گمانهزنیها در مورد دخالت زمینی قوای نظامی تُرک و سعودی در خاک سوریه بالا گرفته است، همه منتظر هستند تا ببیند دو رهبر شکست خورده یعنی رجب طیب اردوغان و ملکسلمان بزرگترین حماقت خود را در چند سال اخیر مرتکب خواهند شد و اشتباهات دومینووار خود را ادامه خواهند داد.
در همین حال سیاست یک بام و دو هوای سعودی در خصوص دخالت نظامی در یمن و طرح اعزام نیروی زمینی به سوریه بسیار دیدنی است. سعودی میگوید که دخالت نظامی در یمن بر اساس قطعنامه 2216 شورای امنیت و درخواست رئیسجمهور قانونی یمن منصور هادی بوده است، رئیسی که پیش از فرار به ریاض رسما استعفا داده بود اما برای هرگونه اعزام نیروی زمینی به سوریه تصمیمات خود را معطوف به ائتلاف بینالمللی علیه داعش به رهبری امریکا میکند.
همین موضع سعودی نشان میدهد مساله اعزام نیروی زمینی لقمهای بزرگ است که بلعیدنش برای سعودی سخت است اما این امر باعث نمیشود، طرحی که بهعنوان طرح جایگزین مدتها پیش از سوی امریکاییها تدارک دیده شده است به بایگانی برود، چه آن که عملیات نظامی سعودی و هماهنگی این کشور در حمله به مردم بیدفاع یمن ثابت کرد اتاق جنگ سعودی برخلاف همه ادعاهای واهی استقلالطلبانه، بدون اجازها حتی یک موشک نمیتواند به یمن شلیک کند، حال چه رسد به اعزام نیرو به سوریه، جایی که روسیه حضوری رسمی در آن دارد و همپیمانان سوریه همچون نیروهای مقاومت و ایران از کنارش بیتفاوت عبور نمیکنند.
کشورهای درگیر چه واکنشی نشان خواهند داد؟
ادعاهای سعودی برای اعزام نیروی زمینی به سوریه، ترکیه را نیز به گردابی جدید تبدیل میکند، زیرا هرگونه اقدامی علیه سوریه و اعزام نیرو به این کشور از اراضی ترکیه به منزله اقدام هجومی ترکیه علیه کشور دیگر تلقی شده و چتر حمایت نظام دفاعی ناتو از سر ترکیه برداشته میشود، چراکه تعهد ناتو به ترکیه فقط در قبال هجوم خارجی بهعنوان یکی از اعضای ناتو است مگر آن که اراده امریکا و ناتو در هرگونه اقدام عملیاتی علیه سرزمین سوریه از قبل با ترکیه هماهنگ شده باشد. موضوع دخالت نظامی در سوریه حتی تا پیش از حضور مستقیم روسیه در سوریه امری آسان نبود با این همه با توجه به شرایط حاضر هرگونه اقدامی در اینباره پیامدهای مختلفی بهدنبال دارد که به اعتقاد برخی از کارشناسان نظامی و سیاسی میتواند منجر به رویاروییهای جهانی شود:
امریکا درصورت اعزام نیروهای موسوم به ائتلاف اسلامی عربی متشکل از سعودی، امارات، مصر، اردن، سودان و ترکیه چه موضعی را اتخاذ خواهد کرد؟ آمریکا ماهها پیش اعلام کرده بود که باید نیروهایی متشکل از کشورهای سنی عرب تشکیل شده و نقش فعالتری در عراق و سوریه برای مبارزه با داعش به عهده گیرند.
اگر امریکاییها در اینباره جدی بودهاند در حقیقت طرح سعودی برای اعزام نیروی زمینی به سوریه همان نسخه پیچیده شده امریکاییها است که علاقه دارند به جای درگیر شدن نیروی زمینی امریکا در هر جنگی در منطقه از نیروهای اقلیمی استفاده کنند. دولت امریکا با روسیه برای تدوین چگونگی آتشبس در سوریه و تعیین چهارچوبی روشن برای مبارزه با تروریسم در سوریه به برخی تفاهمات رسیدهاند و بر ضرورت آتشبس برای پیش بردن مذاکرات سوری-سوری در 25 فوریه در ژنو اصرار دارند و این موضع را به سعودی هم ابلاغ کردهاند. اگر این موضوع درست و دقیق باشد پس با استقبال از طرح سعودی برای اعزام نیرو به سوریه بهشدت در تعارض است؛ لذا میتوان گفت در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در امریکا، این کشور همچنان با موضعی خاکستری در خاورمیانه گام بر میدارد به گونهای که در هر لحظه امکان چرخش سیاستها وجود دارد. این سیاست، سعودیها را امیدوار کرده است تا با به قدرت رسیدن جمهوریخواهان، نظام سوریه را سرنگون کنند.
اگر چنین طرحی جدی باشد نیروی زمینی مورد ادعای سعودی از کجا وارد خاک سوریه خواهد شد؟ دو راه برای سعودی بیشتر وجود ندارد.
در مورد ترکیه این سناریو به معنای مشارکت عملی این کشور در انتقال نیرو و ادوات نظامی بهشکل رسمی به سوریه خواهد بود. این اقدام در صورت مخالفت دولت سوریه به معنای تجاوز نظامی به خاک سوریه است که به فراخور تحولات پاسخ میدهد. ترکیه در چنین حالتی باید به فکر واکنش روسیه نیز بماند. چنین معادلهای رویارویی بینالمللی در منطقه ایجاد میکند به همین دلیل بعید است ناتو و اتحادیه اروپا اجازه چنین حادثهای را بدهند. آیا اروپایی که پس از توافق هستهای و دستیابی به برجام بهدنبال آشتی سیاسی با ایران هستند اجازه میدهند، بیخ گوش اروپا جنگی فراگیر که دامنههای آن تمام اتحادیه اروپا را فرا میگیرد، آغاز شود؟ پاسخ به این سوال حتما منفی است بهخصوص آن که اتحادیه اروپا از طریق ایتالیا و امریکا تا مرز ورود به جنگ در لیبی نیز رسیدهاند.
در مورد اردن نیز این کشور از آغاز بحران در سوریه تلاش کرده است تا مسافت معینی را با دمشق حفظ کند، این مسافت به اردن امکان میدهد هرگاه اراده کند روابط را کاملا قطع یا عکس آن عمل کند اما همین حلقه ارتباط باعث شده است تا برخی پیامها و هیاتها بین دو کشور مبادله شود. اردن به رغم همه اخلاصش به پادشاهی سعودی به دلیل کمکهای مالی سخاوتمندانه این پادشاهی دلایل زیادی دارد تا از ورود به جنگ داخلی در سوریه امتناع کند. یکی از دلایل آشکار، همسایگی این کشور با فلسطین اشغالی است، عاملی که باعث شد تا تحولات سیاسی موسوم به بهار عربی به این کشور سرایت نکند. در حقیقت برای حفظ امنیت اسرائیل، امریکا هیچ علاقهای ندارد اوضاع اردن که بخش اعظم آنها را فلسطینیها تشکیل میدهند با بحران امنیتی و نظامی روبهرو شود. دیگر این که اردن هنوز از زیر بار هزینههای سنگین مالی جنگ در سوریه و انتقال آوارگان سوری کمر راست نکرده است. دولت اردن به خوبی میداند با وجود روسها و نیروهای مقاومت همپیمان با سوریه، انتقال نیرو و ادوات نظامی از اردن به سوریه به منزله زیر آتش رفتن این کشور است. از امور مهم دیگر آن است که جریان قوی اخوانالمسلمین در این کشور با ورود اردن به جنگ با سوریه از سایه خارج میشود و می تواند در سایه بحران نظامی و پس از شکست در مصر این بار بخت خود را در اردن آزمایش کند. ورود به این دایره آتش سالهای سال اردن را با استقرار نشدن امنیتی و سیاسی مواجه میکند و بعید است امریکا به چنین حالتی برای حفظ امنیت اسرائیل رضایت دهد.
در این میان ایران با آنکه مواضع خود در قبال چنین طرحی را اعلام کرده است اما اگر سعودی بر این خیال است که ایران پس از این اقدام به سوی درگیری مستقیم با سعودی پیش میرود تصوری در کمال ناپختگی دارد زیرا درگیر شدن سعودی در سوریه حتی اگر با کمک برخی نیروهای زمینی دیگر کشورهای عربی باشد جز به اجرای طرح آمریکایی رفورم سیاسی آرام در سعودی منجر نمیشود و شاهزادههای سعودی با درگیر کردن ارتششان در سه نقطه دیگر توان مقابله با تحولات داخلی این کشور را نخواهند داشت. در چنین حالتی چرا باید ایران درگیر جنگ با کشوری شود که از قبل همه برگهای برندهاش را سوزانده است؟