bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۴۰۲۴
تاریخ انتشار: ۰۰ : ۱۴ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۵
مقامات ناتو همچنان رویکرد تهدید محور خود به روسیه را حفظ کرده‌اند. این روند پس از وقوع حوادث اوکراین تشدید شده است.
بامدادجنوب- سیدعلی موسوی: مقامات ناتو همچنان رویکرد تهدید محور خود به روسیه را حفظ کرده‌اند. این روند پس از وقوع حوادث اوکراین تشدید شده است. استقرار نیروهای ناتو در خاک اروپا، گارد بسته مسکو در قبال ناتو را تقویت کرده است. از سوی دیگر، استراتژی گسترش ناتو به شرق نیز در تقابل مستقیم با استراتژی های سیاست خارجی مسکو قرار دارد. محصول این منازعات، ایجاد فضایی مشابه جنگ سرد در مناسبات مسکو و ناتو است.
با وجود این‌که برخی مذاکرات میان روسیه و ناتو با هدف عادی سازی روابط طرفین و جلوگیری از تشدید تنشها میان کاخ کرملین و ناتو برگزار شده است، اما خروجی این جلسات کاهش تنش میان طرفین نبوده است. رفتار و گفتار مقامات رسمی و فرماندهان ناتو ، حاکی از افزایش تنش ما بین دو طرف می باشد. حتی برخی تحلیلگران معتقد هستند در صورت ادامه وضعیت فعلی و اصرار ناتو مبنی بر استراتژی گسترش ناتو به شرق، مجادله میان روسیه و ناتو تبدیل به منازعه خواهد شد. در این صورت ممکن است پای تهدیدات نظامی به‌صورتی جدی‌تر در این معادله پیچیده به میان بیاید. 

مهم‌ترین نکته در خصوص مناسبات روسیه و ناتو در برهه زمانی فعلی، وحشت برخی از اعضای اروپایی ناتو از تشدید تقابل با مسکو است. واقعیت امر این است که در صورت تشدید تنش میان روسیه و ناتو، بازیگران اروپایی به مراتب نسبت به ایالات متحده آسیب‌پذیر‌تر خواهند بود. در سال 2015 میلادی و پس از تشدید منازعات روسیه و ناتو بر سر اوکراین، مقامات پیمان آتلانتیک شمالی سخن از گسترش ناتو به میان آوردند. در مقابل، سرگی لاوروف وزیر امور خارجه روسیه صراحتا هشدار داد که گسترش ناتو به شرق می‌تواند منجر به تغییر نقشه ژئو استراتژیک اروپا شود. این تهدید به تنهایی نشان‌دهنده حساسیت مسکو نسبت به خطوط قرمز استراتژیک و امنیتی و جغرافیایی خود محسوب می‌شود.
سخنان سرگی لاوروف پیام مشخصی را برای کشورهای اروپایی به‌دنبال داشته و دارد‌: این‌که در صورت تقابل با ناتو، اروپا قربانی اصلی روسیه خواهد بود. کشورهای اروپایی در قبال این سخنان دو رویکرد متفاوت را در پیش گرفته‌اند. برخی کشورها مانند مونته نگرو راه تعامل بیشتر با ناتو و برخی کشورها و احزاب اروپایی در صدد رفع موانع موجود در ارتباط با روسیه و عادی سازی روابط با مسکو هستند. نمونه بارز این مساله را باید در درون ساختار سیاسی آلمان جست‌و‌جو کرد‌، جایی که آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و فرانک والتر اشتاین مایر وزیر امور خارجه این کشور سیگنال‌های متفاوتی را با مسکو مخابره می‌کنند. در حالی که مرکل پیام‌آور استمرار تحریم‌های اروپا علیه روسیه است، اشتاین مایر بر لزوم لغو تحریم‌های روسیه تاکید می‌کند. این دوگانکی فراتر از آن‌که محصول تعلق خاطر حزبی اشتاین مایر به سوسیال دموکرات‌ها باشد، محصول نوعی منازعه و دیالکتیک سیاسی در اروپای واحد بود. بر اساس این دیالکتیک، عده‌ای از سران اروپایی خواستار حل مساله با استناد به عادی سازی روابط با روسیه بوده و عده‌ای دیگر، تشدید تهدیدات و تحریم‌ها علیه مسکو را تنها راهکار مقابله با وضعیت موجود می دانند. مقامات ناتو در بیانیه اخیر خود در تیرانا (‌پایتخت آلبانی) بر مقابله با تهدیدات بالقوه روسیه تاکید کرده‌اند اما سخنی از تهدیدات بالفعل خود علیه روسیه به میان نیاورده‌اند! در این خصوص مقامات ناتو در صدد هستند 4 هزار سرباز را در بالتیک مستقر کنند تا قدرت دفاعی و حضور نظامی خود را در شرق اروپا تقویت کنند. این نیروها قرار است در کشورهای لهستان، لیتوانی، لتونی و استونی مستقر شوند. افزایش حضور ناتو در شرق اروپا به معنای اعلام تقابل مستقیم با روسیه است. با این حال دستان بازیگران اروپایی ناتو در این تقابل بیش از هر زمان دیگری بسته است. کشورهای اروپایی عضو ناتو نسبت به هزینه ها و تبعات تقابل با مسکو ( در هر سطحی) آگاه هستند. بنابراین ناتو هم‌اکنون در نقطه صفر (‌نقطه‌ای که در آن امکان اقدام عملی علیه روسیه وجود ندارد) قرار دارند. موضوعی که ایالات متحده  به عنوان بازیگر اصلی غیر اروپایی ناتو را بیش از پیش نگران ساخته است.
امروزه، روسیه با چالش‌هایی جدی مواجه است و همین امر بازیگری روسیه را در سطح بین‌الملل محدود می‌سازد. پتانسیل روسیه در سطح سیاسی، اقتصادی و نظامی و صنعتی در حدی است که اگر روسیه بتواند روند دوران پوتین را که مبتنی بر اقتدار داخلی و حفظ جایگاه روسیه در نظام بین‌الملل است ادامه دهد، خواهد توانست جایگاه واقعی خود را در معادلات بین‌المللی بازیابد اما روشن است که در شرایط فعلی روسیه نخواهد توانست جایگاه موثری در صحنه جهانی داشته باشد. 
از طرفی، در روسیه یک سیستم مشخص سیاسی حاکم نیست که بتواند روسیه را هدایت کند بلکه این فرد است که در روسیه تعیین‌کننده است. انتخاب مردم روسیه، اگر با رویکرد توجه به درون و نیز اقتدار روسیه صورت گیرد، این کشور در عرصه بین‌المللی موفق‌تر عمل خواهد کرد؛ در غیر این صورت همانند دوران یلتسین شاهد فروپاشی ساختار‌های اقتصادی و سیاسی در روسیه خواهیم بود. 

احتمال بسیار اندکی وجود دارد که روسیه بخواهند مجددا فضای رقابت تسلیحاتی و یا تنش‌های دوران جنگ سرد را احیا کند اما در این مساله تردیدی وجود ندارد که برای یک قدرت بزرگ نظامی و در عین حال دارای حق وتو که اهداف و ارزش‌های متفاوتی (ونه الزاما متضادی) را در سطح بین‌المللی دنبال می‌کند، با وجود تمامی روابط دوستانه موجود در درازمدت قابل تحمل نیست. به همین دلیل، این کشور همواره تلاش خواهد کرد تا حیطه نفوذ و اقتدار و همچنین قدرت مانور روسیه در عرصه بین‌المللی را محدودتر سازد. در مقابل، روسیه نیز چنانچه بخواهد همچنان متفاوت باقی بماند، باید تلاش کند تا نه تنها ابزارهای موجود را از دست ندهد بلکه به مرور زمان بر این توانایی‌ها بیفزاید. 
چنین وضعیتی با توجه به از بین رفتن دلایل ایدئولوژیک دشمنی میان دو طرف و همچنین نیاز جدی هر دو کشور به تداوم وضعیت دوستانه موجود، شرایط پیچیده‌ای را بر روابط دو کشور حاکم کرده است.

برچسب ها: جهان ، مسکو ، جنگ
نام:
ایمیل:
* نظر: