بامدادجنوب- الهام بهروزی:
«شما با گِردبادی وسط صفحه كاغذ تماس گرفتهاید/ نه! درست گرفتهاید!/ این وز وز زنبور نیست غژ غژ كفش نیست/ فش فش ماری كه با خش خش برگها/ قاطی شده باشد نیست/ لطفا پیامتان را بگذارید یا بگذارید برای بعد!/ اول آدم بوده این گردباد زیر درخت سیب با گردو بازی میكرده/ حوصلهاش سر رفته شوخی شوخی به آتش نشانی زنگ زده/ كمی دیر كرده ماشینی كه چند آدمِ سر به هوا را كمی زیر كرده/ رسیده كه برسد اما به چیزی كه باید زیر و زبر بشود نرسیده/ نه قوطی كبریتی زیر سبیل استالین منفجر شده/ نه هیتلر سر زیر برف كرده كه تقلید كند خودكشی كبكی كه/ اهل خودكشی اصلا نیست/ آدم از اول آدم بوده گول كه خورده شیطان شده/ گفته گول بزنم بچههای محل را زده رفته در رفته/ باد به گردِ هیچ كجایش نرسیده/ مردم هنوز مار به مار مارپیچی ایستاده به ایستادهاند/ جلو خانهای كه دیوارهایش از گیلاسهای سرخ آتش نگرفته/ تو چه كار داری با دختری كه روسریاش را پس زده/ تا گوشوارههایش بشوند فروغ فرخزاد/ قاتل به محل قتل برمیگردد/ گِردباد به گردوبازی و دست گذاشته روی هیچ كجایش كه هیس!/ -لطفا پیامتان را بگذارید!» (علی باباچاهی)
بارها از این شاعر سپیدموی نظریهپرداز و منتقد ادبی نوشتهایم اما با وجود این هر چه از بزرگان و مفاخر دیارمان بنویسیم، باز هم کم است. شاید با نگاشتن این گزارشها بتوانیم بخشی از زندگی ادبی و هنری این بزرگان را به نسل جوانمان معرفی کنیم و به این طریق فاصله نسلی میان آنها را که هر کدام ویژگیها و شرایط فرهنگی خاص خود را دارند، بههم نزدیک و نزدیکتر کنیم. باباچاهی در شعر پارسی با تحولات و اشعار بینظیرش ماندگار شده است و امروزه بیش از اینکه وی را یک شاعر بوشهری بشناسند، باباچاهی را شاعری با سرودههای پسا نیمایی میشناسند. این مرد آرام و پر احساس از گوشه اتاقش شعری را آفرید که در دنیای بیرون با واکنشهایی روبهرو شد؛ گاه موافق و گاه مخالف. وی در این مسیر تا بدانجا پیش رفت که حتی منتقدان خود را به تحسین واداشت.
بنابراین زندگی این شاعر، منتقد و نظریهپرداز ادبی جذابیت و ظرفیت آن را داشت که بهصورت فیلم درآید، چراکه خیلیها دوست داشتند شمهای از زندگی این مرد آرام اما پر هیاهو در عرصه شعری را به تماشا بنشینند. در این زمینه دو مستند از زندگی علی باباچاهی ساخته شد که یکی از آنها بهنام «باور کنید این هم یک شوخی بود» به کارگردانی سیدمحسن موسویمیرکلایی و مهدی خنافره است. در این خصوص گفتوگویی را با سیدمحسن موسوی میرکلایی صورت دادیم که در ادامه میآید
این کارگردان فعالیت هنری خود را از سال ۷۸ با همکاری با گروه نمایشی«خاک» آغاز کرد و در کنار فعالیت نمایشی به سرودن شعر و روزنامهنگاری روی آورد. از وی یک مجموعه شعر بهنام «به تنهایی بر میگردم» منتشر شده است، همچنین وی «کتابشناسی ادبیات بوشهر»، مجموعه شعر «جزیرهنشین» و فیلم مستند «باور کنید این هم یک شوخی بود» (زندگی و شعر علی باباچاهی) را در دست انتشار دارد .
سیدمحسن موسوی میرکلایی در خصوص اینکه چگونه شده که به فکر ساخت مستندی درباره علی باباچاهی افتادید، به بامداد جنوب گفت: در ابتدا قرار بر این بود که من و مهدی خنافره یک کتاب در مورد زندگی و شعر علی باباچاهی بنویسیم اما به پیشنهاد خنافره به سراغ فیلم رفتیم و موضوع را در سفری که با علی باباچاهی به بندر نوشهر داشتیم، مطرح کردیم که وی هم بزرگواری کرد و پذیرفت.
وی با بیان اینکه مستند«باور کنید این هم یک شوخی بود» یک مستند پرتره است، افزود: این مستند بر پایه یک روای پیش میرود که خود باباچاهی است اما چگونه و چطور ... . ما در این مستند با باباچاهی قصهگو روبهرو هستیم که نخستین خاطره کودکی تا دیدگاه خودش را درباره مرگ بیان میکند. فیلم در تهران آغاز میشود و در تهران پایان میپذیرد اما در این مستند ما شاعر را در شهر کودکیهایش بوشهر نیز مشاهده میکنیم.
موسویمیرکلایی با اشاره به اینکه در این مستند زندهنام سیمین بهبهانی، مفتون امینی، عبدالعلی دستغیب، ابوتراب خسروی، حسینعلی نوذری، سعید سعیدپور، ابوالقاسم ایرانی، اردشیر رستمی و مریم حسینزاده درباره شعر علی باباچاهی صحبت کردهاند، یادآور شد: ملاک ما از انتخاب این افراد در وهله اول این بود که ببینیم بازخورد شعر باباچاهی در میان افرادی نظیر عبدالعلی دستغیب یا سیمین بهبهانی که از نسل دیگر شعر معاصر هستند، چگونه است؟ و در وهله دوم نگاه دیگر هنرمندان به شعر باباچاهی بهطور مثال مریم حسینزاده (نقاش) و ابوتراب خسروی (داستاننویس و...) چگونه است؟
وی بیان اینکه ساخت اینگونه فیلمها میتواند در شناساندن جنبههای مختلف یک شاعر، هنرمند و ... به مخاطب مفید باشد، خاطرنشان کرد: ما با دو گونه مخاطب روبهرو هستیم؛ مخاطب آشنا به سوژه و مخاطب ناآشنا، مخاطب آشنا که از دیرباز سوژه را مورد مطالعه قرار داده، حالا با مستقیم او روبهرو است و جنبههای ناگفتهای از وی را از زبان خودش میشنود و مخاطب ناآشنا هم که با تماشای این مستند وی را میشناسد و پیگیر میشود و برای نسل آینده هم بهعنوان یک حافظه تاریخی باقی میماند، در واقع مستند پرتره چکیدهای از شخصیت، رفتار و دیدگاه یک شخصیت است.
کارگردان مستند «باور کنید این هم یک شوخی بود» در ادامه افزود: کمبود امکانات و بیتجربه بودنمان در این مستند را میتوان پاشنه آشیل کار قلمداد کرد اما آنچه را که میخواستیم به مخاطب منتقل کنیم، فکر میکنم از پس آن برآمده باشیم. این فیلم مستند از سال ۸۹ مراحل پیشتولیدش آغاز کرد و در ۱۹ آبان ۱۳۹۳ و شب تولد آقای باباچاهی در خانه هنرمندان در تهران به روی پرده رفت.
موسویمیرکلایی در پایان با بیان اینکه مستند «باور کنید این هم یک شوخی بود» در ماههای آینده به همت انتشارات سرزمین اهورایی منتشر و به بازار عرضه میشود، تصریح کرد: اگر در آینده شرایط تولید مستندی در خصوص چهرههای هنری و ادبی برایم فراهم شود با علاقه پیگیری خواهم کرد اما متاسفانه در حال حاضر در استان هنرمندان بهدلیل حمایت نشدن مالی و همچنین نبود امکانات و ابزار ساخت فیلم با مشکلاتی در این زمینه روبهرو هستند و همین مساله باعث میشود که ما انگیزه چندانی برای تولید آثار نداشته باشیم. در پایان از شما و روزنامه بامداد جنوب سپاسگزارم بابت وقتی که گذاشتید و همچنین از دوستان خوب بوشهری که ما را در ساخت این فیلم یاری کردند، تشکر میکنم.
مستند «باور کنید این هم یک شوخی بود» به کارگردانی سیدمحسن موسویمیرکلایی و مهدی خنافره در 51 دقیق ساخته شده است. دیگر عوامل این فیلم عبارتند از: عطیه عطارزاده (تدوین)، حسن شبانکاره (صداگذاری)، پیمان ریشهریزاده (هماهنگی تولید) و سیدمحسن موسویمیرکلایی (تهیهکننده).
در پایان باید بگوییم که برای جلوگیری از فراموش کردن چهرهها و مفاخر ادبی، هنری و ... خیلی خوب است که کتاب یا فیلمی در مورد این بزرگان تهیه شود. در واقع، با این کار نه تنها مانع از فراموشی این افراد میشویم بلکه آیندگان نیز با این شخصیتها بیشتر از پیش آشنا میشوند و آنها را از زبان خودشان میشنوند. در دیار ما کم باباچاهی نیست پس بکوشیم دکتر حمیدیها، شمسیزادهها و ... را نیز برای آیندگانمان زیبا بنگاریم و به نمایش بگذاریم.