بامداد 24:نمایش «چشمها» بهکارگردانی قاسم تنگسیرنژاد از هفتم الی یازدهم تیرماه در تالار فرهنگ برازجان بهروی صحنه رفت. اجرای این نمایش با استقبال گسترده مردم برازجان و مسوولان این شهر روبهرو شد.
قاسم تنگسیرنژاد با بیان اینکه این نمایش به آثار مخرب جنگ روی زندگی بشر میپردازد، به بامداد جنوب گفت: زمان در این نمایش نامعلوم بوده و داستان نمایش در شهری اتفاق میافتد که مکان آن نیز مشخص نیست. این شهر آباد در اثر وقوع جنگ دچار ویرانی میشود و از طرفی در طول این جنگ مردان خود را از دست داده است. برای آبادکرد دوباره این شهر، مردانی را از مناطق دیگر به این شهر میآورند و .... . در این نمایش علیرضا بحرینیزاده، مهسا رهسپار و لیلا ناظمی به ایفای نقش میپردازند.
سایر عوامل این نمایش عبارتند از: مجتبی حیدری (نورپرداز)، محمد عسکرپور (دستیار صحنه)، زهرا غانمی (مدیر صحنه)، فاطمه قاسمی (منشی صحنه)، کامران دشتی (صدا و تصویر)، کیانوش کیانی (عکس)، محب حسنیان (مدیر تدارکات)، مجتبی دشتیزاده (پوستر و بروشور)، علیرضا بحرینیزاده (طراح نور) و قاسم تنگسیرنژاد (طراحی صحنه).
نمایش «چشمها» اثر مسعود هاشمیزاده، روایتی از گذر زمان بر حیات و هستی انسانهاست. گذر زمانی که در ناچیزترین گوشههای خود، همیشه اتفاق و رخدادی را پنهان ساخته و به ناگاه در لحظهای که زمان ایست میکند، بر میجهد و خود را نمایان میسازد. زندگی به مثابه برجهیدن رخدادهاست!
اسماعیل حساممقدم نیز در یادداشتی در اینباره نوشت:
تئاتر چشمها در برازجان (کاری از گروه تئاتر گلبانگ و به کارگردانی قاسم تنگسیرنژاد) در دومین هفته تیرماه ۹۴ به روی سن رفت. اجرای این تئاتر در برازجان با ژانر مولتیمدیا (یعنی با استفاده از دیگر شکلهای اجرا، مانند موسیقی، سینما، کلیپ و...) تجربه جدیدی را در اجرای تئاتر در برازجان خلق کرد. ویدئوکلیپهای بسیار همگون و همنوا با روایت، نگاه عمیق کارگردان را به مقوله جنگ و آسیبهای بشری آن نشان میداد. استفاده از موسیقی نیز قابل توجه بود، هرچندکه به درخشندگی استفاده از ویدئوکلیپها نبود.
در باب فرم و شکل این اجرا از چشمها، تاملی دارم و آن این که در ژانر مولتیمدیا، کنشهای «تئاتریکال» در چه جایگاهی قرار میگیرد؟ آنچه که مرا راهنمایی میکند، حاصل تجربهای است که از دیدن تئاترهای گوناگون بهدست آوردهام و آن اینکه در این ژانر به ظاهر جدید، سیادت و تسلط اجراهای تئاتریکال باید غلظت بیشتری به خود بگیرد. این به چه معناست؟ به این معنا است که با اجراها و اکتهای تئاتریکال واضحتری باید تماشاگر را مواجه ساخت؛ حرکات ترکیبی، پیچیدگی در اجرای دیالوگها، دوری از بداهه، درهمآمیزی موسیقی، تصویر و اجرا، ترکیب میزانسنها و نورپردازی متناسب با آن. در اجرای چشمها در برازجان معتقد هستم که هر چقدر وجوه سینمایی و موسیقایی اجرا عالی بود، به همان نسبت وجه تئاتریکال چشمها افت قابل توجهی نسبت به کار قبلی کارگردان (نمایش انگشتری ژنرال ماسیاس، آبان ۱۳۹۲) پیدا کرده بود.
روایت در چشمها از گذر زمان بر همه چیز پرده بر میدارد، خواهری که در جنگ به او تجاوز شده، فرزندش را به دنیا می آورد، بهجای اینکه جنین را سقط کند. در برابر هجمه و نگاههای غیضآلود مردمان شهر مقاومت میکند و فرزندش را که در زمانه آشوب و جنگ بهوجود آمده، با خود مانند نشانهای از گذر زمان همراه میبرد. مردمان شهر به جنگ مادر و فرزندش میآیند و مادر بهناچار فرزندش را با چشمان باز در آب دریاچه با سنگی بسته شده به پایش غرق میکند. خواهر کوچکتر شغلی دارد که او را بهطور غیرمستقیم با دریاچه متصل میکند، کارگرانی را که برای لایروبی دریاچه میآیند، ثبت نام میکند. در این جریان از گذر زمان با غریبهای آشنا میشود و او را به خانه دعوت میکند، غریبه بهطور اتفاقی با خواهر بزرگتر روبهرو میشود و گذر زمان را بر خودشان میبیند. در جستوجوی کودک ناکام میماند و ....
نمایش چشمها رکوییم و مرثیهای برای تمام عشقها و عاشقانههایی است که گذر زمان در دوران جنگ و پس از جنگ آنان را در خود مچاله میکند. روایت چشمها، روایتی از تمام آن لعنها و نفرینهای جنگزدگانی است که بر گذر تلخ و غیرانسانی جنگ روا میدارند. ایماژ و تصاویر چشمها، نماهایی هست که خاطرات از هم پاشیده و حافظه جمعی نابودشده از خلال جنگ را بازنمایی میکند.»