bamdad24 | وب سایت بامداد24

کد خبر: ۱۱۶۰۴
تاریخ انتشار: ۴۰ : ۲۰ - ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷
اصحاب سینما تهمینه میلانی را با فیلم درخشان «دو زن» می‌شناسند که حدود بیست سال پیش، روی پرده سینما غوغا کرد و زاویه دید و حرف‌های جدیدی در مورد زنان و دغدغه‌هایشان به مخاطب سینما ارائه داد.
«ملی و راه‌های نرفته»؛ فیلمی ترحم‌برانگیز و در سطح ماندهمهشاد لسانی:
اصحاب سینما تهمینه میلانی را با فیلم درخشان «دو زن» می‌شناسند که حدود بیست سال پیش، روی پرده سینما غوغا کرد و زاویه دید و حرف‌های جدیدی در مورد زنان و دغدغه‌هایشان به مخاطب سینما ارائه داد. «ملی» دختر جوان و ساده‌لوحی است که در خانه تحت فشار سختگیری‌های برادر بزرگ‌تر و محدودیت‌هایی که به او تحمیل می‌شود، عاشق جوانی روان‌پریش و عصبی می‌شود و معصومیتش قربانی درنده‌خویی او می‌گردد. در همین یک خط که طرح داستان را تعریف می‌کند، اغراق نهفته است. فیلم از نظر فنی ضعیف است اما سوژه داستان به‌خوبی انتخاب شده است: «خشونت خانگی علیه زنان».

به یقین با نگاهی ساده به فیلم می‌توان پی برد که پرداخت کاراکترها بسیار ضعیف است. تهمینه میلانی به‌دنبال موضوع بیست سال پیش رفته و حرف تازه‌ای برای گفتن ندارد. او کاراکترها را نصفه و نیمه و پرداخت نشده در جهان فیلمش رها کرده تا هر کدام کار خود را بکنند و بی پیشینه و عقبه‌ای خاص وحشی و روان‌پریش باشند. دلیل آن همه عصبیت و روان‌پریشی «سیامک» (شوهر ملی) مشخص نشده و فیلمنامه دچار ضعف پی‌رنگ است. تحقیقات میدانی در مورد مسائل روانکاوی کنش‌های شخصیت‌های اصلی در فیلم صورت نگرفته و کارگردان تنها به آوردن دو سه جمله در مورد عقبه خانواده سیامک که آن هم دردی را دوا نمی‌کند، بسنده می‌کند و آن هم شخصیت‌ها را از بی‌هویتی نجات نمی‌دهد. دغدغه‌های کارگردان همان دغدغه‌های پیشین اوست و انگار فیلم متعلق به دهه  هفتاد است نه دهه نود. هر چند که زمان در این فیلم گم شده و و دقیق به سال خاصی وصل نمی‌شود و مخاطب سردرگم می‌ماند.

آن همه ساده‌لوحی برای دختری که در تهران زندگی می‌کند و بعضی جاها حاضر جواب است، غیرقابل تصور است. امروزه جامعه‌شناسان معتقدند که جامعه ایرانی به لحاظ فرهنگی رشدهایی داشته و این جامعه در حال پاره کردن خرق عادت است و از سنت به مدرنیته در حال حرکت است، پس احتمال افتادن چنین اتفاق‌هایی تقریبا استتثناست. طبق آمارهای ارائه شده، دغدغه‌های زنان فعلی جامعه ایران، بیش از آن‌که درگیر خشونت شدن باشد، استقلال، درآمد و تحصیل است. چه این‌که می‌بینیم خشونت علیه کودکان در جامعه ما شیوع پیدا کرده و دغدغه‌های زنان کاملا تغییر کرده است.

 هیچ بعد جامعه‌شناسانه‌ای در فیلم پیاده نشده است و کارگردان به رویکرد فیمینیستی خود که همیشه در فیلم‌هایش ساری و جاری است نزدیک‌تر است تا روانکاوی و جامعه‌شناسی و واکاوی مشکلی خاص. دیالوگ‌ها گل درشت و شعاری از آب در آمده‌اند و فوکوس فیلم بر حس‌انگیزی و برانگیختن حس ترحم مخاطب است نه چیز دیگر. گویی ملی همه جوره کتک می‌خورد و با آن همه امکانات دور و اطرافش هیچ کاری نمی‌تواند بکند تا ما برایش دل بسوزانیم و شوهرش را لعن و نفرین کنیم. سیاه‌نمایی بیش از حد کاراکترها هم توی ذوق می‌زند و جهان داستان را تا حدی در سطح نگه داشته است. تفاوت تهمینه میلانی با دیگر کارگردانان جهانی (زن) در این است که سعی نمی‌کند، حرفش را در لایه‌های درونی فیلم به مخاطب القا کند، بلکه حرف‌ها و پیام‌هایش را گل درشت و شعاری در دیالوگ‌ها می‌ریزد که برخی اوقات کسل‌کننده می‌شود.

نام:
ایمیل:
* نظر: