بامداد جنوب- هدی خرمآبادی:
روزگاری در این سرزمین جنگلهای سرسبز، یادآور خاطرات خوش و شیرین کودکیها بود که امروز با خشک شدن، قطع شدن، تغییر کاربریها، مصرف کاغذ و ذغال کباب دیگر خبری از آن همه سرسبزی و آن خاطرات شیرین نیست. نکته غمانگیز دیگری که در این میان جلب توجه میکند اما وسواس عدهای برای نجات جان جنگلها البته به خیال خودشان است. این افراد به منظور حفاظت از جنگلها بر این باورند که به جای خرید کتاب و نشریه، در فضای مجازی به دنبال دانلود آنها میگردند و ما همچنان امیدواریم که سرانه مطالعه در کشور تغییر کند! این افراد غافل از این هستند که چه حجمی از چوب درختان به مصرف ذغال میرسد و علاوه بر این، چه حجمی از کاغذها و کتابها نیز بر آتش کباب میشوند! در ادامه برای بررسی این مساله با عضو هیات علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع گفتوگو کردیم.
محمد درویش در گفتوگو با بامداد جنوب در پاسخ به این سوال که آیا آماری از قطع درختان در کشور وجود دارد یا خیر، گفت: آمار متمرکزی در این باره وجود ندارد اما برآوردها میگوید ما در حدود 18 میلیون بلوط را طی دو دهه اخیر در زاگرس و 7 میلیون شمشاد را طی چهار سال اخیر در هیرکانی از دست دادهایم. مدیرکل منابع طبیعی استان چهارمحال و بختیاری چند وقت پیش اعلام کرد که سالانه 5 هزار هکتار از جنگلهای چهارمحال و بختیاری تبدیل به ذغال میشود و رقمهای مشابهی از استان لرستان نیز در این زمینه گزارش شده است. کشف کورههای جدید ذغالگیری در کشور خود موید این مطلب است. در حال حاضر یکی از تجارتهای مهم جدید در نجفآباد همین کورههای ذغالگیری است. وقتی به طور متوسط هفتهای صد خودرو قاچاق ذغال در راه نجفآباد توقیف میشود و معمولا آنچه توقیف میشود،10 درصد از کل قاچاقی است که در این زمینه انجام میشود، این یعنی درصد بالایی از ذخیرههای چوبی ما تبدیل به ذغال میشود.
درویش در پاسخ به این سوال که در این بین چه کسی یا کسانی مقصر هستند، تصریح کرد: ما نمیتوانیم فقط افرادی را محکوم کنیم که بلوطها را تبدیل به ذغال میکنند بلکه در این ماجرای تلخ آنهایی که گمان میکنند طعم کبابشان با ذغال بلوط لذیذتر و طعم قلیانشان مرغوبتر است، مقصرند و همه آنهایی که به دل طبیعت میروند تا آتشی برپا کنند در این فاجعه بزرگ و تلخ سهیماند. پدری که سیگار میکشد نمیتواند به پسرش بگوید سیگار نکش و قطعا تکسرنشین یک خودرو نمیتواند اطرافیانش را به سوار شدن دوچرخه ترغیب کند. ما نمیتوانیم ادعای نگرانی برای جنگلهایمان داشته باشیم و همزمان از طعم کبابی تعریف کنیم که با آتش ذغال بلوط درست شده باشد.
به گفته وی، با توجه به فقر معیشتی که در محل رویشگاههای جنگلی زاگرس و هیرکانی وجود دارد، طبیعی است که این اتفاق تداوم داشته باشد. حتی اقدام ما برای جنگلکاریهایی که به منظور تثبیت شنهای روان در نواحی مرکزی ایران انجام دادیم، از این دستبرد در امان نیست و متاسفانه کسانی که میدانند این درختان حافظ جان و مال آنها از تپههای شنی شده اما به علت مشکلات معیشتی شبانه به درختان تاغ و گز هجوم میبرند تا از این طریق رزقشان را تامین کنند. این مساله باید در یک زنجیره پیوسته بررسی شود.
درویش در پاسخ به این سوال که عدهای بر این باورند تا با کاهش مصرف کاغذ از حیات جنگلها محافظت کنند، آیا دغدغه کاهش مصرف کاغذ به وضعیت کتابخوانی و در نهایت آگاهی در جامعه لطمه نمیزند، خاطرنشان کرد: اینکه گاهی اعلام میشود همه کاغذ تولید شده از مواد غیر درختی و بقایای چوبی است و جنگلها قربانی تولید کاغذ نمیشوند، حرف غلطی است. بسیاری از کارخانههای کاغذسازی شمال کشور از معترضان جدی طرح تنفس جنگلها هستند و میگویند طرحهای جنگلکاری موجب ورشکستگیشان شده، حال اگر اینان برای تولید کاغذ از درختان ارتزاق نمیکردند، دلیل اعتراض و نگرانیشان چه بوده است؟! اما نباید از این نکته غافل شویم که بخشی از کاغذ از فرایندهای دیگری تولید میشود. خوشبختانه کاغذهای سنگی روانه بازار شدهاند که هیچ نیازی به چوب ندارند و از فرآوردههای سنگی با فعل و انفعالات خاص شیمیایی تولید میشوند. مصرف کاغذ در هر جامعهای شاخص توسعهیافتگی است و ما نباید به بهانه صرفهجویی در مصرف چوب از مطالعه کم کنیم. ما میتوانیم مصارف دیگرمان را کنترل کنیم و کاهش دهیم. صنعت کتاب و روزنامه نباید قربانی حفاظت از چوب شود، چراکه بخشی از مطالعه به دانایی مردم کمک میکند و مردم دانا با همه قوا از طبیعتشان محافظت میکنند.
این عضو سازمان جنگلها در پاسخ به این سوال که به نظر شما راهکار مناسب در این زمینه چیست، تاکید کرد: برخورد با کورهها و بستن آنها میتواند یکی از گزینهها باشد ولی تا زمانی که انگیزهها از بین نروند تاثیری نخواهد داشت و طبیعت ایران همچنان متضرر خواهد شد و بشر در معرض تهدید خواهد بود.
وی در ادامه با بیان اینکه برنامههای درختکاریها نتوانسته کمکی به حفظ و توسعه جنگلها کند، یادآور شد: اغلب این کاشتها به شکل صحیحی صورت نگرفته، چراکه با گونههای بومی سازگاری نداشته است. آنهایی که گونههایی مانند کهور امریکایی و کنوکارپوس میکارند به طبیعت خدمت نمیکنند بلکه به آن خیانت میکنند. هنر واقعی و خدمت شایسته این است که از گونههایی استفاده کنیم که بتواند بدون نیاز به آبیاری یا با کمترین نیاز رشد کند. متاسفانه وقتی مساحت وسعت جنگلها را در نظر میگیریم میبینیم نه تنها به وسعت جنگلها نیفزودهایم بلکه پیوسته از وسعت جنگلها کاسته میشود. زمانی در هیرکانی 6 و نیم میلیون هکتار درخت داشتیم و این رقم امروزه به 9/1و بنا بر آمار دیگری به 6/1 میلیون هکتار رسیده است. گزارشی که کمیسیون اصل 90 مجلس به تازگی ارائه داده میگوید در سالهای پس از انقلاب حدود 4 میلیون هکتار از عرصههای طبیعی را تغییر کاربری دادهایم. به عبارتی سازمان جنگلها در طول 106 سال فعالیت، 2 میلیون هکتار جنگلکاری کرده اما طی 30 سال اخیر 4 میلیون هکتار بر وسعت بیابانها افزوده است.
داستان غمانگیز و تلخ ناآگاهی بشر از آنچه بر سر خودش میآورد، حکایت جهلِ تمامناشدنی است که در یک چرخه، انسانها را اسیر خود کرده است. به بهانه حفاظت از درختان، کتاب نمیخریم اما همان درخت، کاغذی برای ثبت دلنوشتهها و تراوشهای خلاقانه! ذهنمان میشود. برای حفاظت از جنگلها و درختها، روزنامه نمیخریم اما چوب همان درخت، ذغال کباب و قلیانمان میشود و زبان از بازگو کردن سن مصرف قلیان و کتاب و روزنامههایی که خوانده نمیشوند اما کباب میشوند و درختهایی که قطع میشوند تا ذغال شوند، قاصر و عاجز است... .