینکه ریشه این نوع درمان از کجا آمده، میتوان گفت، شاید از فرهنگ اصیل ما به اروپا راه یافته است و بعدها آنها در این زمینه کار و نظریاتی را در مورد شعردرمانی مطرح کردند. البته بهتازگی این مساله مطرح شده است که شعردرمانی از فرهنگ غربی وارد ادبیات ما شده است و ما از نظریات آنها استفاده میکنیم.
بنابراین با شعردرمانی بیمار میآموزد که چگونه با کمک شعر، احساسات خود را بیان کند و چگونه با سرایش آن احساسات واپس زده شده را آزاد کند و درهم تنیدگی احساسات را که موجب آسیبهای روانی برای او شده است، مرتفع سازد. هرچند که امروزه در دنیا شعردرمانی از اهمیت زیادی برخوردار است اما متاسفانه در کشور ما جای این دانش خالی است.