بامدادجنوب- امیر کاویانپور: خیرگی آخرین ساخته مهدی تنگستانی فیلمی بینهایت فرمالیستی و تجربهگراست. فیلم درباره یک زن و شوهر است که بعد از یک حادثه دلخراش روابط و مناسبات آنها دچار تنزل و آشفتگی شده است و در پایان فیلم در ضربهای مهلک شوهر (علی) که از قضا فیلمساز است، دوربین در حال ضبط و دنیای فیلم را رها میکند تا جهان مقابل دیدگان او برای همیشه ن متوازن بهنظر آید. البته این میتواند سطحیترین نوع از نگاه به فیلم «خیرگی» باشد، آن چیزی که فیلم خیرگی را خیره کننده میسازد، جزئیات دقیق و مفاهیم زیر متن این فیلم تجربی است که از آن به لحاظ ناب بودن هنر، اثری کمنقص ساخته، اتفاقی که سالهاست دیگر در سینمای کوتاه ایران یا نمیافتد یا کمتر میافتد، از این رو خیرگی را میتوان یک اتفاق نادر در سینمای کوتاه ایران خواند. خیرگی فیلمی است، فیلم در فیل ، این مسالهی معلق و لاینفعل تا پایان نیز ادامه مییابد، اینکه معلوم نیست وقایع را از چشم تنگستانی با دوربینش یا از چشم فیلمساز درون فیلم میبینیم به آن وحدتی میبخشد که تا بهحال در بین فیلمسازان خودمان یا لااقل سینمای کوتاه بدین صورت تجربه نشده و از این حیث تجربهای متفاوت، موفق و رو به جلوست.
وقایع فیلم از طریق گفتوگوی اشخاص و گاه صداهای خارج از قاب روایت میشود و به طراحی اصلی برای پیشبرد داستان مبدل شده، فیلمهای اینچنینی نمادساز هستند، دریا که همیشه نماد آرامش بوده، به مفهومی ضد خود بدل شده و صدای آرامبخش دریا در این فیلم به کابوسی بدل شده که تماشاچی را غافلگیر میکند .خیرگی را بیش از اینکه که باید دید، باید شنید استفاده صحیح از صدا که از تکنیکهای مورد علاقه تنگستانی است و در آثار او تبدیل به یک امضای مولف گونه شده، در این فیلم هم بهشدت خودنمایی میکند و مخاطب در تمام طول فیلم همچون آدمی که شنوایی سالمی ندارد و گاه گیج و منگ است فیلم را میبیند و در فیلم بیشترین کارکرد را دارد و به وجه تجربی فیلم غنای بیشتری بخشیده در اکثر لحظات فیلم گفتوگوها دارای دینامیک خاصی است که قدرت اصلی روایت فیلم است. اصولا وقتی شما چیزی را از قاب حذف میکنید یا آن را نیمه نشان میدهید یا فقط صدایش را در کادری خالی قرار میدهید به آن عنصر دینامیک عجیبی تزریق کردهاید، از این رو مخاطب بهشدت تشنه دیدن اتفاقات خارج از قابی است که دیده نمیشود و از این حیث فیلم بهشدت موفق است و مخاطب را بهشدت لحظه به لحظه تشنه نگه میدارد. دوربین ثابت و بدون تغییر فیلم هم وجهای دیگر از یک تجربه خوب در زمره فیلمهای تجربی است، البته از این دست تجربهها و استفاده از دوربین ثابت و پیش روی داستان بهوسیله گفتوگوی میان اشخاص کم نبوده و چیز تازهای نیست ازجمله در بهترین نوع آنها در فیلم راشومون کوروساوا در سکانسی که دوربین بهجای قاضی است و وقایع را قضاوت میکنند و بازیگران جلوی قاب ثابت با استفاده از میزانسن و گفتوگو به روایت قصه میپردازند و یا سکانسهایی در فیلم مادر و پسر سوخوروف و البته از همه مهمتر فیلمهای کیارستمی که اتفاقا تنگستانی آن را پنهان نکرده و تاثیر گرفتن خود را در از سینمای کیارستمی را در اول فیلم با نوشتهای اعلام کرده است. از نکات مثبت دیگر فیلم میتوان به بازی یکدست و روان بازیگران این فیلم اشاره کرد که اتفاقا همگی گناوهای هستند و کمتر دیده شده و اگر اغراق نباشد و از حق نگذریم بازیهای موجود در این فیلم از استاندار بازیگری در استان اندکی فراتر است و نوید جریانی پر انرژی و خوب از بازیگران جوانی را میدهد که سینما را میشناسد و با هدایت صحیح شده در مسیر درست قرار گرفتهاند.
اما مسالهای که در این فیلم کمی مخاطب را آزرده و یا گیج و رها میکند، مساله پیشداستان فیلم است که بهنظر شتابزده میآید و باعث شده که این فیلم کمی از یک فیلم ششدانگ و تمام عیار فاصله بگیرد، آن هم علت اصلی برگشتن شخصیت علی یا فیلمساز به شهر خود و قرار دادن خود در وضعیتی بد مانند حمالی و چتبازی یا قاچاق است و یا دلیل پرداخت جایزهاش به خیریه که مبهم باقی میماند و یا اینکه شبیه یک راز البته این قضیه به روایت فیلم هیچ لطمهای وارد نمیکند اما در نتیجهگیری روابط شخصیتها مخاطب را سر در گم میکند حتی اگر هم قرار باشد کارکردی شبیه به رز باد در همشهری کین را داشته باشد، بهنظر خیلی موفق نمیآید یا اینکه تبدیل به فرم قابل قبولی نشده البته این ضعف در مقایسه با نقاط قوت این فیلم ناچیز به نظر میآید و در مجموع فیلم خیرگی فیلم قابل قبولی است و بهیقین امسال از این فیلم در جشنوارهها زیاد خواهیم شنید. تجربهای نادر که در سینمای کوتاه ایران سالهاست که اتفاق نمیافتد و امید است که جوانان و دانشجویان سینما با الگوبرداری از جسارت اینچنین آثاری دست به دوربین شوند و از تجربه نهراسند.