هیلاری کلینتون از حزب دموکرات توانست در 7 ایالت از 11 ایالت که در انتخابات برگزار شد در مقابل تنها رقیب خود برنی سندرز به پیروزی برسد و با پیروزیهای قبلی و چشماندازهای آتی تقریبا کاندیدای قطعی دموکرات در انتخابات سال آینده امریکا خواهد بود. از سوی دیگر میلیاردر جنجالی دونال دترامپ نیز توانست در 7 ایالت از 11 ایالت بر رقبای نزدیک خود یعنی تد کروز و مارکو روبیو به پیروزی برسد و راه خود را برای کاندیداتوری حزب جمهوریخواه در انتخابات آتی فراهم کند. سوال مهم اینجا مطرح میشود که اگر فرض ما بر رقابت نهایی میان هیلاری کلینتون دموکرات و دونالد ترامپ جمهوریخواه باشد، کدامیک میتواند گزینه مطلوبتری برای کشور ما باشد.
دونالد ترامپ را باید پدیده این دوره انتخاباتی امریکا به حساب آورد. میلیاردر جنجالی که پیروزیهایش برای هم حزبیهایش جذاب نیست و هسته مرکزی حزب جمهوریخواه از صعود ترامپ دل نگران و مضطرب است. ترامپ با ایده برهم زدن کاخ سفید به صحنه آمده است. او میگوید ترتیبات کاخ سفید با پول مشخص می شود و چون او از کسی پول نمیگیرد، وامدار کسی نخواهد بود و خواهد توانست خواسته های مردم را محقق کند. غافل از اینکه در همین سخن او تناقص عجیبی نهفته است. او به تاثیر عامل پول در کاخ سفید معترض است ولی با همین عامل یعنی پول توانسته تاکنون پیروز انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواه باشد. ریچارد نیکسون، رئیسجمهور اسبق امریکا در کتاب «در صحنه، خاطرات پیروزی، شکست و تجدید حیات» خود مینویسد: رئیسجمهور امریکا هرگز نباید نسنجیده سخن بگوید.
کلمات او مهم هستند و او در برابر مخاطبانش مسوول است. اگر بخواهیم رفتار و گفتار ترامپ را با آنچه که ریچارد نیکسون گفته مقایسه کنیم، ترامپ تراکم همه آن چیزی است که رئیسجمهور امریکا قاعدتا باید فاقد آن باشد. اوباما ترامپ را فردی نمایشی میداند و عقیده دارد که ریاستجمهوری امریکا کاری جدی است و از سرگرمسازی مردم به دور است و از این رو ترامپ را فاقد ویژگیهای ریاستجمهوری میداند. از سوی دیگر گزافهگوییهای ترامپ حتی از سوی پاپ فرانسیس نیز مورد نقد قرار گرفته و پاپ او را فاقد ایمان مذهبی دانست. از سوی دیگر مایکل هیدن، رئیس سازمان سیا و سازمان امنیت ملی امریکا نیز گفته است اگر ترامپ رئیسجمهور امریکا شود و بخواهد وعدههای انتخاباتی خود را عملی کند ممکن است ارتش از دستورات او سرپیچی کند. از سوی دیگر در درون حزب جمهوریخواه در خصوص حضور ترامپ جنجالی بهعنوان کاندیدای نهایی حزب نگرانی زیادی وجود دارد و او را شایسته این عنوان نمیدانند. از سوی دیگر به نظر میرسد که هیلاری کلینتون نامزد نهایی دموکراتها در انتخابات سال 2016 باشد. او که کوله باری از هشت سال بانوی اولی امریکا، سناتوری ایالت نیویورک و وزیر خارجه دارد را از مقبولیت لازم برای ایفای نقش کاندیدای نهایی دموکراتها برخوردار دارد. مضافا اینکه او میراث خوار اوباما است و از حمایت اوباما نیز بهره میبرد. ضمن اینکه او از حمایت امریکاییهایی نیز برخوردار است که می خواهند اولین زن رئیسجمهور امریکا را نیز به جهان معرفی کنند. حال پس از این ارزیابی بر میکردیم به پرسش اصلی این مطلب که کدامیک از این دو کاندیدا بهعنوان رئیسجمهور امریکا برای ایران مناسب تر خواهد بود.
ترامپ در خصوص ایران معمولا با تندی سخن گفته و برجام را وحشتناک توصیف کرده و خواستار تضعیف ایران شده است. هیلاری کلینتون نیز با پذیرش برجام معتقد است ایران باید تحت نظارت بیشتری قرار گیرد. اگر رئیسجمهوری ترامپ واقعیت یابد مطمئنا در تحقق ایدهایش با مشکلات زیادی روبهرو خواهد بود او ممکن است درشت سخن بگوید ولی در عمل خود را مبسوط الید بهویژه در سیاست خارجی امریکا نخواهد دید.
اما در خصوص ایران ترامپ سعی خواهد کرد که رویه عادیسازی رابطه امریکا با ایران را برهم زند و ما شاهد تغییر در سیاست خارجی امریکا نسبت به ایران خواهیم بود. از سوی دیگر خانم کلینتون میراث اوباما در خصوص ایران را تداوم خواهد داد ولی با امضای خودش. او در رابطه با ایران بیشتر متاثر از لابی یهودیان خواهد بود و اگر چه برجام را برهم نخواهد زد اما سخت گیریهای بیشتر را مورد ملاحظه قرار خواهد داد. در یک چشم انداز کلی اگرچه ریاست جمهوری ترامپ دور از ذهن به نظر میرسد اما او در مقایسه گزینه نا مطلوبتری برای ایران پسابرجام خواهد بود.
اما اگر خانم کلینتون رئیسجمهور امریکا شود رفتارهای او تحقیقا مشابه با رفتارهای اوباما با ایران نخواهد بود. اما نکته کلیدی که نباید به آن بیتوجه بود شاید فرصت چند ماهه تا پایان دوره ریاستجمهوری اوباما است که فرصتی طلایی برای ایران و امریکا بهنظر میآید. فرصتی که شاید تا سالها قابل تکرار برای عقاب و شیر نباشد.