بامداد جنوب: خلیج فارس پیشینهای به قدمت نخستین حکومتهای شکل گرفته در فلات ایران دارد. زمانی که اعراب حاشیه این خلیج حتی کمترین نشانههای تمدن را در زندگی دستهجمعی خود نداشتند، این دریا نام و نشان خود را وامدار سرزمینهای شمالیاش بود. موضوعی که امروز ملعبهای شده برای همین اعراب تا نام تاریخی خلیج فارس را جعل کنند و آن را با نام قلابی «خیلج عربی» عوض کنند در حالی که مستندات غیر قابل انکار آن در بنادر و عوارض شمال این خلیج همیشه پارس وجود دارد.
به گزارش ایسنا، بندر «بتانه» در استان بوشهر و در مرکز شهرستان «دَیِر»، قرار دارد، بندری که حرف و حدیث پشت سرش زیاد است و چشمهای طمع بسیاری به آن دوخته شده است.
«بتانه» حرف و حدیث دارد، چون نه تنها با همین اسم بندری تاریخی و پر از رمز و راز شناخته میشود، بلکه برخی باستانشناسان نیز آن را همان «نَجیرُم» میدانند. یکی از بنادر تاریخیِ خلیج فارس که هر چند نامش در منابع مکتوب زیاد استفاده شده و بر کاربردش برای اثبات همیشگی بودن «خلیجفارس » تاکید میشود اما هنوز اطلاعات دقیق و کاملی از آن در دست نیست و نتوانستهاند جای دقیقاش را مشخص کنند.
حالا تا چشم کار میکند «بتانه» پر از خاک، اسکلتهای فلزی از شهرکهای صنعتی و نخالههای ساختمانی است. تنها سرمایه کنونی «بتانه» تکههای شکسته سفال، کتیبههای از وسط دو نیم شده و سنگهای شکسته شده آسیاب و خاکی که بیشتر شبیه نخالههای ساختمانی است، تا خاک یک بیابان؛ از بس سفال و ظروف شکسته روی خاکاش را پُر کردهاند.
هجوم شهرکهای صنعتی به بندر «بتانه»
علی موسایی، کارشناس مهندسی شیمی و دوستدار میراث فرهنگی استان که تاکنون چندینبار از این محوطه تاریخی دیدن کرده و وضعیت نابسامان آن را به گوش مسوولان استانی رسانده، با اعتراض نسبت به وضعیت نامناسب این بندر تاریخی گفت: حفاران غیرمجاز بخشهای مختلف این بندر تاریخی را از بین بردهاند. از سوی دیگر، بیتوجهی برخی شرکتها و استفاده از زمینهای باستانی این بندر با هدف تجارت، در حال نابود کردن بندر «بتانه» است.
او با تاکید بر اینکه بنادر باستانی ایران بهخصوص در حوزه خلیجفارس دارای ارزشهای تاریخی هستند، چون بر خلیج فارس بودن دریای جنوب تاکید دارند، میگوید: بندر «بتانه» یکی از شهرهای مهم تجاری پس از سیراف در گذشته است اما متاسفانه این بندر مورد غفلت واقع شده است و لودرها بخشی از محوطه را تسطیح کردهاند. همچنین حفاران غیرمجاز بهدنبال حفاریهایی که انجام دادهاند، باعث بروز تخریبهای زیادی روی محوطه شدهاند.
وی اضافه میکند: بخشهایی از بندر نیز به شرکتهای صنعتی در منطقه واگذار شده که آنها نیز دخل و تصرفهای زیادی روی زمینها شکل دادهاند. از این شرکتها، فقط یک شرکت صنعتی برای آغاز کار خود از میراث فرهنگی استعلام کرده اما دو شرکت دیگر بدون استعلام زمینها را تحت اختیار گرفتهاند.
موسایی سومین نوع تخریب در بندر «بتانه» را به دست مردم میداند و میگوید: متاسفانه هنوز این محوطهها کاوش نشدهاند. هر چند آنها معماری خاصی ندارند اما ستونها، اشیاء و آثار تاریخی زیادی در سطح این بندر پراکندهاند. حتی در اواخر دهه 70 بخشی از سنگهای این محوطه باستانی از سوی مردم محلی روستای دَیِر جابهجا شدند.
شاید «بتانه» همان «نجیرم» باستانی باشد
محمداسماعیل اسماعیلیجلودار، سرپرست کاوش باستانشناسی در بنادر سیراف و مهروبان درباره اهمیت بندر «دَیِر» خاطرنشان کرد: بسیاری از بنادر در خلیج فارس هستند که متاسفانه بهعلت بیتوجهی یا سهلانگاری خطرات متعددی متوجه آنها است. بندر «بتانه» که یکی از بنادر ساسانی-اسلامی خلیج فارس است و از نظر موقعیتی از شرق به سیراف، از غرب به بندر ریشهر، سینیز، گناوه و در ادامه به بندر ماهروبان میرسد، نیز در معرض این تهدید است.
این استادیار گروه باستانشناسی دانشگاه تهران که بر اساس منابع اسنادی و مدارک باستانشناسی در چند سال گذشته چاپ مقالهای در پژوهشنامه خلیج فارس درباره «جاینامشناسی بندر باستانی نجیرم» تالیف کرده است، میگوید: بر اساس انجام یکسری پژوهشها و به دست آوردن اطلاعات موجود در منابع مکتوب تاریخی و اسلامی و یافتههای باستانشناسی و سایر مدارک «جاینامشناسی» بنادر تاریخی، احتمالا این بندر همان بندر «نَجیرُم» باستانی است که از مراکز مهم بازرگانی بینالمللی در دوره ساسانی و دوران اسلامی محسوب میشده است.
این متخصص باستانشناسی، بندر «نجیرم» را یکی از بنادر تاریخی در خلیج فارس میداند که نام آن در منابع مکتوب زیاد استفاده شده و تاکید میکند: با این وجود اطلاعات دقیق و کاملی از مکان اصلی آن در دست نیست.
وی که عملیات بررسی باستانشناسی جزیره ابوموسی ر ا نیز در کارنامه کارهای اجرائی خود دارد، تصریح کرد: شواهد باستانشناسی بهنوعی همعصر بودن این بندر که یک بندر ساسانی است را با بنادر باستانی سیراف و ماهروبان تایید میکنند.
«بتانه» یک پازل ارتباطی پررنگ بین کشورها
اسماعیلیجلودار بندر «بتانه» را یک بندرگاه مهم پارسی میداند که نقش پررنگی در مبادلات تجاری بین جهان شرق و غرب دارد و ادامه میدهد: ایرانیان در طول تاریخ همواره از طریق مبادلات بازرگانی نقش مهمی در تجارت جهانی بین غرب و شرق داشتهاند که این نقش از طریق مراکز و بنادر تجاری انجام میشده است، وی افزود: این مبادلات فرهنگی از یک سو با مراکز قدرت در پس کرانههای خلیج فارس مانند «ارجان»، «بیشاپور»، «شهر گور» یا فیروزآباد و شیراز در ارتباط بوده و از طرفی با سایر بنادر منطقهای و فرامنطقهای خلیج فارس مانند بندر «ابله» (بصره امروزی)، «مهروبان»، «سینیز»، «گناوه»، «ریشهر»، «نجیرم»، «سیراف»، «نایبند»، «کیش»، «هرمز» و «صحار» عمان، «بنبهور پاکستان» و بندر «مانتایی» در سریلانکا انجام میشده است.
بهانههای صنعتی، «بتانه» را نابود میکند
این باستانشناس و متخصص حوزه خلیج فارس با اشاره به وجود خرابههای زیادی که در سطح بندر «بتانه» وجود دارد، بیان کرد: آثار معماری، دیوارها، دستکندها و بقایایی از کورههای سفالی در سطح این بندر بهراحتی قابل تشخیص هستند اما متاسفانه امروزه استقرار انسانی در این بندر وجود ندارد و تنها خرابههای آن قابل تشخیص است.
وی در ادامه با اشاره به وضعیت نامناسب این بندر تاریخی افزود: از چند سال گذشته توسعههای عمرانی به بهانه برخی اقدامات صنعتی و نفتی این بندر تاریخی را تحت تاثیر خود قرار داده و به مرور در حال نابود کردن آن است.
وجود تکه سفالهای تاریخی در بندر «بتانه»
این مدرس دانشگاه در ادامه وجود استقرارهای پارسی با آثاری مانند بناها، مساجد، سکههای دورههای ساسانی-اسلامی را از نشانههای موجود در بنادر تاریخی خلیج فارس میداند و میگوید: اگر مسوولان هزینهای برای حفاظت از میراث فرهنگی نکنند، وضعیت بسیار بدتر از امروز خواهد شد. به صِرف اینکه میراث فرهنگی به تنهایی وظیفه این کار را به عهده دارد، آنهم با توجه به عدم همسانی نیروی انسانی و بودجههای این سازمان و از سوی دیگر با میزان قابل توجهی از آثار تاریخی که در کشور وجود دارند این مهم میسر نمیشود، بنابراین سایر دستگاهها مانند وزارت نفت، نیرو و راه و شهرسازی وظیفه خطیری در حفظ آثار تاریخی دارند.
این باستانشناس حوزه تخصصی خلیج فارس تاکید کرد: گلویمان را بغض میگیرد، وقتی آثار تاریخیمان در حال نابودی هستند اما در نقطه مقابل ما در کشورهای حاشیه خلیج فارس و جنوبی همه تلاش خود را برای تاریخسازی جعلی برای این خلیج ایرانی میکنند.
اسماعیلی جلودار با اشاره به فعال شدن گروههای مردمنهاد در حوزه میراث فرهنگی، این میزان فعالیتها را بسیار خوب ارزیابی میکند و بیان میکند: با وجود این بهدلیل نداشتن بازوی اجرایی آن فعالیتها کافی نیست. باید همه سازمانها و دستگاهها در حفظ مواریث فرهنگی بهویژه مواریث کهن ایرانی در خلیج فارس تلاش کنند. چون متاسفانه اتفاقی که اکنون بر سر بنادر تاریخی خلیج فارس میآید، شایسته ایران نیست.
او همچنین از برخی تعرضها به بنادر تاریخی دیگر مانند «عسلویه» و «مهروبان» خبر میدهد و میگوید: متاسفانه این بنادر نیز دچار چنین تعرضاتی شدهاند.
این استادیار دانشگاه تهران با بیان اینکه امیدوارم باستانشناسی بهصورت هدفمند و در قالب یکسری اقدامات عملی بتواند این نوع کارها را پیش برد، بیان میکند: باید در کنار اقداماتی مانند همایشهای سالانه فراوانی که در روز ملی خلیج فارس در کشور برگزار میشود که البته ضرورت انجام آن نیز وجود دارد، اقدامات بنیادی بیشتری در حوزه خلیجفارس انجام داد، چون این نوع اقدامات مقطعی هستند و تاثیرگذاری آنها نسبت به اقدامات بنیادی کمتر است. معتقد هستم باید اسناد اصلی پارسی بودن خلیج فارس که همین محوطهها و آثار ارزشمند را شامل میشود، حفظ، مطالعه، پژوهش و معرفی کرد.
10 اردیبهشت، روز ملی خلیجفارس
سالهای زیادی است که تعدادی از باستانشناسان روی این بندر تاریخی مطالعه میکنند اما این بندر بهعنوان یکی از اسناد مهم «خلیجفارس» هنوز در فهرست میراث ملی ثبت ملی نشده است.
بنابراین از مهمترین قدمهایی که مسوولان میراث فرهنگی استان باید در راه نجات این بندر بردارند، نخست ثبت ملی این محوطه تاریخی و مهم و سپس تعیین تکلیف وضعیت شرکتهای خصوصی و شهرکهای صنعتی است که به مرور تپهها و محوطههای تاریخی این بندر را میخورند!
البته توجه به این نکته نیز ضروری بهنظر میرسد، کمتر از یک هفته دیگر یعنی 10 اردیبهشتماه روز ملی خلیج فارس است، خلیجی که بر اساس اسناد تاریخی همیشه «فارس» بوده و «خلیج فارس» خواهد ماند اما با روند نزولی که برخی از محوطهها و آثار تاریخی در منطقه خلیج فارس بهعنوان اسناد تاریخی «خلیج فارس» دارند، ممکن است سندهای هویتی «خلیجفارس» به مرور ناپدید شوند.