بامدادجنوب- الهام بهروزی: مولانا جلالالدین محمد بلخی شاعر پرآوازه پارسی که در قرن هفتم میزیست، این روزها سوژه خبری رسانههای داخلی و خارجی شده است. هفته پیش توافق ترکیه و ایران برای ثبت «مثنوی معنوی»، بزرگترین و فاخرترین اثر عرفانی جهان بهطور مشترک، افغاستان را به واکنش واداشت و در سفر وزیر خارجه ترکیه به این کشور، مقامات افغانستان نسبت به اقدام ترکیه بهعلت همکاری با ایران در ثبت این اثر اعتراض خود را بیان کردند.
تصور اولیه بر آن بود که گویا مولانا بهعنوان یک شخصیت ادبی و فرهنگی افغانستان از سوی ایران و ترکیه در یونسکو ثبت میشود اما اندکی بعد توجهات به آثار مولانا جلب شد و اکنون هم تصور بر این است که آثار مولانا بهعنوان میراث ادبی و فرهنگی برجای مانده از او بهنام ایران و ترکیه ثبت میشود. این در حالی است که مولانا در زمان حیاتش دلهای مردمان زیادی را در سرزمینهای مختلف، به هم پیوند زد و شیفته خود ساخت. بدونشک ثبت این سه نسخه خطی مثنوی بهطور سهجانبه، میتواند پیوندهای فرهنگی بین سه کشور افغانستان، ایران و ترکیه را بیش از گذشته مستحکم سازد. به گفته مقامات افغانستان بر همگان مشخص است که مولانا زاده بلخ و از بلخ به قونیه رفته است. آنها مولانا را متعلق به همه کشورهای فارسیزبان میدانند و از تمام کسانی که در این روند ثبت مثنوی مشارکت دارند، خواستند تا با خویشتنداری و درک عمیق به این موضوع توجه کنند. قبل از این نصیر احمد اندیشه، سرپرست و معاون اداری و مالی وزارت امور خارجه افغانستان در دیدار با خانم پتریشیا مک فلپس، نماینده یونسکو در افغانستان، با ابراز نگرانی از این تصمیم دولتهای ایران و ترکیه گفته بود: «هرگاه قرار باشد این اثر شناخته شده ادبی و شاهکار عرفانی مولوی ثبت میراث جهانی یونسکو شود، واقعیت تاریخی زادگاه خداوندگار بلخ نباید نادیده گرفته شود و پیوند مولانای بزرگ با افغانستان نباید فراموش شود» تا اینکه سهشنبه گذشته خبرگزاری ایسنا به نقل از رئیس سازمان مرکز اسناد ملی این کشور نوشت: «با ترکیه توافق کردهایم که مثنوی مولوی را بهصورت مشترک ثبت کنیم، مولانا یکی از نقاط مشترک فرهنگی ایران و ترکیه است» و همین اتفاق با اعتراض مقامات و فعالان افغانستان روبهرو شد و آنها خواهان قطع همکاری ترکیه با ایران در این زمینه شدند و از سوی دیگر معتقدند، چون مولانا در بلخ متولد شده (امروزه جز خاک این کشور محسوب میشود) باید در ثبت مثنوی معنوی نام افغانستان هم ذکر شود... . این حکایت نیاز به حوصله و زمان کافی دارد اما همگان میدانند که افغانستان در گذشته جزء خاک ایران بوده که بهدلیل تحولات تاریخی و ... از ایران جدا شد و بهعنوان یک کشور مستقل درآمد... اما افزون بر این، چند روز پیش خبر ساخت فیلمی درباره مولانا در هالیوود در رسانهها پیچید که این بار ایرانیان را به عکسالعمل واداشت.
با آنچه که در بالا ذکر شد اگر ایران پیش از این بهدنبال ثبت آثار مولانا بود و همچنین بیشتر به این شاعر اهمیت میداد و تنها به اینکه مثنوی معنوی به زبان پارسی است، نمیبالید، قبل از اینکه دیر شود، فیلمی یا سریالی در خصوص وی میساخت، اینچنین با شنیدن خبر ساخت فیلم هالیوودی درباره مولانا متعجب نمیشدیم. بدونشک این بار هم شاهد ساخت فیلم پر از تحریف و اشتباهی از هالیوودی ها خواهیم بود، چراکه آنها با ساخت فیلم «300» اثبات کردند که در تحریف وقایع دست توانایی دارند و این بار هم باید منتظر ماند که مولانا عارف بزرگ قرن هفتم را چگونه نمایش میدهند... .
به گزارش ایسنا، ابوالفضل جلیلی که از مدتها پیش قصد داشته فیلمی درباره مولانا بسازد، در این باره گفت: هیچ هم ناراحت نیستم که هالیوود قرار است درباره مولانا فیلم بسازد! خدا را شکر که امریکاییها میخواهند فیلم مولانا را بسازند تا دستکم بدانیم فیلمی درباره او ساخته شده است. ضمن اینکه امریکاییها همیشه کارهای اساسی میکنند.
کارگردان فیلم «رقص خاک» با بیان اینکه به نظر من تمایل وجود ندارد که در ایران درباره شخصیتهایی مانند مولانا، حافظ یا کوروش فیلمی ساخته شود، افزود: بههر حال مهم نیست چه کسی این فیلم را میسازد اما مساله اینجاست که ما خود، همیشه خوابیم و وقتی دیگران آمدند و مفاخر ما را بردند، تازه از خواب بیدار میشویم و داد و بیداد میکنیم.
جلیلی در پاسخ به این پرسش که یک فیلمساز ایرانی چقدر میتواند در پرداختن به زندگی مولانا با تمام فراز و نشیبها و جنجالهایش آزادی عمل داشته باشد، عنوان کرد: ما در هیچ کاری آزادی عمل نداریم بهجز لودگی! اما همین که میخواهیم درباره مسائل اساسی کاری انجام دهیم، آزادی عملمان کم میشود. آنچنان که میبینیم فیلمی که درباره قیام عاشورا ساخته شده به هزار دلیل اجازه نمایش ندارد اما فیلمهایی که لودگی دارند، مرتب در سینمای ما اکران میشوند و فروش خوبی هم میکنند اما درست است که محدودیت داریم، با این حال خیلی بهتر بود اگر میتوانستیم خودمان درباره مولانا فیلم بسازیم.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا یک گروه هالیوودی به اندازه یک گروه ایرانی نسبت به مولانا حساسیت خواهند داشت، گفت: آنها حسشان از ما بهتر است، چون ما درباره اینگونه شخصیتها یا اغراق میکنیم یا آنان را میکوبیم. اما آنها میتوانند با دید منطقیتری به این شخصیت بپردازند. به هر حال واقعیت این است که همانطور که متاسفانه ترکیه مولانا را از آن خود میداند، امریکا هم با ساخت این فیلم میخواهد او را زنده کند. امیدوارم نسل بعدی این فیلم را ببیند و دریابد تا ما چه شخصیتهای ارزشمندی داشتهایم.
ابولفضل جلیلی در پاسخ به این پرسش که چرا امکان ساخت فیلم مولانا برای وی فراهم نشد، تصریح کرد: پروژههای زیبای بسیاری داشتم اما هر بار مسوولان آنقدر پروژههای مرا پس و پیش کردند که امکان ساخت هیچ یک فراهم نشد، در حالی که همه مراحل را برای ساخت فیلم مولانا طی کرده بودم اما متاسفانه در هر دوره دولتی، هر کاری که ارائه کردهام، آنقدر مشمول زمان شده که امکان ساختش فراهم نشده است.
وی با اشاره به اینکه فکر میکنم محترمانه ممنوعالکارم، افزود: وقتی وارد گفتوگو میشویم، ظاهرا همه چیز بر وفق مراد است اما هیچیک از کارها عملی نمیشود، بهعنوان نمونه، حجتالله ایوبی رئیس فعلی سازمان سینمایی در آغاز مسوولیت خود به من گفت، میخواهم اولین کار در سازمان همکاری با تو باشد اما سال دیگر وی از سازمان خواهد رفت و من هنوز کار نکردهام!
این کارگردان سینما در پایان با تاکید بر اینکه این رویه در تمام دولتها برای او وجود داشته است، یادآور شد: مساله کار نکردن من به یک دولت خاص مربوط نمیشود و در همه دورهها چنین است. یک دولت میگوید از ما انتقاد نکن و هر کاری دوست داری انجام بده اما دولتی دیگر هم میگوید کار نکن و انتقاد هم نکن.