داود علیزاده:
استان بوشهر
از مناطقی است که بهخاطر وجود تاسیسات نفتی، صنعتی و پتروشیمی مدام در گیر چالشهای
محیط زیستی است. از آلودگیهای عسلویه تا بحران نشت لولههای نفتی در مناطق مختلف
که پای ثابت خبرهای ایران مبدل شده است.
بهطور مثال در
همین چند هفته گذشته آلودگی از خط لوله انتقال نفت (از میدان نفتی ابوذر واقع در هشت
مایلی غرب جزیره خارگ) به خلیج فارس نشت کرد که این مساله بعد از هفت روز مهار شد
و یا در هشتم آذرماه نیز نقص فنی ایجادشده در خط انتقال نفت با همت کارکنان و کارشناسان
فنی و عملیاتی شرکت نفت فلاتقاره برطرف شد و پیش از اینها نیز در ۲۴ شهریورماه امسال
نیز بهعلت نشت نفت از یکی از لولههای نفتی در 5/2 مایلی جزیره خارگ آلودگی نفتی سواحل
این جزیره و حتی بخشهایی از سواحل گناوه و بندرریگ را فرا گرفت.
دکتر اسماعیل
کهرم، بومشناس و فعال محیطزیست در ایران است که از جمله سوابق علمی و اجرائی وی میتوان
به مشاور امور کشاورزی در وزارت کشاورزی و بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، مدیر دفتر
حیاتوحش سازمان حفاظت محیطزیست ایران، مشاور خصوصی محیطزیست در ایران و انگلستان،
ناظر پروژههای بومشناسی در نقاط مختلف ایران و انگلستان، ناظر پروژههای پیشنهادی
GEF، UNDP و ... اشاره کرد.
این کارشناس
درباره آلودگی نفتی تاسیسات نفتی خارگ و نشت لولههای نفت سکوی ابوذر به بامداد
جنوب گفت: نفت در جاهای مختلف رفتار مختلف دارد. چند دهه پیش کاپیتان یک کشتی حمل
نفت در آلاسکا وقتی کشتی نفتیاش به گل نشست، صدها تن نفت را در خلیج آلاسکا تخلیه
کرد؛ ولی بهعلت سردی بیش از حد هوا، نفت بهصورت لختههای عظیم در کف دریا تهنشین
شد. درحالیکه نفت در آب و هوای خلیجفارس بهخاطر گرما تهنشین نمیشود و حتی
کمترین میزان نفت نیز میتواند به ضخامت یک مولکول در سطح گستردهای گسترش یابد.
کهرم با اشاره
به پیامدهای زیانبار نشت نفت در خلیج فارس یادآور شد: نفت در آب باعث مسمومیت
ماهیها و دیگرگونههای دریایی میشود. چند سال پیش من شاهد بودم که شرکت نفتی
مقادیر زیادی واسکازین را به دریا واریز کرد و باعث شد دو روز بعد 70 دلفین و نهنگ
شبه قاتل تلف شوند. علتش هم این است که این گونهها برای تنفس به سطح آب میآیند و
آلودگی نفتی به ریه اینها وارد میشود و باعث مرگ این موجودات میشود. دیگر اینکه
نفت آب را آرام میکند و تلاطم آب را در ظاهر نشان نمیدهد. این مساله باعث میشود
که پرستوی دریایی به ظن آرام بودن آب برای شکار به آب میزنند و نفت روی تن این گونهها
باقی میماند و باعث مسمومیت و مرگ اینها میشود. در مدت اخیر نفت از سکوی ابوذر
نشت کرده است، حالا باید منتظر ماند که در کجای خلیج فارس اثر زیانبار خود را
نشان دهد. این آلودگی گونههای مختلفی از سرخآبها و حلزونها و صدفها و دوکفهایها
و همه و همه را تهدید میکند بهخصوص درکرانههای جنوبی خلیج فارس.
وی که دارای مدرک
کارشناسی ارشد بومشناسی از دانشگاه آبردین انگلستان، دکترای بومشناسی از دانشگاه
ولز است و در پیشینه فعالیت خود شرکت در انجمن حفاظت از پرندگان (RSPB)،
صندوق جهانی طبیعت (WWF)، انجمن پرندهنگری
کاردیف- ولز، هیات تحریریه آوای سبز، موسسه مطالعات ایرانشناسی بریتانیا (لندن)، انجمن
سلطنتی انگلستان- بخش آسیایی (لندن)، باشگاه هنرمندان و نویسندگان تهران، کانون شکار
و طبیعت ایران را دارد. در پاسخ به پرسشی درباره زیست و زندگی آهوان خارگ گفت: آهوان
خارگ وارداتی هستند و در یک مجموعه انسانساخت رها شدهاند. اینها دیگر از حیاتوحش
خارج هستند و فرمولهایی که درباره حیاتوحش صادق هست دیگر درباره آنها صادق نیست؛
شما ببنید اگر اینها در بیابانهای مرکزی ایران بودند، الان یوزپلنگ ما را کنترل میکردند؛
اما الان در یک منطقه انسان ساخت هستند و محدودیت جغرافیایی ممکن است آنها را
تهدید کند. مثلا وقتی جمعیت افزایش پیدا کنند و غذا نداشته باشند، اینها خودشان به
جنگ هم میروند و با همان شاخهایی که دارند همدیگر را مجروح میکنند و به قتل میرسانند
پس باید جمعیت آنها در زیستگاههای انسانساخت کنترل شود.
وی با تاکید
بر سرشماری دقیق و کار کارشناسی شده درباره تعدیل آهوان افزود: کنترل باید بعد از سرشماری
دقیق و محاسبات صورت بگیرد و گونه برداشت آنها نیز بسیار مهم است. اینکه مجوز شکار
به مردم داده شود و یا نهادی این کار را انجام دهد. از بیرون منطقه با داخل مجوز
صادر شود. طبیعت خودش یک روند طبیعی دارد، موجودات پیر و ناتوان را از چرخه حذف میکند،
پس اگر قرار باشد که برداشت صورت گیرد، میشود آهوان پیر یا معلول را شکار کرد و با
توجه به قیمت گوشت این حیوان، درآمدی کسب کرد که همان درآمد را به گسترش و بهبود همان
زیستگاه استفاده کرد.
کهرم در خصوص انتقال
آهوان خارگ به دیگر مناطق و زیستگاهها نیز گفت: انتقال آهوان خارگ غیرمنطقی است. به
این دلیل که جمعآوری این حیوانات هم برای خودشان و هم برای کسانی که اقدام به جمعآوری
میکنند خطرناک و هزینهبر است. آهو گریزپاست، آناتومی آن برای دویدن و فرار ساختهشده
است و زنده گیری آن بدون آسیب نیست و البته توان مقابله نیز دارد، پس زندهگیری آن
و انتقال به شرایط دیگر قابلقبول نیست. این مساله هم هزینه و هم تلفات دارد. این کار
پیشازاین در افریقا خواستند انجام شود و بعد هم مشخص شد که موفق نبود و تاکید میکنم
زندهگیری و انتقال آهوان کار شاق و دشواری است که مستلزم هزینه و ... است. اگر قرار
به تعدیل تعداد این آهوان باشد، درستترین راه مجوز برداشت آهوان با شرایط خاص و نظارت
خاص است.
آهو یکی از مهمترین
گونههای حمایتشده سازمان محیطزیست است که در اکثر دشتهای مسطح واقع در زیستگاههای
استپی و نیمه بیابانی قادر به زندگی است. در گذشته، اینگونه در اکثر مناطق دشتی ایران
یافت میشد؛ اما امروزه بهدلیل شکار بیرویه و محدود شدن زیستگاهها، اینگونه در
بسیاری از دشتهای ایران نابودشده و تنها در مناطق تحت حفاظت وجود دارد. از نظر سازمان
جهانی حفاظت (IUCN) آهو در زمره
گونههای آسیبپذیر (VU) قرار گرفته
و طبقهبندی CITES گروه مشخصی را برای اینگونه در
نظر نگرفته است.
البته اینگونه
جانوری در استان بوشهر جمعیت قابل قبولی دارد. حال با توجه به محدودیت جغرافیایی جزیره
خارگ و افزایش تعداد آهوان این جزیره، مسوولان را بر آن داشته است تا تمهیداتی برای
کنترل جمعیتی آهوان خارگ داشته باشند. افزایش تعداد آهوان در محدوده خارگ میتواند
باعث اثرات منفی همچون شیوع بیماری، محدودیت آذوقه و علوفه، افزایش تصادفات جادهای
و... را داشته باشد. پدیدهای که در سالهای پیش نیز باعث تلفات آهوان خارگ شده بود
و در سال 82-83 جمعیت آهوان خارگ را از هزار راس به زیر صد راس پایین آورده بود.
پیشنهاد تعدیل آهوان خارگ با تاکید بر انتقال آنها به زیستگاههای مجاور بوده
است، امری که اسماعیل کهرم اجرای آن را صحیح نمیداند.