بامدادجنوب- سیدعلی موسوی: بر اساس اطلاعات موجود بین ۸۰ تا ۹۰ درصد از ساکنان سرزمینهای اشغالی در منطقهای به مساحت ۱۲۰ کیلومتری از سواحل حیفا و اشدود ساکن هستند و این یک تهدید امنیتی واقعی برای اسرائیل به شمار میرود.
شکی نیست که جغرافیای سیاسی یکی از مهمترین عواملی است که بر امنیت اسرائیل تاثیر دارد، این عامل به یکی از چالشهای اساسی نظریههای امنیتی اسرائیل تبدیل شده و امنیت داخلی اسرائیل تاثیر زیادی از موقعیت جغرافیایی این رژیم میپذیرد. مرزهایی که اسرائیل در جنگهای خود آن را ترسیم کرده و بر اراضی آن مسلط شده، مشکلات امنیتی اساسی برای ترسیم کنندگان سیاستهای امنیتی در این رژیم دارند، چراکه طول سواحل و مرزها نسبت به مساحت کلی اراضی اشغالی زیاد است. این منطقه یک مساحت صاف و تنگ است و بسیاری از بخشهای آن مسکونی یا صنعتی هستند و توانمندیهای نظامی اسرائیل در دسترس دشمنان این رژیم قرار دارد.
ضعف عمق استراتژیک بزرگترین ضعف این رژیم
این اوضاع جغرافیایی باعث شده تحلیلگران و سناریو پردازان نظامی اسرائیل به این نتیجه برسند که این رژیم قدرت تحمل جنگ فراگیر در اراضی خود را ندارد. حملات موشکی از نوار غزه به اراضی اشغالی 1948، معضلی بود که بحران ضعف عمق استراتژیک اسرائیلیها را به شکل واضحی به نمایش گذاشت. این یک مساله حساس است که سران سیاسی و نظامی اسرائیل نگرانیهای زیادی نسبت به آن دارند. البته بیشتر تلاشها و اقدامات اسرائیلیها برای پر کردن این خلأ ناموفق بوده است.
در حمله اسرائیل به لبنان در ژولای سال 2006، حزبالله موفق شد عمق استراتژیک اسرائیل را با موشکهای پیشرفته و غیر پیشرفته خود هدف قرار دهد. نیروهای هوایی اسرائیل نیز بهصورت کامل در ممانعت از این حملات موشکی ناموفق بودند و بخشهای زیادی از سرزمینهای اشغالی وارد این جنگ شد و موشکها تا آستانه رسیدن به تلآویو نیز پیش رفت، چراکه حزبالله تهدید کرد در صورت افزایش حملات اسرائیل به لبنان، تلآویو را هدف قرار خواهد داد.
شکی نیست که مشکل عمق استراتژیک اسرائیل با وجود پیشرفت تکنولوژی نظامی ارتش این رژیم در کوتاه مدت قابل حل نیست، این در حالی است که دستیابی گروههای مقاومت در نوار غزه و لبنان به موشکهای تقریبا پیشرفته باعث از بین بردن شکاف نظامی بین اسرائیل و گروههای مقاومت شده و معضل عمق استراتژیک اسرائیل را بیش از پیش پیچیدهتر کرده است، به این ترتیب با گذشت زمان مساحتهای جدیدی از اسرائیل در داخل برد موشکهای گروههای فلسطینی و حزبالله لبنان قرار خواهد گرفت. به موازات این خطرات، اسرائیل از ناوگان موشکی سوریه و ایران نیز نگران است، این نگرانی بهویژه با پیشرفتهای برنامه هستهای ایران در راستای پیشرفتهای این کشور در تولید سامانههای موشکی بالستیک عمیقتر شده است.
بنا بر اعلام بنی گانتس فرمانده ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2012، ارتش اسرائیل باید خود را برای مقابله با بیش از یک جبهه آماده کند. گانتس تاکید کرد: پیشرفت های تکنولوژیک ما را وادار می کند که برای مقابله با جبهههای و چالشهای متعدد کنونی آماده باشیم، چالشهایی که همگی خطری برای اسرائیل به شمار میرود.
افول ارتش اسرائیل بهدلایل مختلف
دیدگاههای نظامی اسرائیل در جنگ با ارتشهای عربی و گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان و دیگر مناطق دنیا برای تحقق قدرت بازدارندگی است، اسرائیل در طول سالیان دراز این قدرت را با استفاده از تلاشهای زیاد در تمامی سطوح امنیتی و نظامی از جمله برنامه اتمی برای خود محقق کرده است، اما در زمانی که اسرائیل موفق به تحمیل قدرت بازدارنده خود به بیشتر ارتشهای عربی شده بود، شکستهای پی در پی را در تقابلهای خونین خود با گروههای مقاومت فلسطین و لبنان متحمل شد. جنگ اخیر این رژیم با حزبالله لبنان در سال 2006 و جنگ با مقاومت فلسطین در غزه در سالهای 2008 و 2012 و 2014 دلیلی بر این مدعاست.
برخی تحلیلگران اسرائیلی اعتقاد دارند که اسرائیل در ایجاد معادله بازدارنده در زمینه جنگ های چریکی و مقابله با گروههای مسلح شکست خورده است، برخی دیدگاههای شدیدتری مطرح کرده و اعلام میکنند که اسرائیل اصلا چنین قدرت بازدارندهای در اختیار ندارد، بلکه این قدرت بازدارنده را در برابر کشورهای عربی در اختیار دارد. آنها اعتقاد دارند که اسرائیل در 50 سال اخیر توان بازدارندگی در برابر گروههای مسلح و جنگهای چریکی را نداشته و نتوانسته مانع از جنگ های اینچنینی شود. گروه دیگری از تحلیلگران اسرائیلی اعتقاد دارند که مفهوم بازدارندگی اسرائیل هنگامی محقق می شود که تلآویو بتواند هزینههای سنگینی را به دشمن وارد کند. رهبر این گروه از تحلیلگران نظامی اسرائیلی زئیو شیف است. گروه سومی نیز وجود دارند که معتقدند مفهوم بازدارندگی در جنگ بیش از پیش نسبی شده است، یوسی میلمان و یائیر عفرون دو تن از مهمترین تحلیلگرانی هستند که این دیدگاه را دارند.
فرار از ارتش، قدرت ارتش اسرائیل را کاهش خواهد داد
فرار از خدمت نظامی به علت حالتهای روانی بهصورت سالانه در ارتش اسرائیل در حال افزایش است. میزان فراریان از خدمت در ارتش اسرائیل در سال 2005 به یک نفر از هر هشت جوان میرسید، آنها بهعلت دریافت گواهیهای پزشکی در مورد مشکلات و بیماریهای روانی به ارتش اسرائیل نمیپیوستند. آمارها نشان میدهد این رقم در مقایسه با سال 2002 میلادی 30 درصد افزایش یافته است. این میزان در سال 2007 به 25 درصد افزایش یافت. این بدان معنی است که از هر چهار نفر در سرزمینهای اشغالی یک نفر از خدمت فرار میکند. در سال 2004 تعداد فراریان از خدمت به 1288 نفر رسید، این رقم در سال 2005 به 1438 نفر، در سال 2006 به 1386 نفر و در سال 2007 به 1873 نفر رسید. روزنامه یدیعوت آحارونوت در شماره روز 10 می سال 2012 نوشت که بر اساس آمارهای رسمی ارتش اسرائیل، تعداد فراریان از خدمت در سال 2010 بالغ بر 1800 نفر و در سال 2012 بالغ بر 2700 نفر بوده و 1800 نفر نیز از کامل کردن خدمت سربازی خود سرباز زدهاند. بر اساس اطلاعات این پایگاه خبری 700 دختر جوان اسرائیلی نیز از خدمت در ارتش فرار کردهاند. در همین زمان 800 دختر جوان دیگر نیز با ارائه گواهیهای جعلی مبنی بر تحصیل در مدارس دینی از خدمت سربازی فرار کردهاند.