بامدادجنوب- الهام بهروزی: گاه انسان برای تاثیرگذاری کلام و انتقال پیام خود که برگرفته از مسائل و مشکلات روز جامعه یا رخ دادن اتفاقی است، از طنز کمک میگیرد. «طنز» هنری است که تناسب نداشتن عرصههای مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به نظر میرسند، نشان میدهد و این خود مایه خنده میشود. هنر طنزپرداز، کشف و بیان هنرمندانه و زیباییشناختی نامتناسب بودن این «متناسبات» است.
طنز در ادبیات به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خنده دار به چالش میکشد. طنز تفکربرانگیز است و ماهیتی پیچیده و چند لایه دارد. گرچه طبیعتش بر خنده استوار است اما خنده را تنها وسیلهای میانگارد برای نیل به هدفی برتر و آگاه کردن انسان به عمق رذالتها. گرچه در ظاهر میخنداند اما در پس این خنده، واقعیتی تلخ و وحشتناک وجود دارد که در عمق وجود، خنده را میخشکاند و انسان را به تفکر وا میدارد.
در کشور ما، طنز جایگاه خاصی دارد و عموما دغدغهها و مسائلی را که نمیتوان به صراحت بیان کرد، به کمک طنز بیان میکنند، حال اگر بخواهيم به تاريخچه طنز در استان بوشهر بپردازيم، اصليترين نكتهاي كه ضروري به نظر ميرسد و ميتوان آن را دورترين نقطه شناخته شده در طنز اين استان دانست، اين است كه نخستين روزنامه رسمي طنز و فكاهی ايران، در اين استان چاپ و منتشر شده است. روزنامه «طلوع»، در سال ۱۳۱۸ ه.ق در بوشهر تاسيس شد. مدير موسس اين نشريه، عبدالحميدخان متينالسلطنه بود كه آن را بهصورت چاپ سنگي انتشار مي داد. اگرچه بر اساس پژوهشهاي جديد انجام شده، نخستين مجله فكاهي ايران، نامه فكاهي «دوغ» نام داشته كه به مديریت ميرزا احمد فيلي دوا فروش، در سال ۱۲۹۷ هـ..ق در مازندران منتشر شده است اما از آنجايي كه اين مجله در تيراژ محدود براي خواص و دولتمردان چاپ ميشده است، امروزه اثري حتي از يك نسخه آن در كتابخانههاي داخلي و احتمالا خارجي نيست.
استان بوشهر، در رشد و بالندگي طنز، بيشتر مديون نشريات است. هر چند كه پس از روزنامه طلوع، هيچ نشريهاي كه صرفا به طنز بپردازد، در اين استان چاپ و منتشر نشده است.
پردازش جدي به طنز مطبوعاتي، در استان بوشهر به دوران پس از پيروزي انقالب اسلامي بر میگردد. در اين دوره، ميتوان هفتهنامه «آيينه جنوب» را كه از سال ۱۳۷۳ ه.ش به صاحب امتيازي و مديرمسوولي محمد دادفر در بوشهر منتشر شد، آغازگر دور جديدي از طنز مطبوعاتي دانست.
پنجشنبه هفته پیش ( 29 آبانماه)، خانه فرهنگ دشتستان در ادامه مجموعه نشستهای ماهانه خود، این ماه به بررسی ادبیات طنز دشتستان با حضور حسن انصاری (امرو هیچستانی) در مجتمع شهید شاهینی برازجان پرداخت.
در همین رابطه با حسن انصاری که از طنزپردازان پیشکسوت هماستانی بهشمار میرود، به گفتوگو پرداختیم.
وی در خصوص انتخاب عنوان امرو هیچستانی به بامداد جنوب گفت: من نخستینبار برای هفتهنامه «آیینه جنوب» طنز نوشتم. دیماه سال 74 بود، زیر آن طنز نوشته بودم «امرو دشتستانی». آن روزها دشتیها و دشتستانیها بر سر تصاحب فایز با هم دعوا و درگیری داشتند که در این زمان آقای منوچهر آتشی مسوول صفحه ادبی آیینه جنوب بود، مرحوم آتشی از من خواست تا بهجای دشتستانی، عنوان «هیچستانی» را استفاده کنم تا طعنهای به آن درگیریهای بینتیجه باشد.
انصاری با اشاره به اینکه میتوان از هر حادثهای طنز ساخت، افزود: البته این نکته را فراموش نکنیم که طنز، توهین به دیگران نیست. طنز برجسته کردن یک نارسایی و عیب است تا دیگران بیشتر به آن توجه کنند و در حل آن شتاب بیشتری داشته باشند. نباید طنز را با فکاه، هجو و هزل، اشتباه بگیریم. طنز در هر جامعهای رواج دارد. البته با توجه به مشکلات آن جامعه، میزان برخوردها با طنزپرداز، مقررات حاکم بر جامعه، مسائل و موقعیتهای فرهنگی و خیلی چیزهای دیگر، قوت و ضعف طنزها متغیر میشود.
وی با بیان اینکه هر چند آيينه جنوب، يك هفتهنامه تمام طنز نبود ولی بهدلیل اینکه هفتهنامههاي ديگر استان، خطمشيهاي طنزپردازي آن را دنبال ميكنند، اهميت فراوان دارد، گفت: پس از آيينه جنوب، هفتهنامههاي ديگر نظیر «نصير بوشهر»، «پيغام»، «پيام جنوب» و ... در بوشهر و «اتحاد جنوب» و «درياي جنوب» در برازجان و «بيرمي» در تنگستان هر كدام صفحاتي را به طنز اختصاص دادند. اين طنزها گاه به زبان معيار و گاه به گويش محلي است. معمولا اين هفتهنامهها سعي ميكنند، به تقليد از آيينه جنوب كه يك طنز دنبالهدار به گويش محلي با عنوان «پيرزن منگمنگو» داشت، ستوني مشابه آن را داشته باشند.
انصاری با تاکید بر اینکه تاريخ طنز استان بوشهر، به مطبوعات محدود نميشود، یادآور شد: زيرا شاعران و نويسندگاني از اين استان برخاستهاند كه طنزهاي آنها گاه با طنزپردازان درجه اول ايران برابري ميكند، نظیر رسول پرويزي با مجموعه داستانهاي طنز «شلوارهاي وصلهدار» و «لولي سرمست» و صادق چوبك با مجموعه داستانهاي «سنگ صبور»، «خيمهشب بازي» و «روز اول قبر».
وی با اشاره به اینکه طنزهایش را بیشتر به زبان معیار و بهصورت نظم میگوید، افزود: به دو دلیل طنزهایم را به زبان معیار بیان میکنم؛ یکی اینکه بر همه گویشها تسلط کافی ندارم و دیگر اینکه طنز گویشی دایره شمول خوانندگان را کم میکند و خوانندگان بهراحتی متوجه مقصود طنزپرداز نمیشوند
حسن انصاری با بیان اینکه اگر بخواهیم طنز استان را دستهبندی کنیم، میتوان آن را به پنج دسته تقسیم کرد؛ طنز مطبوعاتی در برابر طنز غیر مطبوعاتی، طنز مکتوب در برابر شفاهی، طنز گویشی در برابر معیار، طنز منظوم در برابر منثور و طنز حقیقی در برابر فضای مجازی، تصریح کرد: البته یک نوع طنز هم بهنام «آیرون» یا «آیرونی» وجود دارد که در واقع نسبت دادن سخنان برجسته به افراد سادهلوح است، در ادبیات نمونههای آن دیده میشود، نظیر بهلول یا ملانصرالدین، در استان ما هم در هر شهر شخصی وجود دارد که سخنان طنز و برجسته را به آنها منسوب میکنند، مثلا در بوشهر شخصیتی چون بشیرو یا در دشستان کسی بهنام عبدی است.
این طنزپرداز هماستانی ادامه داد: در زمينه طنز داستاني علاوه بر رسول پروزی و صادق چوبک، محمد بحراني با آثار منظوم «احساسات»، «هيجان» و «طوفان»، سید جعفر حميدي در آثاري نظیر «دگرگوننامه»، و «سي بوشهر»، فرجالله كمالي با مجموعه شعر «دشتستوني» به گويش برازجاني و... هر کدام با درونمايههاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و ... به طنز پرداختهاند.
ناگفته نماند كه در زمينه طنز مطبوعاتي نيز علاوه بر حسن انصاری، طنزپردازاني مانند مهدي جهانبخشيان، قدرت مظاهري، معصومه خدادادي، سيد اسماعيل بهزادي، حسين رويينتن، محمد الريدشتي، فتحالله قاسمي، ايرج شمسيزاده و ... در مطبوعات استان بوشهر، به آفرينش طنزهايي به نظم يا نثر پرداختهاند و بهجز ایرج شمسیزاده که عید سال گذشته به دیار ابدی کوچ کرد، بقیه همچنان به طنزپردازي خود ادامه ميدهند.
ولی با وجود این بهجز رسول پرويزي و صادق چوبك كه همتراز داستانپردازان ديگری نظیر هدايت، جمالزاده و ... در ادبيات فارسي معاصر، شناخته شده هستند، دیگر چهرههاي طنزپرداز استان، ناشناخته ماندهاند. شاید دلایلی نظیر دوري از مركز كشور، پرداختن به موضوعات استاني، گسترده نبودن دامنه توزيع مطبوعات استاني، پرداخته نشدن حرفهاي به طنز و استفاده از گويشهاي محلي، در ناشناختگي طنز استان بوشهر و طنزپردازان اين خطه نقش داشته باشد.